پله‌ی عشق در سخنان طاهری

  • 1396/11/10 - 16:03
یکی از مبانی عرفان کیهانی در نظر طاهری پله‌ی عشق است. پله‌ی رابطه‌ای عاشقانه بین خدا و انسان پدید می‌آورد. پله‌ی عشق در سخنان طاهری مفهومی بسیار مبهم است زیرا ازیک‌طرف عشق قابل تشریح نیست و به کلام نمی‌آید و از طرف دیگر با عقل قابل‌درک است. طاهری درباره عشق سخنان ضدونقیضی دارد که به‌هیچ‌وجه قابل‌جمع با یکدیگر نیستند.

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ طاهری در کتاب سایمنتولوژی ادراک عقل را منشأ همه‌ی ادراکات انسان حتی ادراک عشق می‌داند او دراین‌باره می‌نویسد: پله‌ی عقل، پایه‌ی فهم پله‌ی عشق است و کلیه‌ی ادراكات انسان از طريق آن شكل گرفته و از آن‌جا كه کلیه‌ی نتیجه‌گیری‌ها بر روي پله‌ی عقل صورت می‌گیرد، بنابراين، بدون پله‌ی عقل، كمالی حاصل نخواهد شد. در اين صورت، پله‌ی عقل و پله‌ی عشق لازم و ملزوم یکدیگر می‌باشند.[1] در جای دیگر دنیای عشق را غیرقابل درک می‌داند و می‌نویسد: دنیای عشق برخلاف دنیای عقل، قابل تشریح و توضیح نیست و تجربه‌ی آن به کلام که از ابزارهای عقل است، در‌نمی‌آید و اصلاً با کلام قابل‌انتقال نیست. [2] عجیب این است که طاهری با آن‌که قائل است عشق قابل تشریح نیست و به کلام نمی‌آید آن را درجه‌بندی می‌کند. و آن‌را به درجاتی چون ذوق و شوق، وجد و سرور، حیرت و تعجب، مهر و محبت، شور و هیجان، ایثار و فداکاری، عشق و علاقه تقسیم می‌کند.[3] طاهری با چه ابزاری این درجات را شناسایی کرده است، اگر با ابزار عقل بوده که از نظر او دنیای عشق دنیای بی ابزاری است و عقل در آن راه ندارد. اگر با خود عشق بوده است که عشق قابل تشریح نیست و به کلامی نمی‌آید، پس طاهری کاری عبث کرده که عشق را معرفی می‌کند چون عشق قابل‌شناسایی نیست.

طاهری در کتاب عرفان کیهانی می‌نویسد: انسان نمی‌تواند عاشق خدا شود، زيرا انسان از هيچ طريقی قادر به فهم او نيست و در حقيقت خدا عاشق انسان می‌شود و انسان معشوق است و مشمول عشق الهی. انسان می‌تواند فقط عاشق تجلیات الهی، يعنی مظاهر جهان هستی، شود و  پس‌ازاین مرحله است كه مشمول عشق الهی می‌گردد. [4] اگر طبق نظر طاهری همه‌ی ادراکات انسان از طریق عقل صورت گیرد، پس انسان هم می‌تواند فهمی عقلانی از وجود خداوند داشته باشد و درنتیجه با این فهم عاشق خدا شود و اگر طبق سخن دیگرش عشق چیزی مبهم باشد و قابل‌شرح نباشد انسان حتی نمی‌تواند عاشق تجلیات خدا شود، پس یا انسان اصلاً نمی‌تواند عاشق گردد یا می‌تواند به هر صورتی عاشق شود.

او در شرح سخنش در پاورقی این کتاب می‌نویسد: عشق دوجانبه از حضرت حق شروع می‌شود (یحبّهم و یحبّونه) اين عارف است كه بايد مركب عشق خود را به او برساند. چنين انسانی به آینه‌ای می‌ماند كه خدا در او تجلّی كرده و نمود جمال او شده است.[5] در این سخن او برخلاف سخن قبلش ادعا می‌کند انسان هم می‌تواند عاشق خدا شود.

پی‌نوشت:

[1] طاهری، محمدعلی، سایمنتولوژی، جلد1، تهران: انتشارات عرفان حلقه، (بی‌تا)، ص29
[2] همان
[3] طاهری، محمدعلی، سایمنتولوژی، جلد1، تهران: انتشارات عرفان حلقه، (بی‌تا)، ص30
[4] طاهری، محمدعلی، عرفان کیهانی ، قم: انتشارات اندیشه‌ی ماندگار، (1384)، ص128
[5] همان

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.