عدم تحریف؛ راز جاودانگی اسلام

  • 1396/10/16 - 05:30
مبلّغان بهائی مدعی‌اند با توجه به مقتضیات هر زمان، لازم است دینی جدید بیاید. در پاسخ می‌گوییم یکی از علّت‌های تجدید رسالت، تحریف‌هایی بود که در آموزه‌ها و کتاب مقدس پیامبران پیشین صورت می‌گرفت، که اسلام و قرآن از آن‌ها مصون هستند. بعلاوه در اسلام یک سلسله اصول کلی تعیین شده که جزئیات آن بر اساس نیازمندی‌های هر عصر تعیین می‌شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نظریه پردازان فرقه‌ی بهائیت مدعی‌اند چون انسان‌ها علاوه بر نیاز مادی، نیازمند مواردی روحانی هستند که فقط به وسیله‌ی پیامبران مرتفع می‌گردد، لذا نیاز به تجدید ادیان وجود دارد. همچنان که می‌گویند: «هر دوره‌ای برای خود اقتضائی دارد و خداوند، مردمان را متناسب با مقتضیات هر زمان از فیض خود بهره‌مند می‌کند. دین باید مطابق مقتضیات وقت باشد».[1]
اما به راستی که راز خاتمیت اسلام در چیست و آیا اسلام می‌تواند پاسخگوی نیاز بشر امروز باشد.
در پاسخ به این سؤال باید گفت که اساساً ختم نبوت نشانه‌ی تنزل بشریت و کاهش استعداد بشری نیست و دلیلی بر بی‌نیازی بشر از پیام الهی نمی‌شود. همچنین با پاسخ‌گویی به نیازهای متغیر بشر در دوره‌ها و زمان‌های مختلف ناسازگاری ندارد.[2] چرا که یکی از علّت‌های تجدید رسالت، تحریف‌هایی بود که در آموزه‌ها و کتاب مقدس پیامبران پیشین صورت می‌گرفت. به همین جهت کتُب و آیین به جا مانده از ایشان، فاقد صلاحیت می‌شد. چرا که ظهور پیاپی پیامبران، تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی‌های بشر و احتجاج او به پیام‌های نوین و راهنمایی‌های جدید نبوده، بلکه بیشتر معلول نابودی‌ها و تحریف و تبدیل‌های تعالیم آسمانی بوده است.[3]
بنابراین زمانی که بشر به مرحله‌ای از تکامل می‌رسد که می‌تواند نگهبان مواریث دینی و الهی خود باشد، نیاز به ظهور پیامبر جدید نیز منتفی گشته و شرط لازم جاوید ماندن یک دین موجود می‌شود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ [حجر/9]؛ البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و به طور قطع آن را محفوظ خواهیم داشت». از این‌رو این آیه‌ی شریفه نیز درصدد بیان علّت عدم تجدید نبوت و رسالت، پس از نزول قرآن مجید است و در حقیقت، تحقق یکی از ارکان ختم نبوت را اعلام می‌دارد.[4]
بر این اساس در میان کتاب‌های آسمانی و شرایع الهی، تنها آیات قرآن و دین مبین اسلام است که بدون ذره‌ای تحریف باقی مانده و در کنار آن، مقدار زیادی از سنت نبی مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله)، به صورت قطعی و غیرقابل خدشه به دست نسل‌های بعد رسیده است. بعلاوه، در اسلام برای سلسله مقرراتی که مربوط به شرایط خاص زمانی و مکانی است و در جوامع مختلف متفاوت می‌شود؛ یک سلسله اصول کلّی تعیین شده که با توجه به اصول کلی، جزئیات آن بر اساس نیازمندی‌های هر عصر و جوامع مختلف به وسیله‌ی کارشناسان اسلامی (علمای دین) تعیین می‌شود.[5]

پی‌نوشت:

[1]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص190.
[2]. شهید مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، بی‌جا: انتشارات صدرا، 1370 ش، ج 3، ص 154.
[3]. همان، ص 156.
[4]. همان، ص 157.
[5]. جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، قم: مؤسسه‌ی سیدالشهداء (علیه السلام)، 1369 ش، ص 153.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.