بهاءالله: انکار معجزات حضرت موسی (ع) برای توجیه عجز خود!

  • 1396/10/17 - 00:20
مدعی پیامبر بهائیت در توجیه عجز خود، به انکار معجزات حضرت موسی (علیه السلام) نیز پرداخته و آیات قرآنی را که معجزات وی را شرح می‌دهد، تأویل کرده است. این در حالیست که وی در جای دیگر صراحتاً از تأویل نصوص الهی منع کرده؛ بعلاوه آن‌که تأویل سُست، خلاف ظاهر و بی‌سابقه‌ی او، به هیچ‌وجه نمی‌تواند عجز وی را توجیه کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کتاب آسمانی قرآن، از دو معجزه‌ی حضرت موسی (علیه السلام)، با تعبیر دو برهان یاد می‌کند؛ همچنان که می‌خوانیم: «وَ أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّي مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسي‏ أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنينَ اسْلُکْ يَدَکَ في‏ جَيْبِکَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْکَ جَناحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِکَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّکَ إِلي‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقينَ [قصص/32-31]؛ (ندا داده شد) عصایت را بیفکن! هنگامی که (عصا را افکند و) دید همچون ماری با سرعت حرکت می‌کند، ترسید و به عقب برگشت، و حتّی پشت سر خود را نگاه نکرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستی» دستت را در گریبان خود فرو بر، هنگامی که خارج می‌شود سفید و درخشنده است بدون عیب و نقص و دست‌هایت را بر سینه‌ات بگذار، تا ترس و وحشت از تو دور شود! این دو (معجزه عصا و ید بیضا) برهان روشن از پروردگارت بسوی فرعون و اطرافیان اوست، که آنان قوم فاسقی هستند».
مدعی پیامبریِ بهائیت، که قدرت معجزات پیشوایان الهی را در تضاد با عَجز خود می‌دید، درصَدد انکار و تأویل معجزات پیامبران از جمله حضرت موسی (علیه السلام) برآمد. همچنان که وی در توجیه معجزه‌ی حضرت موسی (علیه السلام) مدعی می‌شود: «در داستان حیات حضرت موسی مذکور، هنگامی که آن حضرت، فرعون را به امر الهی دعوت نمود او اعراض کرد و به ساحران که همان روحانیان زمان بودند گفت که با موسی مقابله کنند... مقصود از حِبال (ریسمان) ساحران، همان ادلّه و استدلال‌های آنان بود و مقصود از عصا که مانند اژدها شد و آن مارها را بلعید، دلایل قوی و الهی مظهر اَمر بود که برادله‌ی باطل علما پیروز شد».[1]
اما جالب است بدانیم پیامبرخوانده‌ی بهائیان در حالی ظاهر و صریح آیات قرآنی را تأویل می‌کند که خود، صراحتاً از تأویل نصوص الهی و حمل آن‌ها بر معنای غیرظاهری، منع کرده بود: «إنَّ الَّذی یأَوّلُ مَا نُزِّلُ مِن سَماءِ الوَحی و یخرُجُه عَن الظاهِر إنَّهُ مِمَّن حَرَّف کلمةالله و کانَ مِن الأخسَرین فِی کِتابٍ مُبین [2]؛ هرکس که آنچه از آسمان وحی نازل شده را تأویل کند و از معنای ظاهری آن‌ها بیرون بَرَد، کلام خدا را تحریف کرده و در کتاب مبین، از زیانکارترین افراد خواهد بود». اشراق خاوری (از مبلّغان سرشناس این فرقه) نیز می‌گوید: «از جمله وصایای حتمیه و نصایح صریحه اسم اعظم (یعنی بهاء)، این است که ابواب تأویل را مسدود نمایید و به صریح کتاب، یعنی به معنی لغوی مصطلح قوم تمسک جویید!»[3]
گذشته از آن، حتی اگر ادعای بی‌سابقه و خلاف ظاهر پیشوای بهائیان را بپذیریم و قائل شویم که منظور از عصای حضرت موسی (علیه السلام)، استدلال‌های ایشان بوده است؛ پس چرا و چگونه (بر اساس آیه) ایشان از معجزه‌ی الهی فرار کردند؟! آیا از استدلال خود ترسیدند؟!

پی‌نوشت:

[1]. حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، 1998 م، بند 12.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخه الکترونیکی، ص 102.
[3]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنیجنه حدود و احکام، نسخه الکترونیکی، ص 340-341.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.