حرمت متعه نکاح، بدعتی از سوی خلیفه دوم

  • 1396/08/19 - 12:14
متعه نکاح سنت پیامبر بوده است. متعه نسا در زمان رسول خدا، ابوبکر و ابتدای خلافت عمر انجام می شده است. اما خلیفه دوم براساس رای و اجتهاد خود متعه را حرام اعلام می کند و هر کس که مرتکب متعه نساء شود را عقاب می‌کرده است. بنابراین جناب خلیفه در دین خداوند بدعت ایجاد کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از القابی که اهل سنت، خصوصا وهابیان به شیعه داده و شیعیان را مورد سرزنش قرار می‌دهند. این است که شیعیان، اهل متعهِ نکاح (ازدواج موقت) هستند. متعه نکاح نیز حرام است و فاعل متعه نکاح زناکار است. اهل سنت، صراحتا شیعیان را زناکار می‌دانند. همین چند روز گذشته بود که از مجری شبکه کلمه شنیدم که گفت: شیعیان متعه را جایز می‌دانند و متعه یعنی زنای مقدس. اکنون سوال این است که آیا واقعا متعهِ نکاح، زناست!؟ آیا پیامبر اکرم از متعه نسا نهی کرده است؟ بر چه مبنایی اهل سنت ازدواج موقت را جایز نمی‌دانند و آن را در ردیف زنایِ محرم می‌دانند.
برای پاسخ به این سوالات، باید روایات را بررسی کنیم تا ببینم منابع روایی چه می‌گوید. پس از بررسی روایات متوجه می‌شویم که متعه نکاح، در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله)، ابوبکر و ابتدای خلافت عمر جایز بوده است و این خلیفه دوم بوده است که از متعه نهی کرده است.

احادیث زیادی در منابع روایی اهل سنت آمده است که حرمت متعه نساء را به عمر منتسب کرده است.

روایت اول: «مُتْعَتَانِ كَانَتَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْهَى عَنْهُمَا وَأُعَاقِبُ عَلَيْهِمَا: مُتْعَةُ النِّسَاءِ، وَمُتْعَةُ الْحَجِّ»[1]
دو متعه بودند که در زمان رسول خدا انجام می دادیم. از آن دو متعه نهی شد و هر کس آن دو متعه را انجام می داد، عقاب می‌شد. آن دو متعه، متعه نساء و متعه تمتع بود.

روایت دوم: «مُتعتانِ فَعلْناهما على عهدِ رسولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم، نَهانا عَنهما عمرُ فلم نعدْ إِليهما»[2]
دو متعه بود که در زمان رسول خدا انجام می‌دادیم. عمر از آن دو نهی کرد. پس از خلیفه دوم کسی به سنت متعه بر نگشت.

روایت سوم: «عن جابر أنه سئل عن متعة النساء فقال: استمتعنا على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم وأبي بكر وعمر، ثم نهى عنها عمر»[3]
از جابر (صحابه پیامبر) در رابطه با متعه نساء پرسیدند. وی گفت: در عهد رسول خدا، ابوبکر و عمر انجام می‌دادیم. ولی عمر از آن نهی کرد.  

از میان انبوه روایاتی که در این موضوع وجود دارد. فقط به سه روایت اشاره شد. روایت اول، نام عمر را نیاورده است. ولی صراحتا می گوید که متعه نساء در زمان پیامبر جایز بوده است. روایت دوم صراحتا اعلام می کند که متعه نکاح به دست عمر، حرام اعلام شده است. روایت سوم می‌گوید: متعه نکاح در زمان رسول خدا و حتی زمان ابوبکر و عمر صورت می‌گرفت و سپس عمر از آن نهی کرد.
حال از اهل سنت می‌پرسیم:  به چه دلیلی عمر نهی از متعه نکاح کرد! مگر او اجازه دست برد در دین خداوند را داشت! مگر او پیغمبر یا امام بود! آیا عمر اجازه بدعت در دین را داشت؟ چگونه عمر به خود اجازه داد در دین پیغمبر بدعت ایجاد کند؟ به چه دلیلی شما اهل سنت که خود را پیرو سنت پیامبر می‌دانید، سنت پیامبر را زیر پا گذاشته و به سنت خلیفه دوم عمل می‌کنید!
این ها سوالاتی است که هیچ گاه جواب درست و صحیح به آن داده نشده است. اهل سنت فقط با با توجیه کاری در صدد هستند، رفتار خلیفه دوم را توجیه کنند. آنان چون به عدالت صحابه معتقد هستند، می گویند امکان ندارد که خلیفه دوم از سوی خود متعه نکاح را حرام کند. بلکه اعمال عمر کاشف از سنت پیامبر دارد. به این معنی که حتماً پیامبر متعه نساء را حرام کرده بوده است، ولی به مسلمانان نرسیده بوده است و چون عمر از صحابه و ملازمین پیامبر بوده است می دانسته که این متعه نسخ شده است.[4]

از آنان می پرسیم اگر این سخن درست است و سخن خلیفه دوم، کاشف از سیره پیامبر دارد. باید در زمان ابوبکر نیز متعه نساء جایز نبود، درحالی که می‌بینم حتی در زمان ابوبکر و حتی در ابتدای دوران خلافت عمر نیز ازدواج موقت جایز بود. فرض می‌کنیم، ابوبکر و دیگر اصحاب رسول الله هم از سنت پیامبر خبر نداشت و فقط عمر بود که از نسخ حکم متعه خبر داشت. آیا عمر نباید پس از رحلت پیامبر به مردم خبر می داد! چگونه خلیفه دوم، دیگر اصحاب را از این ماجرا خبر نداد! چطور به خودش اجازه داد که مردم به گناه دچار شوند و هیچ نگفت. چرا وقتی که خودش به خلافت رسید، همان روز اول این قضیه را اعلام نکرد! و تا چند سال در زمان خلافتش متعه نساء رواج داشت و پس از چند سال یادش آمد که این حکم نسخ شده است.

هر انسان عاقلی که بهره کمی از عقل داشته باشد. وقتی روایات را بررسی می‌کند، می‌فهمد که موضوع سنت پیامبر در میان نبوده است، بلکه عمر اجتهاد کرده است و رأی شخصی خود را به دین منتسب کرده است.
اما بدبختی آن جاست که عده ای به جای پیروی از سنت پیامبر، از سنت شخصی غیر معصوم پیروی می کنند! و متعه نکاح را که از سوی پیامبر مشروع بوده، زنای مقدس می نامند!

پی‌نوشت:

[1]. ابن المقرئ، معجم ابن المقرئ، مكتبة الرشد، الرياض، شركة الرياض للنشر والتوزيع، 1419ق، ص: 240
[2]. المخَلِّص، المخلصيات، وزارة الأوقاف والشؤون الإسلامية لدولة قطر، 1429ق، ج1، ص 362
[3]. متقي هندي، علي بن حسام (م 975)، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، تحقيق: بكري حياني وصفوة السقا، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق، ج 16،ص 523
[4].  «قال الطحاوى: فهذا عمر نهى عن المتعة بحضرة أصحاب النبى، عليه السلام، فلم ينكر ذلك عليه منكر، وفى ذلك دليل على متابعتهم له على ما نهى عنه، وذلك دليل على نسخها». ابن بطال، شرح صحيح البخارى لابن بطال، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، دار النشر: مكتبة الرشد، رياض1423ق، ج7،ص226.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.