نقدی بر مستند سفر پرفروغ عبدالبهاء

  • 1396/07/28 - 11:43
چندی است تشکیلات بهائیت اقدام به ساخت مستندی با نام «سفر پرفروغ» کرده است. در این مستند تلاش شده تا سفرهای عبدالبهاء به غرب، به شکل برجسته‌ای بررسی و کراماتی برای او تراشیده شود. اما در حقیقت سفرهای عبدالبهاء با هدف استفاده از فضای رسانه‌ای و زد و بندهای سیاسی برای پیشبرد بهائیت در جهان بوده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ چندی است مستندی با نام «سفر پرفروغ» توسط تشکیلات بهائیت ساخته شده است. در این مستند تلاش شده تا سفرهای جناب عبدالبهاء به غرب، به شکل برجسته‌ای بررسی و در ضمن کراماتی برای او نیز تراشیده شود.[به نقل از کانال‌های تشکیلات بهائیت] از این‌رو لازم دیدیم تا در این مقاله، حقیقت و اهداف جهان‌گردی جناب عبدالبهاء را مورد بررسی قرار دهیم.
اول: «استفاده از قدرت رسانه‌ای»: جناب عباس افندی برای انعکاس چهره‌ای زیبا و خلاف واقع از بهائیت، در پی استفاده از رسانه‌ها و تأثیر بر افکار عمومی برآمد. وی با بهره‌گیری از شعارهای روز جهان غرب و انتساب آن‌ها به پیامبرخوانده‌ی بهائیان، تلاش نمود تا آیین بهائیت را در کشورهای غربی منتشر سازد. مصاحبه‌های او با روزنامه‌نگاران مطرح، نیز شاهدی بر این مدعاست.[1]
دوم: «استفاده از نفوذ کشیشان مسیحی»: سفر عبدالبهاء به غرب، هرچند مخالفت برخی رهبران مسیحی را برای او به دنبال داشت [2]؛ اما وی کوشید تا در جلساتش (که اکثراً در کلیساها برگزار می‌شد)، بی‌آنکه سخن از آیین خود به میان آورد، کشیشان مسیحی را به سمت خود جذب کند تا با استفاده از نفوذ آن‌ها، جای پایی برای خود باز کند.[3]
سوم: «استفاده از نفوذ اندیشمندان غربی»: عباس افندی برای گسترش تفکرات خود، با برخی صاحبان اندیشه دیدار کرد تا از نفوذ آنان بهره گیرد. دیدار او با اشخاصی نظیر ادوارد براون و... شاهدی بر این مدعاست. حضور او در جمع سیاه‌پوستان و استفاده از فضای تبعیض نژادی و جذب سیاه‌پوستان از این طریق (در عین حال توهین به نژاد سیاه پوست آفریقایی)[4] و یا انتساب شعار تساوی زن و مرد به بهائیت برای جذب زنان (شعاری که در تناقض با احکام و افکار بهائی است) [5]، نمونه‌ای دیگر از تلاش‌های او می‌باشد.
چهارم: «دیدار با سیاست‌مداران»: ملاقات‌های عباس افندی با رهبران و سیاست‌مداران، بیش‌تر به عنوان معامله‌ای سیاسی برای پیشبرد اهداف و تأمین منافع دو طرف بوده است. مستکبرین عالم با وعده‌ی تطمیع بهائیت، از عناصر بهائی برای جاسوسی و از تعالیم ضدجنگ آن، برای پیشبرد اهداف استعمارگرانه‌ی خود بهره می‌جستند.[6] که نمونه‌ای از استفاده‌ی ابزاری از بهائیت را می‌توان در استفاده از مبلّغان بهائی در اشغال ویتنام (برای سرکوب احساسات وطن‌دوستی و آزادی‌خواهی مردم ویتنام) برشمرد.[7]
پنجم: «دیدار با سفراء و شاهزادگان ایرانی»: عبدالبهاء در این سفرها تلاش داشت تا با ملاقاتِ مقامات ایرانیِ مقیم خارج، ضمن تأثیرگذاری بر آنان، زمینه را برای بازگشت خود به ایران (که آن را أرض مقدس می‌خواندند) فراهم سازد.[8]
ششم: «حضور در محافل ماسونی»: یکی از نکاتی که در این سفر، از دید و اشاره‌ی این برنامه پنهان مانده، استقبال محافل ماسونی [9] و شبه ماسونی (نظیر انجمن‌های تئوسوفی) از عباس افندی بوده است. نشریه اخبار امری (ارگان رسمی بهائیان ایران)، رسماً اعتراف می‌کند که عباس افندی در مدت گشت و گذار هشت ماهه‌ی خود در شهرهای آمریکا: «در هر شهر، در کلیسای پروتستان، معابد یهود، معاهد ماسونیک و غیره به موعظه پرداخت».[10] اما از آن‌جا که ورود به محافل ماسونی، آن هم برای سخنرانی و تبلیغ، برای غیرماسون‌ها ممنوع است و حتی پادشاهان و رؤسای جمهور، زمانی حق ورود به لژها را دارند، که تشریفات عضویت آن‌ها در این محافل انجام گیرد، احتمال عضویت عبدالبهاء را در این محافل ضددینی و استعماری تأیید می‌کند.
چرا که اگر کسی حتی جواز ورود به محافل ماسونی را کسب و سپس بخواهد آن‌جا را محل تبلیغات نظریات انقلابی و ضداستعماری خود قرار دهد، شدیداً با او برخورد شده و حکم به اخراجش می‌شود [11] که این صورت نیز حکایت از سیاست ضددینی و ضدمردمی جناب عبدالبهاء دارد. اما مسئله زمانی جالب‌تر می‌شود که عبدالبهاء در سخنرانی خود، آرزو و هدف خود را با فراماسون‌ها یکی معرفی کرده است: «از احساسات جناب رئیس، نهایت خشنودی را دارم و همچنین از احساسات وکیله ایشان نهایت سرور را دارم، به جهت این‌که مقصدمان یکی است و آرزویمان یکی است...».[12]
هفتم: «پیش‌کشی منابع ایران به غرب»: یکی دیگر از نکاتی که در این سفر به چشم می‌خورد، پیش‌کشی ایران به آمریکای غارت‌گر، توسط وطن‌فروشی همچون عبدالبهاء می‌باشد، که در سفر خود به آمریکا، این کشور را برای چپاول ذخایر ایران تحریک و تشویق نمود؛ همچنان که در یکی از سخنرانی‌هایش گفته است: «... از برای تجارت و منفعت ملّت آمریکا، مملکتی بهتر از ایران نه! چه که مملکت ایران مواد ثروتش همه در زیر خاک پنهان است».[13]
هشتم: «ساخت مشرق الأذکار»: عباس افندی در سفرهای خود تلاش نمود تا ضمن ایجاد نمادی برای جامعه‌ی بهائی در کشورهای مختلف (به نام مشرق الأذکار)، مرکزیتی برای امور تبلیغی بهائیان فراهم سازد. همچنان که می‌خوانیم: «اولین سنگ مشرق الأذکار آمریکا، روز اول می 1912 م، حضرت عبدالبهاء به دست مبارک در قریه زیبای ویلمیت...».[14]
بنابراین، بر خلاف آن‌چه کانال‌های بهائی درصدد نشان دادن سفری معنوی از جناب عباس افندی هستند، باید دانست که سفرهای وی تنها با هدف زد و بندهای سیاسی برای پیشبرد اهداف تشکیلاتی این فرقه در دنیا بوده است. نکته‌ی دیگری که در این سفرها بسیار مشهود است، تکیه‌ی بیش از حد عباس افندی بر مراکز قدرت (به جای تکیه بر آحاد مردم)، برای پیشبرد بهائیت بوده است.

پی‌نوشت:
[1]. محمدعلی فیضی، حیات حضرت عبدالبهاء، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 128 بدیع، ص 192.
[2]. شوقی افندی، قرن بدیع (ترجمه نصرالله مودت)، نسخه‌ی الکترونیکی، نوروز 101، ج 3، ص 349-348.
[3]. ر.ک: محمدعلی فیضی، حیات حضرت عبدالبهاء،بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 128 بدیع، ص 197.
[4]. نظیر برتر دانستن ذاتی جنس مرد توسط پیشوایان بهائی: احمد زرقانی، بدائع الآثار، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 1، ص 153؛ تقسیم ناعادلانه‌ی ارث و محرومیت زنان از عمده دارای شوهر و پدر: حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 23، بند 25. و یا عدم حق عضویت زنان در بالاترین نهاد رهبری بهائیت: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ص 219.
[5]. ر.ک: عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، بی‌تا، ج 3، ص 48.
[6]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: علت درخواست فرانسه برای اعزام مبلّغ بهائی به مستعمراتش چه بود ؟!
[7]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: پشت پرده حضور بهائیت در ویتنام
[8]. محمدعلی فیضی، حیات حضرت عبدالبهاء، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 128 بدیع، ص 169.
[9]. جهت آشنایی بیشتر با جریان فرماسونری، مراجعه شود به مقاله‌ی: فراماسونری: دجال آخرالزمان
[10]. مجله اخبار امری، آذر و دی 1339، شماره 10-9، ص 633.
[11]. چنان‌که این حادثه در مورد سیدجمال‌الدین اسدآبادی، شخصیت ضد انگلیسی مشهور، در مصر رخ داد: ر.ک: سیدجمال‌الدین حسینی، پایه‌گذار نهضت‌های اسلامی، صدر واثقی، چاپ دوم، تهران: انتشارات پیام، 1355، ص 71 به بعد.
[12]. عباس افندی، خطابات عبدالبهاء، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 127 بدیع، ج 2، ص 98.
[13]. عباس افندی، خطابات، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، 1920 م، ج 2، ص 30.
[14]. محمدعلی فیضی، حیات حضرت عبدالبهاء، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 128 بدیع، ص 194.

تولیدی

دیدگاه‌ها

آقا این مقاله شما خیلی دانشمندانه بود و البته مشخص است که بی طرفانه نوشته شده است!!! قوت استدلال و استنتاج در آن موج میزند!!!! واقعا دستمریزاد خدا قوت!!!

نظر لطفتونه گرامی. البته این مقاله بیشتر جنبه‌ی روشنگری و در پاسخ به مستندسازی‌های بهائیت در شخصیت‌سازی خارق‌العاده از عبدالبهاء نوشته شده و خیلی جنبه‌ی انتقادی نداره. پیشنهاد می‌شه به سایر مقالات سایت هم سری بزنید.

چرا اسم این رو گذاشتید مقاله؟ این در اصل یک دائره المعارف هست ؛ آنچنان دقیق و مستند صحبت کردید که کلا ساخت قسمت دوم این فیلم لغو شد..مخصوصا مخصوصا قسمت آخر مقاله که نتیجه گیری کردید که تکیه عباس افندی، به جای آحاد مردم بر مراکز قدرت بوده ؛ کاملا در عکسی که در همین مقاله ضمیمه کردید مشهود بوده. مثلا در این عکس به نظر ، زن و بچه و مردم عادی هستند . اما اون بچه ها همه کارمندان با سابقه سیا بودند.. مثلا اون دختر بچه سه ساله ؛ جاسوس سیا در خاورمیانه بود اما خودش رو به شکل دختر بچه سه ساله درآورده بود... اصلا مقاله که نیست تو بگو هلو ؛ شاهنامه فردوسی، تز دکترای انیشتین.

این مقاله یا به قول شما دائره المعارف مستند، در واقع پاسخی به یکی از صدها تحریف تاریخی بهائیت هست، بهائیتی که با صرف هزینه بسیار تلاش داشت تا از سفر عبدالبهاء به غرب، که با سوءاستفاده از خلأهای موجود و بحث‌های داغ آن روزها (نظیر حقوق زن‌ها و سیاه پوست‌ها) و با عوام فریبی در خصوص واقعیت چهره‌ی بهائیت و همچنین زد و بندهای سیاسیِ پیشوای خود برای پیشرفت تشکیلات بهائیت توأم بود، سفری معنوی و پرفروغ از آن جلوه دهد!

جناب montazar داشتن مخالف با شعور، اقبال بلند میخواهد که شما از آن محرومید. لودگی کاربری به نام حمید، که دلقکی است باقی‌مانده از دوران ملیجک‌پرستی، سند این سخن است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.