علت سکوت و قعود امیرالمومنین در برابر غصب خلافت توسط خلفا

  • 1396/04/19 - 14:24
امام برای حکومت بر جامعه اسلامی، نیازمند مشروعیت سیاسی و مقبولیت از جانب مردمی است که می‌خواهد بر آنان حکومت کند؛ وگرنه مردمی که خواهان و پذیرنده‌ی حاکمیت امام نباشند امام چگونه می‌تواند بر آنان حکومت کند؟! مردم به دلائل مختلف پس از وفات پیامبر، با پشت کردن به وصیت پیامبر و کوتاهی در حق امیرالمومنین با ابوبکر بیعت کردند.

وقتی امامت بر جامعه اسلامی، امری انتصابی است و خدا امام را منصوب می‌نماید و از حق امام، حکومت در جامعه اسلامی است[امامت‌ورهبری، ص81] پس چرا امیرالمومنین در هنگام غصب خلافت، برای احقاق حق حکومت و خلافتش قیام نکرده و 25 سال سکوت و صبر را پیشه‌ی خود ساخته است؟
در پاسخ به این سوال، باید وضعیت جامعه اسلامی در عصرِ پس از وفات پیامبر را در نظر گرفت. حکومت بر امت اسلامی، لوازم و اقتضائاتی دارد که تا آن‌ها فراهم نشود، حکومت امام بر جامعه، منجّز نمی‌شود و به فعلیت تام نمی‌رسد. باید مقتضی برای حکومت، موجود و مانع نیز مفقود باشد. امام برای حکومت بر جامعه اسلامی، گرچه مشروعیت الهی خویش را از جانب خدا به‌دست آورده ولی نیاز به مقبولیت و مشروعیت سیاسی نیز دارد، یعنی باید مردم با بیعت خویش اعلام آمادگی برای قبول ولایت و ایجاد زمینه حاکمیّت امام نمایند. بیعت و اقبال عمومی مردم نسبت به حکومت امام، به نوعی، تایید پذیرش ولایت امری و حاکمیت امام است. اما مردم پس از وفات پیامبر، با کوتاهی در حق امیرالمومنین با ابوبکر بیعت کردند و امام چاره‌ای جز سکوت نداشت.

پی‌نوشت: 

شهید مرتضی مطهری، امامت و رهبری، انتشارات صدرا، 1364ش، ص81.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام خدمت نویسنده محترم. نمیدانم نویسنده از سر آگاهی حقایق را کتمان کرده و یا جهل باعث شده که حقایق کتمان شود!!! آیا تاریخ بعد از شهادت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم را مطالعه نکردید؟؟ آیا اگر امیرالمومنین علیه السلام سکوت میکرد، غاصبان وحشیانه می ریختند جلوی منزل مولا و خانه ایشان را به آتش می کشیدند؟؟ آیا اگر مولا سکوت کرده بود، غاصبان دست مولا را می بستند و در کوچه ها می کشیدند؟؟؟ آیا اگر مولا سکوت می کرد، غاصبان پسر ایشان را که پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم نامش را نیز قبل شهادت انتخاب کرده بود را به شهادت می رساندند؟؟ اگر مولا سکوت کرده بود، چرا غاصبان شمشیر به سر ایشان گذاشتند تا بیعت بگیرند؟؟ اگر مولا سکوت کرده بود، پس چرا غاصب اول خلافت به طرفدارانش گفت: تا فاطمه الزهرا سلام الله علیه زنده است از علی بیعت نگیرید؟؟؟ کتاب احتجاج پر است از این چرا ها. خواهشا قبل از نوشتن مقاله اول کتب علمای بزرگ شیعه و حتی کتب اهل بدعت را مطالعه کنید تا ببینید که مولا سکوت نکرد. امیرالمومنین علیه السلام یارانی پیدا نکردند تا قیام مسلحانه کنند و قیام مسلحانه نکردن به معنای این نیست که ایشان سکوت کردند. از مسولین محترم پایگاه ادیان خواهش میکنم نظر حقیر را چاپ کنند تا نویسنده و دوستانی که مقاله را مطالعه کردند بدانند که امیرالمومنین علیه السلام که ولی الله است هرگز در مقابل ظلم سکوت نکرده و نمی کند.

با سلام خدمت خواننده محترم خدمت شما عرض کنم در این سایت بر اساس قوانین جدید، باید مقالات در قالب کوتاه نوشته ارائه شود و بیش از ده خط نمیتوان نوشت مگر آنکه سردبیر سایت در موارد استثنایی اجازه دهند. شما بنده را به جهل نسبت به تاریخ صدر اسلام متهم کردید ولی به جهت بحث بنده توجه نداشتید. بحث در مورد این بود که چرا امیرالمومنین در طی 25 سال سکوت و قعود کرد یعنی چرا امیرالمومنین قیام نکرده و حق خلافتش را از غاصبان خلافت باز نستانده. در ادامه عرایض گفتم که مردم با پشت کردن به امیرالمومنین علیه السلام به خلافت ایشان عینیت و فعلیت نبخشیدند و اقبال و پذیرش مردمی نسبت به خلافت امیرالمومنین در زمان خلفا وجود نداشت از این رو امیرالمومنین علیه السلام 25 سال خانه‌نشین شده و قیام نکرده است زیراکه حمایت و اقبالی نسبت به قیام ایشان وجود نداشت تا حق غصب شده به صاحب حق بازگردد. شما ابتدا در اول پست بنده، جهت سوال و شبهه را ببینید. سوال و شبهه در مورد سکوت و قعود 25 ساله حضرت بود نه فقط چند روز نخست پس از وفات پیامبر. شما در ذیل یک پست دیگر از مطالب بنده تقدیر و تحسین میکنید و در ذیل این پست با فرافکنی، بنده را متهم به جهل و نادانی نسبت به تاریخ میکنید. شما ابتدا مطالب رو خوب بخوانید و ببنید آیا عرایض بنده منافاتی با سخنان شما داشته؟! آیا شما سکوت حضرت را در طی 25 سال انکار میکنید؟! اگر انکار کنید پس در اینصورت سخن حضرت را در خطبه شقشیه انکار کردید چون حضرت فرمود 25 سال خار در چشم و استخوان در گلو داشتم. در طی 25 سال یک قیام مسلحانه در برابر خلفا از حضرت دیدید؟! شاید بگویید حضرت با چند تن از یارانش قرار گذاشت که صبح فردا با شمشیرهای آخته در مکانی مشخص حاضر شوند اما شاید بدانید صبح که به آن مکان آمد فقط سلمان را و تعدادی کمتر یک انگشت دست، حاضر شده بودند و لذا حضرت از قیام منصرف شدند و علت این انصراف و قعود را شما در چه میبینید؟ آیا جز این است که مردم و یاران حضرت، به قیام حضرت اقبال نشان ندادند؟! همین گریز و عدم پذیرش مردم از ولایت‌امری حضرت سبب شد که حضرت قعود کند توجه داشته باشید که حضرت میخواهد بر همین مردم حکومت کند و چاره‌ای جز این نیست که این مردم، حاکمیت حضرت را بپذیرند تا حضرت بتواند بر آنان حکومت کند. همین مردم باید با بیعتشان اعلام آمادگی برای پذیرش حاکمیت امام معصوم کنند. بعد از 25 سال، این بیعت و اقبال عمومی و مردمی اتفاق افتاد و مردم ولایت‌امری حضرت را پذیرفتند و حضرت به لحاظ سیاسی خلیفه مسلمین شد. شما بین خلافت الهی و خلافت سیاسی خلط نکنید. خلافت سیاسی زمانی فعلیت پیدا میکند که مردمی که قرار است بر آنها حکومت شود خلافت و حاکمیت حاکم و خلیفه را بپذیرند. همچنین بین مشروعیت الهی و مشروعیت سیاسی باید فرق گذاشت. مشروعیت سیاسی، مقبولیت مردمی حکومت حاکم است. به کتاب «پرسش‌ها و پاسخ‌ها آیه الله مصباح یزدی ج1، فصل اول، ص20 تا 30» مراجعه بفرمایید تا بحث مشروعیت الهی و سیاسی برای شما روشن شود لطفا شما تاریخ پس از وفات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را به خوبی مطالعه بفرمایید تا دیگران را متهم به جهل نکنید

سلام خدمت نویسنده محترم. الحمدالله با سواد هستید. پس لطفا معنای کلمه سکوت را بیان کنید. سکوت یعنی خاموشی. سکوت یعنی با توانایی سخن گفتن ترک سخن کردن. سکوت یعنی لب فروبستن. حالا بفرماید امیرالمومنین علیه السلام سکوت کرده بودند؟؟ مولا نه فقط چند روز بعد از غصب خلافت که در هر زمانی که موقعیت پیش میامد با احتجاجات یاداوری حق غصب کرده خویش را می کردند. اگر فقط در تیتر مقاله از قعود استفاده می کردید انتقادی بر شما نبود، ولی وقتی می گوید سکوت یعنی تمام احتجاجات امیرالمومنین علیه السلام را نادیده گرفتید.

سلام مجدد. عرض بنده مجموع 25 سال بود. شما در عرض 25 سال، چند اعتراض به غصب خلافت و ایستادن در برابر غاصبان را می‌توانید نشان دهید؟! برخی از اعتراضات حضرت به غصب خلافت که در نهج البلاغه آمده است مربوط به اظهارات ایشان پس از رسیدن به خلافت است یعنی بعد از گذشت 25 سال. مخالفت‌های حضرت، پس از آنکه بعد از 6 ماه با ابوبکر بیعت فرمودند مبدل به سکوت شد. و بعد از بیعت، غالب اعتراضهایی را که حضرت به ابوبکر و خصوصا عمر داشتند مربوط به حکمهای اشتباه اینان بوده نه به مقوله غصب خلافت. در ضمن خلاف اخلاق در معاهده بیعت است که وقتی حضرت بیعت بستند بر خلاف بیعت عمل کنند. شما عملکرد امام حسن و امام حسین(علیه‌السلام) را در پایبندی به معاهده صلح و بیعت با معاویه خبیث را ببینید. نقض بیعت از شأن امیرالمومنین(علیه‌السلام) بدور است. اگر بیعت مصحلت نبود پس چرا امیرالمومنینِ معصوم با ظالم غاصبی همچون ابوبکر و عمر بیعت کردند؟! آیا این خلاف عصمت نیست که چیزی را که مصلحتی ندارد انجام دهد؟! اگر در بیعت حضرت با دو غاصب، مصلحت بود پس آن مصحلت چه بود؟ آیا درست است که بگوییم امام معصوم، بیعتی را که مصلحت داشته نقض کرده؟! چون نقض مصحلت یعنی انجام مفسده ؛ و نعوذ بالله که امیرالمومنین معصوم (علیه‌السلام) ذره‌ای مرتکب مفسده شوند. تحلیل درست وقایع تاریخی علاوه بر اطلاع به مسائل تاریخی، مستلزم آنست که با واقع‌نگری همراه باشد نه با گرایش‌‌ها و تمایلها.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.