تهدید عمر به گردن زدنِ کسانی که در شورای انتخابی شرکت نکنند!

  • 1396/03/02 - 14:17
عمر بن خطاب قبل از مرگش، ابوطلحه انصاری و 50 شمشیر بدست را مامور نمود که همه اعضای شورای 6 نفره را در خانه‌ای جمع نماید و آنان از میان خود یک نفر را به عنوان خلیفه انتخاب کنند و اگر در طی سه روز نتوانند خلیفه برگزینند همه آنان را گردن بزند. بنابراین هرگز شرکت امیرالمومنین در این شورای 6 نفره به اختیار خود آن حضرت نبود.

برخی می‌گویند: اگر شما شیعیان، امامت را عهد و منصبی الهی می‌دانید که امام به نصب الهی، منتصب می‌شود، پس چرا امیرالمومنین (علیه‌السلام) در جلسه شورای شش نفره پس از مرگ عمر شرکت کرده؟ آیا شرکت در این شورا، نشان‌گر انتخابی بودن امامت و نیز مشروعیت این شورا نیست؟!

مختصراً در جواب باید گفت: شرکت امیرالمومنین (علیه‌السلام) در این جلسه به اختیار حضرت نبوده، چراکه تهدیدهاى خلیفه دوّم درباره شرکت اعضاء در جلسه شورا، حاکى از یک استبداد عجیب است؛ زیرا عمر قبل از مرگش ابوطلحه انصارى را با پنجاه مرد مسلّح از انصار، مامور نمود هنگامى‌که از مراسم دفن من بازگشتید، این شش نفر عضو شورا را براى امر خلافت در خانه‌اى گِرد آور! (تا یک نفر را از میان خود براى خلافت برگزینند.) تو با آن افراد مسلح بر در خانه توقف نما؛ اگر اعضای شورا ظرف سه روز کسی را از میان خود انتخاب نکردند، همه کشته شوند، و در صورت انتخاب فردی اگر این انتخاب بالاتفاق صورت گرفت، مشکلی نخواهد بود و اگر اکثریت بر کسی توافق کردند، مخالفین باید تابع اکثریت باشند وگرنه گردن زده شوند، و اگر سه نفر به يكى توافق كردند و سه نفر به يكى دیگر، با كسى بيعت كنيد كه عبدالرحمن بن عوف، با وى بيعت كرده است.(ر.ک: طبقات ابن‌سعد، ج3،ص47؛ وانساب الاشراف، ج2،ص261؛ و تاریخ الخلفاء، ص122؛ تاریخ یعقوبی، ج2،ص160؛ الاعتصام، ج3 ص216) حال آیا با این ارعاب و تهدید مى‌توان تصور نمود که امام از روى میل باطنى در شورا شرکت کرده باشد؟!!

پی‌نوشت:

کتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن یحیی بن جابر بلاذری، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت،‌ دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق-۱۹۹۶م.
تاریخ یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب یعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا.
تاریخ الخلفاء، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، المحقق: حمدی الدمرداش، مكتبة نزار مصطفى الباز، چاپ اول، 1425ق-2004م.
الطبقات الكبرى، أبوعبدالله محمد بن سعد، تحقيق: محمد عبد القادر عطا،  بيروت، دارالكتب‌العلمية، چاپ اول، 1410ق-1990م.
الاعْتِصَام، إبراهيم بن موسى الشاطبی، المملكة العربية السعودية، دار ابن الجوزی، چاپ اول، 1429ق-2008 م.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام خدمت نویسنده محترم. اجرت با امیرالمومنین علیه السلام. صهاکیه غاصب دوم خلافت در بین مردم جاسوسانی را گماشته بود تا اطلاعات را به او برسانند. وقتی عمار یاسر در بین دوستان مولا گفت: بعد از صهاکیه خودمان جمع می شویم و امیرالمومنین علیه السلام را بر تخت خلافت می نشانیم، یکی از جاسوسان این خبر را به صهاکیه رساند. پس دومی به منبر رفت و گفت: بعد از پیامبر اوضاع به گونه ای بود که مردم بدون مشورت و از روی اجبار و ناچاری پسر ابوقحافه را به خلافت رساندند، که احتمال داشت شر عظیمی به پا شود که خدا آن شر را از ما دور کرد، ولی اگر دوباره چنین اوضاعی پیش آمد و کسانی قصد داشتند بدون مشورت با مسلمین خلیفه انتخاب کنند، همه آنها را بکشید!!! اینگونه طرح و نقشه عمار بر باد رفت!! غاصبان نه فقط قصد غصب خلافت را داشتند، بلکه از هر فرصتی برای دشمنی با خاندان وحی استفاده می کردند و اگر هم میشد امیرالمومنین علیه السلام را از میان بردارند.

سلام خدمت شما. واقعا ممنونم بابت دعای خیر شما. سخنان شما پسندیده است

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.