علّت اعدام علی‌محمد باب !

  • 1396/02/03 - 12:36

هرچند که منابع بهائی سعی بر آن دارند تا اعدام علی‌محمد شیرازی را حاصل استقامت وی در طرح ادعاهایش معرفی کنند، اما حقیقت آنست که اعدام او، تنها حاصل شورش‌های طرفدارانش بوده است. چرا که پس از شکست باب در مناظره با علمای تبریز، وی اقدام به توبه کرد، اما علما بخاطر شبهه‌ی خبط دِماغ، از اعدام وی صرف‌نظر کردند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ منابع بهائی سعی بر آن دارند تا علی‌محمد شیرازی را عنصری مقاوم که در راه هدف خود، اعدام و جان فدا کرده است؛ جلوه دهند. اما حقیقت آنست که با ملاحظه‌ی تاریخ در پاسخ به چرایی اعدام وی، در می‌یابیم که اعدام او، بخاطر طرح ادعاهایش و یا اصرار بر آنان نبوده است.
چرا که علی‌محمد شیرازی در شهر شیراز و تبریز، صراحتاً ادعاهای خود را منکر شده و حتی در تبریز، به کتابت توبه‌نامه پرداخته است.(ابوالفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، ص 205-204) از این‌روی علمای تبریز با مشاهده‌ی احوال او (که صدق شبهه‌ی دیوانگی در وی می‌نمود) از اعدامش صرف‌نظر کردند.(افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، ص 140)
البته زندگی‌نامه‌ی علی‌محمد شیرازی، حاکی از مسائلی است که بر بروز خبط دِماغ و دیوانگی در وی، گواهی می‌دهد.(علی‌قلی خان اعتضادالسلطنه، فتنه‌ی باب، ص 9) اما اعدام علی‌محمد شیرازی، صرفاً بخاطر خواباندن آشوب‌هایی که در کشور به نام وی صورت می‌گرفت، بوده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تاریخ پیدایش بابیه به عنوان خاستگاه بهائیت، به سال 1260 هـ.ق بازمی‌گردد. فرقه‌ی بابیه توسط فردی به نام علی‌محمد شیرازی مقلب به باب، شکل گرفت. وی در سال 1235 ق در شیراز متولد شده و از حدود سن 24 سالگی به بعد، ادعاهایی نظیر: بابیت، قائمیت، پیامبری و خدایی برای خویش، مطرح ساخت.
منابع بهائی سعی بر آن دارند تا علی‌محمد شیرازی را عنصری مقاوم که در راه هدف خود، جان فدا کرده است؛ جلوه دهند. این ادعا در حالی مطرح می‌شود که با ملاحظه‌ای اندک در شخصیت و احوالات علی‌محمد شیرازی، علّت اعدام او را امری غیر از پافشاری بر عقیده‌اش خواهیم یافت. در ادامه به ذکر ماجرایی که منجر به اعدام علی‌محمد شیرازی شده، پرداخته و سپس به ذکر احوالات او خواهیم پرداخت.
همان‌گونه که منابع بهائی بر آن اشاره دارند، پس از مناظره‌ی علی‌محمد شیرازی با علمای حاضر در تبریز و بروز ادعاهای گزاف وی، سرانجامش به توبه انجامید.[1] از این‌روی علمای حاضر در تبریز، با مشاهده‌ی ناخوش احوالی علی‌محمد شیرازی، از اعدامش صرف‌نظر نموده و پس از ملاحظه‌ی توبه‌نامه‌ی او، در پاسخ نوشتند: «سید علی‌محمد شیرازی، شما در بزم همایون و محفل میمون... اقرار به مطالب چندی کردی که هریک جداگانه باعث اِرتداد شما است و موجب قتل. توبه‌ی مرتد فطری مقبول نیست. (آن‌چه) موجب تأخیر قتل شما شده است، شبهه‌ی خبط دِماغ (دیوانگی) است که اگر آن شبهه رفع شود، بلاتأمل احکام مرتد فطری بر شما جاری می‌شود».[2] بنابراین آن‌چه سبب اعدام علی‌محمد شیرازی گشت، ابراز ادعاها و یا مقاوم بودن وی نبود؛ چرا که با توجه به توبه‌های پی‌درپی او (در شیراز و تبریز) و دیوانه تشخیص داده شدن علی‌محمد شیرازی (و از آن‌جا که اعدام دیوانه در اسلام حرام است)، اعدام وی، نمی‌تواند بخاطر (به اصطلاح) مقاومتش بوده باشد.
اما آیا سند یا گواهی بر بروز خبط دِماغ و یا دیوانگی علی‌محمد شیرازی موجود است؟ و به بیان ساده‌تر، چه عواملی سبب بروز خبط دِماغ در وی شد؟ در پاسخ به این سؤال می‌توان گفت که با بررسی زندگی کوتاه او، به مواردی که سبب بروز خبط دِماغ وی باشد برخورده، که در ادامه به آن اشاره خواهیم نمود.
«علّت بروز خبط دِماغ»: علی‌محمد شیرازی در سنین کودکی پدر خود را از دست داد و تحت کفالت دایی خود در بوشهر، به فعالیت در تجارت تریاک مشغول شد.[3] او در دوران پنج ساله‌ی حضور خود در بوشهر، به دلیل عدم فهم مناسب علوم، به اعمال عجیب و غریب و ریاضت مشغول شد. هم‌چنان که در احوال او در این مدت می‌خوانیم: «گویند وقتی برای تهذیب و تکمیل نفس در بوشهر که هوایش به نهایت گرمی است همی توقف داشته، بر بام‌ها می‌آمد و در برابر آفتاب، با سر بِرهنه می‌ایستاد و اُوراد مجعوله می‌خواند و چندان بر این عمل مواظبت نمود که دِماغش علیل و مغزش فاسد گشت».[4] این مسئله مورد تأیید بابیان و بهائیان قرار گرفته و میرزا آقاخان کرمانی [5] و اشراق خاوری [6]، صراحتاً بر این امر تأکید دارند. این امر به تحلیل قوای بدنی و عارضه‌ی عصبی علی‌محمد شیرازی منجر شد و سبب گشت که او از بیماری عصبی رنج برد.[7] در ادامه، علی‌محمد شیرازی پس از پنج سال اقامت در بوشهر، به شیراز بازگشته و ازدواج کرد. اما به دنبال مرگ فرزند نوزادش، حال وی رو به وخامت گذاشت.[8] که به پیشنهاد نزدیکان به کربلا فرستاده شد.
«نشان‌های بروز خبط دِماغ»: اما جدا از آن‌که اسناد موجود بر خبط دماغ علی‌محمد شیرازی گواهی می‌دهند، نوع رفتار و تغییر مداوم ادعاهای وی، نشانی آشکار بر بروز شبهه‌ی خبط دماغ در اوست. چرا که وی در ابتدای انحرافش، خود را باب امام زمان (عجّل الله تعلی فرجه الشریف) نامید [9]، سپس مدعی قائمیت برای خود شد [10]، در ادامه نیز با ادعا پیامبری [11] و در نهایت با ادعای خدایی [12]، کار خود را به پایان رسانید. هم‌چنان که مورخان بابی و بهائی بدان اذعان دارند، وی شش مرتبه ادعاهای خود را تغییر داده است.[13]
اما در خصوص چرایی اعدام علی‌محمد شیرازی می‌توان گفت که جناب امیرکبیر صدراعظم ایرانی، پس از مشاهده‌ی آشوب‌هایی که در سراسر کشور به نام علی‌محمد شیرازی شکل گرفته بود، دستور به اعدام وی داد، تا غائله‌ی آشوب‌ها (به نام علی‌محمد شیرازی) در کشور پایان پذیرد. بنابراین اعدام علی‌محمد شیرازی، به هیچ‌وجه بخاطر پافشاری و استقامت او بر ادعاهای باطلش نبود.

پی‌نوشت:

[1]. ر.ک: ابوالفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، چاپ ترکستان: بی‌نا، بی‌تا، ص 205-204.
[2]. افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، بی‌جا: مهرفام، چاپ دهم، 1383، ص 140.
[3]. شهبازی، جستارهایی از تاریخ بهائی‌گری در ایران، نسخه‌ی الکترونیکی، بی‌تا، ص 25.
[4]. علی‌قلی خان اعتضادالسلطنه، فتنه‌ی باب، تصحیح دکتر عبدالحسین نوایی، بی‌جا: نشر بابک، 1362، ص 9.
[5]. آقاخان کرمانی، هشت بهشت، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 276.
[6]. تلخیص تاریخ نبیل زرندی، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 86.
[7]. علی‌قلی خان اعتضادالسلطنه، فتنه‌ی باب، تصحیح دکتر عبدالحسین نوایی، بی‌جا: نشر بابک، 1362، ص 25.
[8]. ر.ک: جواد نوائیان رودسری، تارهای عنکبوت، خراسان: دفتر پژوهش مؤسسه‌ی فرهنگی هنری خراسان، 1394، ص 12.
[9]. ر.ک: علی‌محمد شیرازی، احسن القصص، چاپ بابیان، ص 2.
[10]. ر.ک: محمدعلی فیضی، حضرت نقطه اولی، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، چ 2، 143 بدیع، ص 142.
[11]. ر.ک: جی. ای اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمه: ع. بشراللهی، هـ رحیمی و ف سلیمانی، منشورات دارالنشر البهائیه فی البرازیل، 1988 م، صص 25-24.
[12]. ر.ک: علی‌محمد شیرازی، لوح هیکل‌الدین، چاپ بابیان، ص 5.
[13]. اسرارالآثار، فاضل مازندرانی؛ به نقل از زاهد زاهدانی، بهاییت در ایران، بی‌جا: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 177.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.