صلح جهانی؛ آرزو یا پیشگویی عبدالبهاء ؟!

  • 1396/01/08 - 09:32

مبلّغان بهائی با استناد به ادعاهای عبدالبهاء، او را دارای مقام علم الهی و عصمت معرفی می‌کنند. اما حقیقت اینست که با بررسی تمامی گفته‌های این شخص، به خلاف این موضوع می‌رسیم. به عنوان نمونه، عبدالبهاء خبر از صلح جهانی در آینده‌ی نزدیک می‌دهد. حال که این خبر او، نه در قالب پیشگویی و نه در قالب آرزو، مورد پذیرش نیست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عباس افندی ملقب به عبدالبهاء، دومین رهبر فرقه‌ی بهائیت می‌باشد. بهائیان او را جانشین بلاواسطه‌ی پیامبرخوانده‌ی خود، مبیّن احکام و مصون از خطا معرفی می‌کنند: «حضرت عبدالبهاء مبين مصون از خطای آثار حضرت بهاءالله مي‌باشند».[1] بهائیان همچنین با استناد به ادعای عباس افندی، او را دارای مقام عصمت (مصون از هرگونه ناپاکی و اشتباه) معرفی می‌نمایند.[2] حال که تا حدودی با مقام علم و عصمت جناب عباس افندی آشنا شدیم، اینک لازم می‌دانیم با بررسی موردی گفته‌های او، مقامات ادعاییش را مورد مَحک قرار دهیم.
عباس افندی با توجه به علم و عصمتی که به عنوان پیشوای الهی برای خود قائل بود، گاهی اقدام به ارائه‌ی پیشگویی‌هایی نیز می‌کرد (که البته غالب آن‌ها با واقع مطابق نگشت).[3] در ادامه به عنوان نمونه، به بررسی یک مورد آن خواهیم پرداخت.
عباس افندی در یکی از خطابات خود، با اشاره به یکی از تعالیم دوازده‌گانه‌ی بهائیت، مدعی می‌شود که به زودی، جدال و نزاع میان بشر پایان می‌یابد و وحدت عالم انسانی حکم‌فرما می‌شود: «عن‌قریب وحدت عالم انسانی در قطب آفاق موج زند. جدال و نزاع نماند. صبح صلح اکبر بدرخشد. جهان، جهانِ تازه شود و جمیع بشر برادران گردند».[4] در ادامه به بررسی این ادعای عباس افندی از دو جهت، خواهیم پرداخت.
جهت اول: آن‌چه از معنی واژه‌ی «عن‌قریب» به ذهن می‌رسد، حکایت از آینده‌ی نزدیک دارد.[5] بنابراین اگر ادعای برطرف شدن جدال و نزاع و پایان جنگ‌ها در قالب پیشگویی باشد، کاملاً غلط بوده و خلاف آن به وقوع پیوسته است. چرا که با نادیده گرفتن تمامی جنگ‌های خانمان‌سوزی که تاکنون، در سرتاسر جهان شکل گرفته؛ تنها در دوره‌ی عباس افندی و کمی پس از مرگش در سال 1921 م، دو جنگ جهانی به وقوع پیوسته است. با این حال چگونه می‌توان این کلام عباس افندی را در قالب پیشگویی یک عالم الهی و مصون از خطا پذیرفت؟!
جهت دوم: ممکن است بهائیان در پاسخ بگویند که مراد عباس افندی (این نماد علم و عصمت آنان) از این بیان، ابراز آرزوی وحدت عالم انسانی و پایان جنگ و خشونت (نه پیشگویی آن) بوده است. البته این فرض نیز، با توجه به استفاده‌ی عباس افندی از واژه‌ی عنقریب (که دلالت بر خبر از آینده‌ی نزدیک دارد)، مورد پذیرش نیست. بعلاوه، عباس افندی در گفته‌ها و نوشته‌جات خود بارها، تفکرات نژادپرستی خویش را به نمایش همگان گزارده است. به عنوان نمونه، عباس افندی، ملت مسلمان ایران را شرور خطاب می‌کند: «چقدر این ایرانی‌ها شرورند، هنوز آرام نگرفته‌اند. این‌قدر بلایا و رزایا که بر آن‌ها وارد آمده، هنوز بر آن شرارت اولیه هستند».[6] او همچنین مخالفان بهائیت را با تعابیری چون غافلان، بی‌خردگان، کَران، کُوران و مردگان خطاب می‌کند.[7] بنابراین به طور قطع می‌توان گفت، کسی که مخالفین مسلک خود (که عمده‌ی مردم دنیا را تشکیل می‌دهند) را این‌گونه مورد توهین قرار دهد و تفکرات نژادپرستی در سر بپروراند، آرزوی وحدت و یک‌پارچگی عالم انسانی از او، پذیرفته نیست.
در نتیجه بهائیان، نه تنها نمی‌توانند «وحدت عالم انسانی» را به عنوان پیشگویی صحیح از پیشوای خود بپذیرند، بلکه توانایی پذیرش این خطاب او، در قالب دعا و آرزو را نیز دارا نیستند. با این حال چگونه می‌توان جناب عباس افندی را به عنوان مظهر الهی و دارای مقام علم و عصمت دانست!

پی‌نوشت:

[1]. به نقل یکی از کانال‌های تبلیغاتی بهائیت، موسوم به وحدت در کثرت عالم انسانی.
[2]. ر.ک: عباس افندی، مفاوضات؛ به نقل از: مهدی هادیان، مسأله مشروعیت، تهران: انتشارات گوی، 1392 ش، ص 130-129.
[3]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: نمونه‌ای از پیشگویی‌های پیشوایان بهائی.
[4]. عباس افندی، خطابات، ص 26؛ به نقل از: شبکه‌ی تبلیغی بهائیت، موسوم به بهائیان ایران و جهان.
[5]. لغت‌نامه‌ی دهخدا، واژه‌یاب آنلاین، معنای لغت: عنقریب، کلیک کنید...
[6]. آهنگ بدیع، سال چهارم (1328)، ش 5، ص 3. (سخنان عباس افندی در مورد شرارت ایرانی‌ها، ما را به یاد اظهارات مقامات نظام استکباری آمریکا (نظیر جورج بوش)، می‌اندازد که ایران را محور شرارت معرفی می‌کنند).
[7]. عباس افندی، مکاتیب، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 133 بدیع، ج 6، ص 87.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.