پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اساتید می‌فرمود، برای زیارت بیت الله الحرام به مکه مشرف شدم. در مسیر راه به سوی کعبه مشاهده می‌کردم، که جوانانی به صورت آزادانه سی‌دی‌های غیر اخلاقی می‌فروشند و کسی نیز با آنان برخورد نمی‌کند. با خود به فکر فرو رفتم که این چه دولت اسلامی است، که حتی جلو این افراد را در کنار خانه خدا نمی‌گیرد. نزدیک نماز بود، به مسجدی در نزدیکی مسجد الحرام رفتم، تا نماز را در آن‌جا اقامه کنم. چون هنوز تا نماز وقت باقی بود، نزد امام جماعت مسجد رفتم و گفتم: چرا شما جلوی سی‌دی‌فروش‌ها را نمی‌گیرید!
گفت: ما امر به معروف کردیم، ولی توجه نمی‌کنند.
گفتم: فقط امر به معروف کفایت نمی‌کند! بلکه باید حکومت جلو این کارهای ناشایست را بگیرد!
گفت: حکومت توجهی به این مسائل ندارد و به سخن ما نیز اعتنایی نمی‌کند.

امام جماعت مسجد که قضیه را چنین مشاهده کرد و فهمید که من شیعه هستم، به سرعت بحث را عوض کرد و پرسید: نظر شما در رابطه با ابوبکر و عمر چیست؟
او با این سؤال می‌خواست که من را مورد تعرّض قرار دهد. زیرا در عربستان هر فردی که به خلفاء توهین یا لعن کند، زندانی و اعدام می‌شود.
من در پاسخ از سوال او گفتم: نظر ما در رابطه با ابوبکر و عمر همان نظر علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) است! او گفت: مگر نظر علی و فاطمه نسبت به ابوبکر و عمر چیست؟
گفتم: نظر حضرت علی (علیه السلام)  نسبت به ابوبکر و عمر در صحیح مسلم و بخاری آمده است. او که با دقت سخنان من را گوش می‌کرد، سریع کتاب صحیح بخاری و مسلم را آورد و گفت: به من نشان بده! که نظر علی و فاطمه نسبت به خلفاء چیست؟

من کتاب صحیح مسلم را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم، که عمر خطاب به علی (علیه السلام) و عباس گفت: زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت، ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم ... أبو بکر گفت: رسول الله فرموده است، ما گروه پیامبران بعد از خود ارثی به‌جا  نمی‌گذاریم، هر آن‌چه بعد از خود به‌جا می‌گذاریم، صدقه است (و باید برای عموم مسلمین صرف شود،) شما (امام علی و عباس) نظرتان این بود، که ابوبکر در گفتارش دروغ‌گو، گناه‌کار، پیمان شکن و خائن است؛ ... سپس ابوبکر از دنیا رفت،  (بعد از مرگ او) من گفتم: من جانشین رسول خدا و ابوبکر هستم، شما مرا هم مانند ابوبکر، دروغ‌گو ، گناه‌کار، پیمان شکن و خائن دانستید.[1]

وقتی سخن به این‌جا رسید، آن امام جماعت پرسید: نظر فاطمه (سلام الله علیها) را هم نسبت به خلفاء بگویید: گفتم نظر حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  نیز در صحیح بخاری آمده است. «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ.[2] فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى‌گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت، تا از دنيا رفت.»
وقتی این سخنان را امام جماعت مسجد اهل سنت شنید، چیزی نگفت و ساکت شد. زیرا امکان ندارد، علی و فاطمه (علیهما السلام) که دختر و داماد پیامبر هستند، حرف ناحقی بر زبان جاری کنند.
بله! دیدگاه شیعه نسبت به خلفاء همان دیدگاه امیرالمومنین، علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نسبت به خلفاء است، که در اصح کتب اهل سنت روایت شده است.

پی‌نوشت:

[1]. «... فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنِ ابْنِ أَخِيكَ، وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ»، فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا، وَاللهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ، ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ، فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا...». نيشابوري، مسلم بن حجّاج (261)، المسند الصحيح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء التراث العربي، بيروت، بي تا، ج3، ص1377.
[2]. بخاري، محمّد بن اسماعيل (م 256)، صحيح بخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، 1422ق، کتاب الخمس، ج4، ص79.

نویسنده: مجتبی محیطی