تفاوت نگاه تشیع به شخصیت اویس قرنی با تصوف

  • 1395/12/29 - 14:02

شیعه اویس قرنی، این صحابی امیرالمؤمنین (علیه السلام) را شهید راه اعتقاد و عقیده می‌داند و صوفی او را زاهدی پشمینه‌پوش و سرگردان، که مأمور به دستگیری از اشخاصی چون عبدالله یمنی! است؛ که اگر او به‌راستی مرید شخصی مانند اویس بود، می‌بایست همراه اویس به کوفه می‌آمد و در جهاد که بنا به فرموده‌ی پیامبر اکرم رهبانیت اسلامی است، شرکت می‌کرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نگاهی به تاریخ اسلام ما را با شخصیت‌های بزرگی آشنا می‌سازد که هرکدام الگویی صالح برای زندگی هستند. افرادی که تا آخرین‌نفس، پای حق و حقیقت ثابت‌قدم ماندند و مصداق این آیه‌ی شریفه گشتند که فرمود: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا [احزاب/ 23] از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که باخدا بسته بودند وفا کردند بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده‌اند». یکی از این شخصیت‌ها، ابو عمرو اُوِیس بن عامر قَرَنی که از تابعین و شهدای نبرد صفین است. منابع تاریخی اشاره‌ی چندانی به زندگی این مرد والامقام نداشته‌اند و متصوفه نگاه تک‌بعدی و زهد گرایانه به زندگی ایشان انداخته‌اند که اکتفا به آن جفا در حق این بزرگوار است.
بنا بر نقل تاریخ، او در زمان پیامبر اسلام (صلی‌ الله علیه و آله) ایمان آورد، و به خاطر شوق وافری که به آن حضرت داشت برای دیدار ایشان از محل زندگی خود در یمن به مدینه آمد، اما موفّق به زیارت آن حضرت نشد و به خاطر قولی که به مادر خود مبنی بر کوتاه بودن سفر داده بود، صبر را جایز ندانست و برای اطاعت از فرمان مادر از مدینه به وطنش بازگشت. [1] اویس بااینکه از مدینه دور بود و از آموزه‌های اسلام اطلاع اندکی داشت، اما عامل به آیات وحی بود که می‌فرماید: «وَ قَضی‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً [اسراء/ 17] پروردگار تو فرمان داد که جز او نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از ایشان یا هر دو نزد تو به‌پیری رسند، به آن‌ها اُف (سخن ناخوش) مگو و بر آن‌ها بانگ و فریاد مزن و با ایشان گفتار نیکو بگو» اویس با احترام به جایگاه مادر و مقدس داشتن مقام والای او تا جایی به مقامات عالی رسید که پیامبر (صلی‌ الله علیه و آله) پس از بازگشت از سفر فرمودند: «این نور کیست که در این خانه می‌نگرم. گفتند: شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمد و زود رفت. ایشان فرمودند؛ این نور را در خانه ما هدیه گذاشت و رفت.»[2]
اویس درنهایت برای یاری ولی بر حق خدا حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) به کوفه آمد و وقتی حضرت او را برای اولین بار دیدند از چهره‌ی نورانی‌اش وی را شناختند فرمودند: «تو باید اویس باشی؟ عرض کرد: بلی، من اُویسم. امام فرمودند: باید قرنی باشی؟ گفت: آری، من اُویس قرنی‌ام.»[3] آن بزرگوار بر عهدی که با امام خود بست ماند تا درراه اسلام و در جنگ صفین به‌دست سپاهیان کفر و لشکر معاویه به شهادت رسید و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر پیکر مطهرش نماز گذارد. [4]
اما این شخصیت بزرگوار در منابع صوفیه به گونه‌ای معرفی می‌شود که متصوفه به‌صورت تمام و کمال بهره‌برداری خود را از نام و روش زندگی وی بکنند. کتب تذکره‌ی تصوف در مورد اویس قرنی افسانه‌ای نقل کرده‌اند تا سلسله‌ی خود را بسازند و فردی به نام عبدالله یمنی را خرقه گرفته از اویس معرفی کنند که خلاصه‌ی آن به این شرح است. عبدالله یمنی، نوجوانی نابالغ است که در شب 27 ماه رمضان حضرت موسی (علیه‌السلام) را در خواب می‌بیند که او را سفارش به ریاضت کشی و عزلت‌گزینی در صومعه‌ای در همان نزدیکی می‌کند! از خواب بیدار می‌شود و به خاطر کمی سن خود را مسئول اجرای فرمان موسی (علیه‌السلام) نمی‌بیند. او برای مرتبه‌ی دوم در خواب و این بار پیامبر گرامی اسلام را می‌بیند که او را دلداری می‌دهند و به ریاضت دعوت می‌کنند. عبدالله 12 ساله از خواب بیدار می‌شود و خود را لایق ریاضت کشی در آن صومعه نمی‌بیند و تصمیم می‌گیرد در کنار آن محل دیگری برای ریاضت خود بنا کند. او به مدت 7 سال و نیم ریاضت کشی می‌کند و بعدازآن ندایی او را به سمت اویس قرنی می‌خواند. عبدالله 25 سال در رکاب اویس قرنی بود و در سال 26 اویس قرنی از دنیا می‌رود و 70 هزار فرشته به‌صورت آدم حاضر می‌شوند و به امامت عبدالله یمنی بر پیکر او نماز می‌گذارند و او را دفن می‌کنند![5]
خواب و رؤیا به‌عنوان مدرک معتبر در آموزه‌های تصوف، منبع بسیاری از رفتارها و عقاید ایشان است و جالب اینجاست که پیامبر (صلی‌ الله علیه و آله) در خواب، عبدالله یمنی را به‌کاری فرمان می‌دهد که در بیداری همه‌ی مسلمین را از انجام آن نهی می‌کرده است. اسلام عزیز دینی اجتماعی و جامع است و رسول خدا همواره مردم را از رهبانیت و عزلت‌گزینی نهی می‌کردند و می‌فرمودند: «خداوند متعال بر امت من رهبانیت را مقرر نداشته است، و رهبانیت امت من همان جهاد درراه خداست.»[6]
شیعه اویس قرنی را شهید راه اعتقاد و عقیده می‌داند و صوفی او را زاهدی پشمینه‌پوش و سرگردان که مأمور به دستگیری از اشخاصی چون عبدالله یمنی! که اگر او به‌راستی مرید شخصی مانند اویس بود، می‌بایست همراه اویس به کوفه می‌آمد و در جهاد که بنا به فرموده‌ی پیامبر اکرم رهبانیت اسلامی است، شرکت می‌کرد. تاریخ تصوف پر است از این موارد که حق را باطل و باطل را حق جلوه می‌دهند تا بهره‌ی خود را از این اقدام ببرند.

پی‌نوشت:

[1]. ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، نشر دارالکتب العلمیه، بیروت، ج 1، ص 359
[2]. علامه مجلسی، بحارالانوار، نشر دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 42، ص 155
[3]. ابوعمر محمد بن عمربن عبدالعزیز، رجال کشی، تصحیح دکتر مصطفوی، نشر دانشگاه مشهد 1490 ه ق، ص 98
[4]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، تصحیح آشتیانی، نشر علامه، قم، ج 3، ص 177
[5]. دکتر محمد منیر عالم، تذکره بغراخانی (تذکره مشایخ اویسیه)، نشر مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام‌آباد 1418 ه ق، صص 10- 12
[6]. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ناشر اسلامیه، تهران، ج 70، ص 114

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.