جبر، توجیه بی‌گناهی ابلیس !

  • 1395/12/19 - 11:13

تقدیس و بزرگداشت ابلیس از سوی سران صوفیه، در آثار آنان زیاد دیده می‌شود، به‌گونه‌ای که با تعابیر مختلف سعی بر تکریم ابلیس و بی‌گناه دانستن وی از سرپیچی در برابر خداوند کردند. که یکی از توجیهات این افراد، جبر و اراده‌ی حق‌تعالی در عصیان ابلیس است، که به تعبیری عدم سجده‌ی ابلیس بر آدم را در اراده و خواست خداوند دانسته‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اعتقادات فاسد که در تصوف ظاهر شده و بعضی از سران صوفیه، برخلاف نظر قرآن و سنت، نسبت به آن علاقه نشان داده و سخنانی را در این‌باره گفته‌اند، مسئله تقدیس و بزرگداشت ابلیس است، که از او به عناوین مختلف همچون جوانمرد، عزتمند، مظهر اسم الهی و اسوه نام برده‌اند و این چنین ابلیس را از گناه و لعن، بری‌ کرده و او را صاحب مقامی والا و نورانی دانسته‌اند.
اهل تصوف بر این اعتقاد خود، توجیهات بدون مبنا را در آثار خود بیان کردند. یکی از توجیهات مهم آنان نسبت به ابلیس، که رأی به بی‌گناهی وی دادند و تمرّد او از درگاه الهی را ناپسند و گناه ندانستند، این است که مسئله جبر و اراده‌ی خداوند متعال در این قضیه را پیش کشیدند، تا به گونه‌ای این سرپیچی و عدم سجده‌ی ابلیس بر حضرت آدم (علیه‌‍‌‌السلام) را به خواست و اراده خداوند نسبت بدهند.
یکی از صوفیانِ حامی ابلیس، که عدم سجده‌ی وی بر حضرت آدم(علیه‌السلام) را، بنا براراده و مشیت خداوند می‌داند، ابوسعید ابوالخیر است که در این رابطه می‌گوید: «روز قيامت ابليس را با ديوان (خلایق) حاضر كنند، گويند اين‏ همه خلق را، تو از راه منحرف کردی. گويد: نه ولكن من آنان را دعوت كردم. آنان نباید مرا اجابت می‌كردند. گويند: اينك بر آدم، سجده کن تا رهایی یابی. ديوان به فرياد آيند كه یک سجده‏‌اى بجای آور، تا ما و تو از اين محنت، رهایی یابیم. وى به گریه می‌افتد و گويد: اگر به خواست من بود، همان روز اول سجده می‌کردم.»[1]
بایزید بسطامی، یکی دیگر از حامیان ابلیس است، که به‌گفته‌ی خودش به زیارت ابلیس نائل آمد و با وی گفت‌وگو کرد. میبدی‌ در کشف الاسرار از قول‌ بایزید می‌گوید: «ابلیس‌ را در حرم‌ یافتم‌ و او را در سخن‌ آوردم‌، زیرکانه‌ سخن‌ می‌گفت‌. گفتم‌ یا مسکین‌، با این‌ زیرکی‌ چرا امر حق‌ را اطاعت نکردی؟ گفت‌: یا بایزید! آن،‌ امرِ ابتلا بود نه‌ امرِ ارادت‌. اگر امر ارادت‌ بودی‌ هرگز دست‌ برنمی‌داشتم.»[2] ببینید مکر و حیله‌ی ابلیس که زبانزد همه است و قرآن نیز در آیات مختلف به فریب‌کاری، وسوسه و دشمنی او اشاره کرده، چگونه بایزید، به‌راحتی فریب او را می‌خورد و سخن وی را در مورد ابتلا و مجبور بودن در عدم سرپیچی را، قبول می‌کند. یعنی بایزید با این سخن، ابلیس را بی‌گناه دانسته و به‌گونه‌ای او را تکریم کرده است.
حلاج‌ که در تقدیس ابلس زبانزد است در توجیه بی‌گناهی وی، به گفت‌وگوی حضرت موسی (علیه‌السلام) با ابلیس، اشاره می‌کند، که ابلیس، تمرّد و سرپیچی خود از حق‌تعالی را ابتلا و امتحان الهی عنوان می‌کند نه امر. «موسی‌ و ابلیس‌ در عَقَبه‌ی طور به‌ هم‌ رسیدند. موسی‌ از او پرسید که‌ چه‌ چیز تو را از سجود به‌ آدم‌ باز داشت‌؟ ابلیس‌ گفت‌: دعوی‌ من‌ به‌ پرستش‌ معبود یگانه‌. زیرا اگر آدم‌ را سجده‌ می‌کردم‌ من‌ نیز همچون‌ تو بودم‌. تو را یک‌بار گفتند که‌ «به‌ کوه‌ نظاره کن»، نظاره کردی‌. مرا هزار بار ندا کردند که‌ سجده‌ کن‌ ولی من برای پایبندی ادعای خود، سجده نکردم‌. موسی‌ گفت‌: از امر سرپیچی کردی‌. گفت‌: آن‌ ابتلا و امتحان بود، امر نبود.»[3]
حلاج در این رابطه در کتاب طواسین می‌گوید: «حق سبحانه به او گفت: اختیار از آن من است و نه از آن تو؛ ابلیس گفت: همه اختیارات و از جمله اختیار من از آن توست، تو مرا اختیار کرده‌ای، ای بدیع! اگر مرا از سجود آدم منع کردی، تو منع ‌کننده هستی، اگر در این گفته خطا کردم، مرا از خود مران، تو شنوایی. اگر بخواهی که او را سجده کنم، من مطیع هستم.»[4]
عین‌القضات همدانی می‌گوید: «گیرم که خلق را ابلیس اضلال کند، ابلیس را بدین صفت کی آفرید؟»[5] در این‌جا عین‌القضات تمام گناهان ابلیس را به‌ حق‌تعالی نسبت می‌دهد و گمراه کردن تمام خلق را اراده‌ی خدا می‌داند، چون این خدا بوده است که او را بدین صفت آفرید.
بنابراین یکی از دلایل اعتقاد صوفیان نسبت به تقدیس و تکریم ابلیس، که وی را بی‌گناه و مجبور جلوه دادند، اعتقاد آنان به جبر و بی اختیار دانستن انس و جن در اعمال خود است، که چنین تفکرات باطلی را در بین مردم رواج دادند.

پی‌نوشت:

[1]. محمدبن منور میهنی، أسرار التوحید فى مقامات أبى سعید، به‌تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگاه، چاپ پنجم، ج1، ص 254.
[2]. میبدی‌، رشیدالدین‌، کشف‌ الاسرار و عدة الابرار، به‌کوشش‌ علی‌ اصغر حکمت‌، تهران‌، نشر امیرکبیر، ۱۳۵۲ش‌، ج۱، ص۱۶۱.
[3]. حلاج‌، حسین‌ بن منصور، طواسین‌، به‌‌کوشش‌ لوئی‌ ماسینیون‌، پاریس‌، ۱۹۱۳م‌،بی‌نا، ج۱، ص۴۵-۴۶.
[4]. حلاج، حسین بن منصور، طواسین، به‌کوشش محمود بهفروزی، انتشارات علم، 1384ش، چاپ اول، ص 125.
[5]. عین‌القضات همدانی‌، عبدالله‌، تمهیدات‌، به‌‌کوشش‌ عفیف‌ عسیران‌، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1341ش‌، ص 188.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.