اثبات وقوع رجعت و انکار اهل سنت از روایات

  • 1395/11/26 - 18:25

اعتقاد به رجعت یکی از مهمترین عقائد و باورهای مذهب تشیع و از مسلّمات آنها است که با استناد به قرآن و روایات امامان معصوم (علیهم السلام) به آن معتقدند هر چند که در این مورد با اهل سنت اختلاف دارند اما برایشان قابل قبول است ، چرا که اهل سنت این رجعت را نه تنها باور ندارند بلکه آن را شدیداً انکار می کنند

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از موضوعات اعتقادی شیعه بحث رجعت است و شیعه امکان رجعت را از مسلّمات واقعیه می‌داند، که از راه قدرت مطلق خداوند و نیز وقوع معاد اثبات می‌کند، چرا که رجعت را چیزی غیر از نوعی معاد در همین دنیا نمی‌داند. لذا برای اثبات وقوع رجعت در مقابل اهل سنت به آیات و روایات تمسک می‌کند، از طرف دیگر اهل سنت، روایاتی را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده‌اند، به این مضمون که پیامبر فرمودند: «...یکون فی هذه الامه کل ما کان فی الامم السالفه جذو النعل بالنعل و القذو بالقذوه[1]... هر چه در امت‌های گذشته واقع شده، عیناً در این امت هم واقع خواهد شد.»
این روایات از سوی امامان شیعه (علیه السلام) مورد تأیید واقع شده است و برای اثبات رجعت در مقابل مخالفان شیعه به آن استناد شده است. حضرت امام رضا (علیه السلام) در یکی از مجالس خود در مقابل خلیفه عباسی مامون، که از او درباره رجعت پرسیده بود، امام (علیه السلام) برای اثبات رجعت به همین روایات استدلال کرده است.[2] در کتب شیعه روایات فراوانی از لسان ائمه معصومین (علیهم السلام) آورده شده که در نگاه اهل سنت کارآمد نیست و فقط برای استدلال جهت اثبات رجعت برای شیعه، مفید است و هم‌چنین اگر حدیثی هم از معصومین (علیهم السلام) ذیل موضوع رجعت وارد شود، باید این حدیث از پیامبر باشد، که توسط این حضرات بزرگوار نقل شده و این در حالی است که اگر اهل سنت ایشان را راست‌گو و صادق  بدانند، اما باز در عصمت و علم آن‌ها تشکیک می‌کنند و قائل به آن نیستند، و یا اگر هم‌چون روایاتی وجود داشته باشد، که از پیامبر وارد شده، باید راوی این قبیل روایات از نظر آن‌ها مورد اعتماد باشد و این در حالی است که راویان بسیاری از این قبیل روایات رجعت، اصحاب و شیعیان ائمه معصوم هستند، که نزد اهل سنت مورد اعتماد نیستند، و راویان روایات شیعه را به هر طریق ممکن ردّ می‌کنند.

چنان‌چه در کتاب صحیح مسلم آمده است: جراح بن ملیح می‌گوید: «سمعت جابراً- یزید جعفی- یقول عندی سبعون الف حدیث عن ابی جعفر عن النبی صلی الله علیه و سلم کلّها.[3] من شنیدم که جابر بن یزید جعفی می‌گفت: نزد من هفتاد هزار حدیث است، که آن‌ها را از قول امام باقر (علیه السلام) که از قول پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند، نقل می‌کنم.» سپس مسلم از قول محمد بن عمر رازی نقل می‌کند که: «سمعت جریراً یقول لقیت جابر بن یزید الجعفی فلم اکتب عنه کان یومن بالرجعه.[4] شنیدم جریر می‌گفت: من جابر بن یزید جعفی را ملاقات کردم، اما هیچ حدیثی از او را ننوشتم، چرا که او به رجعت ایمان داشت.»
دلیل اعتقاد نداشتن اهل سنت، به طورکلی این است که اعتقادات مخالف و ضدّ، با عقیده خلفا را به هر شکل ممکن ردّ می‌کنند و برای انکار خود دلیلی جز انکار ندارند. چرا که هرگز راضی نمی‌شوند، خلفاء و ظالمین از حکومت بنی‌امیه و بنی‌العباس را مورد هجمه قرار دهند، تا آن‌ها به محاکمه کشیده شوند، هر چند که بهانه‌تراشی آنان نسبت به روایات زیاد است، اما وقتی به آیات قرآن برخورد می‌کنند، سکوت کرده و یا بعضاً با ادله واهی و سست، خود را رسوا می‌کنند و  ملعبه عام و خاص قرار می‌دهند.
سید مرتضی می‌گوید: بسیاری از مخالفین رجعت، دلیلشان محال بودن آن است، در حالی‌که عزیر بعد از این‌که زنده شد و زنده شدن الاغ خود را دید فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.[بقره/259] به‌درستی‌که خدا بر تمام اشیاء قادر است.» و این خود جوابی است بر مدعیان انکار به رجعت.[5]
در نتیجه از همین جا معلوم می‌شود که شیعه در مقابل اهل سنت فقط به همان روایات کلی می‌تواند استناد کند، اما از آیات به خوبی می‌توان برای اثبات رجعت در مقابل اهل سنت استناد و اثبات کرد که هیچ راه فرار و گریزی برای آنان وجود نداشته باشد.

پی‌نوشت:

[1]. الالهیات علی هدی الکتاب و السنّه و العقل، آیت الله سبحانی، به قلم حسن محمد مکّی عاملی، مرکز العالمی للدراسات الاسلامی، قم، ایران، ج2، ص292.
صحیح بخاری، بخاری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج9 ص102.
[2] بحار الانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، لبنان، (1403ق)، ج53 ص59 حدیث45.
عیون الاخبار الرضا، ابن قولویه، نشر صدوق، تهران، ایران، ترجمه غفاری، ج1 ص217-218.
[3]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج1 ص14- 15.
[4]. همان، ج1 ص13- 14.
بحار الانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، لبنان، (1403ق)، ج53 ص140.
[5]. رسائل، شریف مرتضی، دارالکتب العلمیه، قم، ایران، ج1 ص125.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.