خلیفه دوم گرفتار در تناقضات

  • 1395/11/24 - 18:14

اهل سقیفه ادعا دارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای بعد از خودش جانشینی را انتخاب نکرده است و فقط یک راه کار دادند و فرمودند خلیفه و جانشین بعد از من باید از قریش باشد. همین بهانه مستمسک ابوبکر و عمر بن خطاب شد، تا در سقیفه بنی ساعده انصار را از گود رقابت با خود خارج کنند و خلافت را غصب نمایند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از تلخ‌ترین حوادث بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، غصب خلافت بود. این واقعه در حالی اتفاق افتاد، که دست‌اندرکاران و غاصبان خلافت، به حقانیت و برتری حضرت علی (علیه السلام) اعتراف داشتند.
ما فرض را بر این می‌گیریم که ادعای اهل سقیفه درست است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای بعد از خود جانشینی انتخاب نکرده‌اند و حضرت علی (علیه السلام) را به‌عنوان امام بعد از خود معرفی ننموده است، ولی خلفای اول و دوم با چه دلیل و مجوزی آن همه فضایل و مناقب حضرت علی (علیه السلام) که نشأت گرفته از قرآن و احادیث است را نادیده گرفته و دیگری را با آن همه نکات سیاه و نقاط ضعف، به‌عنوان جانشین بعد از خود انتخاب کرده‌اند؟ خلفا به برخی از فضائل و مناقب حضرت علی (علیه السلام) اعتراف کرده‌اند.
عمر بن خطاب خود اقرار کرده است که: «كفوا عن ذكر على بن ابى طالب فلقد رأیت من رسول الله فیه خصالا لان تكون لى واحده منهن فى آل الخطاب احب الى مما طلعت علیه الشمس.[1] از بدگویى على بن ابى‌طالب (علیه السلام) خوددارى كنید، كه من از رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره فضیلت او خصلت‏‌هایى دیدم، كه اگر یكى از آن خصلت‌ها در خاندان خطاب می‌بود، نزد من از هر جا و هر چه كه آفتاب بر آن می‌تابد، محبوب‌تر می‌بود.»
خلیفه دوم در اعتراف دیگری به ابن عباس گفته است: «یابن عباس اما والله ان صاحبک هذا (یشیر الی علی) لأولی الناس بالامر بعد رسول الله الا خفناه علی اثنین. قال ابن عباس: ما هی یا امیرالمؤمنین؟قال خفناه علی حداثة سنة و حبه بنی عبدالمطلب[2] ای ابن عباس! به خدا سوگند! همانا صاحب تو، «علی بن ابی‌طالب» سزاوارترین مردم است به امر خلافت پس از پیغمبر، جز آن‌که ما درباره دو چیز از او می‌ترسیدیم، ابن عباس می‌گوید: آن دو چیز چیست؟ عمر جواب داد، یکی کم سنّی او و یکی محبّت او به اولاد عبدالمطلب.»
باید پرسید که عمر بن خطاب که خود چنین فضیلتی را درباره حضرت علی (علیه السلام) قائل است و ایشان را بر خود و ابوبکر مقدم می‌داند، پس چرا در بستر مرگش سالم بن ربیعه را شایسته مقام خلافت می‌داند؟ چرا با حضور حضرت علی (علیه السلام) در جمعشان، می‌گوید که اگر ابوعبیده جراح حاضر بود، من خلافت را به او واگذار می‌کردم.[3]
جدای از آن‌چه که گفته شد، باز هم تناقضاتی در عقاید و رفتارهای عمر بن خطاب دیده می‌شود. ابوبکر در سقیفه گفته بود خلیفه باید از قریش باشد و طبق همین روایت ساختگی انصار را از گود خلافت خارج کرده بود،[4]ولی وقتی کلام عمر بن خطاب را می‌بینیم که سالم بن ربیعه را شایسته خلافت می‌دانست،[5] متوجه می‌شویم که با مبنای خودشان هم مخالفت کردند. چرا که سالم بن ربیعه نه تنها از قریش نیست، بلکه اعجمی و از اهالی فارس است.[6]

پی‌نوشت:

[1]. كنز العمال، متقی هندی، دارصادر، بیروت: ج 6،ص 393
[2]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص134
[3]. عقدالفرید، ابن عبد ربه، دارالکتب العربی، بیروت: ج4، ص247
كنز العمال، متقی هندی، دارصادر، بیروت: ج13، ص216، ح36654
تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج4، ص352
الطبقات الکبری، ابن سعد، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص413
[4]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج4، ص120
السنن الکبری، بیهقی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج8، ص143
[5]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج8، ص27
السنن الکبری، بیهقی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج8، ص142
[6]. الاستیعاب، ابن عبد البر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص576
اسدالغابة، ابن اثیر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص245

نویسنده: محمد یاسر بیانی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.