اتهام عالم سنی به مهدویت شیعه و ردّ سخن او

  • 1395/11/23 - 19:13

مذهب تشیع با عقائد و تفکرات شفاف خود در کناردیگر مذاهب اسلامی، داعیه دار اسلام واقعی. خصوصاً که خود را متصل به امامان معصوم از خاندان پیامبر(ص) که جانشینان واقعی پیامبر طبق آن حدیث مشهوری که در کتب اهل سنت با کمی اختلاف، اما به یک مضمون وارد شده است می‌دانند

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آن‌جایی که تمام فرق و مذاهب مختلف اسلامی دارای عقاید و تفکرات خاصی هستند، مذهب شیعه هم با عقاید و تفکرات خاص خود در کنار این مذاهب موجود، داعیه اسلام ناب اصیل را سر می‌دهد. خصوصاً که این مذهب، خود را متصل به اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که جانشینان واقعی پیامبر طبق آن حدیث مشهوری که در کتب اهل سنت با عناوین متفاوت، اما به یک مضمون وارد شده است می‌دانند، که پیامبر فرمودند: «خلفاء امتی اثنی عشر خلیفه-امیراً- کلهم من قریش.[1] جانشینان امتم بعد از من دوازده نفرند، که همگی آنان از قریش هستند.» و با این تفکرات چنان محکم و مستدل در بین دیگر مذاهب اسلامی می‌درخشند که به صورت آشکارا زنگ خطر را برای مذاهب دیگر اسلامی به صدا در آورده‌اند که مذهب حقیقی طبق احادیث وارده در کتب خودشان همین مذهب شیعه است که پیرو امامان معصوم از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) هستند. اما در بعضی از کتب اهل سنت برخی از نویسندگان مغرض سعی می‌کنند، که با هجمه کردن به عقاید خالص و تفکرات وسیع شیعه آن را مخدوش و لوث کنند. پس شروع به قلم فرسایی کرده، بدون این‌که به اصل موضوع آگاهی داشته باشند، این عقاید را به گونه‌ای ارائه می‌دهند که هر صاحب عقل سلیمی را به فکر وادار می‌کند، که آیا این مطلب را یک عالم سنی مذهب نوشته است، بدون این‌که تحقیق کامل و جامعی نسبت به مذهب مخالف داشته باشد. لذا او را یا جاهل یا مغرض و یا حرّاف و هتاک به حساب می‌آورند؛ ... به طوری‌که نسبت به او هر شخصی متنفر و شاکی می‌شود. ما در این نوشتار مختصر به قسمتی از سخن کذب محض این عالم سنی می‌پردازیم و نظر او را نسبت به عقاید شیعه در باب مهدویت جویا می‌شویم و در آخر گفتار او را ردّ کرده، قضاوت را به عهده‌ی خوانندگان واگذار می‌کنیم.
او در کتاب خود – مقدمه ابن خلدون - می‌نویسد: شیعیان اثنی عشری خیال می‌کنند که دوازدهمین امام آن‌ها محمد بن حسن عسکری ملقّب به مهدی می‌باشد، لذا به سردابی که در شهر حلّه و در خانه‌های شیعیان بوده وارد شد و در همان مکان در حالی‌که دشمنانش قصد دستگیری او و مادرش را داشتند، غائب و ناپدید گردید. او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و زمین را از عدل و داد پر می‌کند. آن‌ها ذیل این اعتقاد خود حدیثی را هم از کتب اهل سنت می‌آورند، که (قبل از ظهور علائم قیامت برپا می‌شود مانند خروج دجّال.)[2] پس شیعیان تا الان منتظر او هستند و به‌خاطر همین هم او را – منتظر- نامیده‌اند. کار عده‌ای از اینان این است که هر شب بعد از نماز مغرب در حالی‌که مرکبی فراهم کرده‌اند، به درب این سرداب می‌آیند و نام او را صدا می‌زنند و از او می‌خواهند که  ظهور کند و همان‌جا می‌ایستند تا هوا کاملاً تاریک گردد. آن‌گاه پراکنده می‌شوند و با خود می‌گویند: امشب که ظهور نکرد، حتماً فردا ظهور خواهد کرد، شب بعد و شب‌های بعد نیز همین عمل را تکرار می‌کنند.[3]

ما در ضمن ردّ عقاید و تفکرات این عالم سنی، کلمات و سخنان او را که دارای اشتباهات فراوانی است متذکر می‌شویم و به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.
شیعیان طبق روایات فراوانی که هم در کتب اهل سنت و هم در کتب خودشان می‌باشد، معتقدند که حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) از مکه ظهور خواهد کرد.[4] نه از شهر حلّه، هم‌چنین آن سردابی که حضرت حجت در آن غائب شده، در سامراء است، نه در شهر حلّه، و این سردابی که او معتقد است در خانه‌های شیعیان وجود دارد، آن‎گونه که او تصور می‌کند نیست و در خانه‌های شیعیان وجود ندارد.
او معتقد است و می‌گوید: مهدی پس از غیبت دیگر دیده نشده است تا زمانی که ظهور کند و این در حالی است که عقیده شیعه آن است که آن حضرت در زمان غیبت صغری به‌وسیله نایبان خاص خود با مردم در تماس بوده است. اما سؤالی که مطرح می‌شود ذیل گفتار این عالم سنی، این است که آیا وجود افرادی که هر شب به درب آن سرداب بیایند و او را صدا بزنند تا ظهور کند، از نظر تاریخی حقیقت دارد و ثابت شده است یا خیر؟
اگر ثابت شده زمان آن چه وقت بوده و محل دقیق آن سرداب در حلّه کجاست؟ آیا شایسته است که این سخن او را به شیعیان اثنی عشری نسبت داد که این‌گونه واقعاً معتقدند؟ و این در حالی است که در کتب حدیثی و کلامی آن‌ها هیچ‌گونه اثری از این چرندیات سست و بی‌اساس وجود ندارد، چرا که در نقل ماجرای سرداب غیبت و کلاً مباحث مهدویت عالمان اهل سنت مانند ابن بطوطه و ابن خلکان و قرمانی و ... دیگران مطالب زیادی ذیل این موضوع نوشته‌اند و به آن اذعان دارند و علامه امینی (رحمه الله) در کتاب الغدیر خود تمام این مطالب را از کتب خودشان جمع‌آوری کرده و نوشته است.
پس نتیجه این‌که سخن این عالم اهل سنت با آن عظمت علمی که درمیان خودشان دارد، واقعاً مغرضانه و بعید است، چرا که او باید از نظر علمی و روش تحقیق، بسیار توانمند بوده و به دور از ذهن است که این‌گونه مطالب و موارد مشابه به آن را این‌چنین بی‌انصافانه و ناشایست بنویسد، بدون این‌که تحقیق و بررسی داشته باشد.

پی‌نوشت:

[1]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، کتاب الاماره، باب 1 حدیث7.
فتح الباری، عسقلانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج13 ص211.
کنز العمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج12 ص32.
[2]. سنن ترمذی، ترمذی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج4 ص507.
[3]. مقدمه ابن خلدون، ابن خلدون، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ایران، (1374ش)، ص199.
[4]. الغدیر، علامه امینی، کتابخانه بزرگ اسلامی، تهران، ایران، (1368ش)، ج3 ص308-309.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.