تطبیق جمهوری اسلامی با مبحث کلامی جبر و اختیار

  • 1396/02/14 - 11:57

بسیاری از وهابیون و سرکردگان مذهبی و کوتوله‌های سیاسی این جریان در صدد مبارزه در عرصه‌ی بین المللی برآمده و قد کشیدن و قدرتمند شدن انقلاب خمینی کبیر بر آنها گران آمده، این در حالی است که این کوته فکران از لحاظ کلامی نیز کوتوله فکری و معتقد به جبر هستند، عقیدهای که خود مبارزه با حکومت و حاکم ولو فاسق را نفی می‌کند.

بسیاری از وهابیون مخالف جمهوری اسلامی، قدرت این ابر قدرت جهان را بر نمی‌تابند و سرکردگان مذهبی و کوتوله‌های سیاسی این جریان در صدد مبارزه در عرصه‌ی بین المللی با این ابر قدرت برآمده و قد کشیدن و قدرتمند شدن انقلاب خمینی کبیر (قدس الله نفس الزکیه) بر آن‌ها گران آمده، این در حالی است که این کوته‌فکران از لحاظ کلامی هم، کوته‌فکر بوده و معتقد به جبر هستند، عقیده‎ای که خود مبارزه با حکومت و حاکم ولو جائر را نفی می‌کند. این کوته فکران، مردم خود را از خروج بر حاکم، ولو فاسق منع نموده و او را بعقیده کلامی جبرگرایانه خود، منتخب خداوند و منسوب به ید قدرت او می‌دانند.

وقتی به پیشینه فکری این جریان انحرافی نگاه کنید، خواهید دید که عقیده به جبر در کتب صحاح معتبر نزد این جریان مثل صحیح بخاری و مسلم مشهود است. بخاری در صحیح خود می‌گوید: «حضرت آدم و حضرت موسی با یکدیگر احتجاج و گفتگو کردند. موسی به او گفت: ای آدم! تو پدر ما بودی، ما را نومید کردی و از بهشت بیرونمان نمودی! آدم به او گفت: ای موسی! خداوند با کلامش تو را برگزید و با دستش برای تو نوشت؛ آیا مرا ملامت می‌کنی بر امری که خداوند برایم مقدر فرموده است، پیش از آن‌که مرا بیافریند.»[بخاری، صحيح البخاري  ج 6 ص 2439، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة، بيروت، 1407 ، 1987 ، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا]
در این حدیث اعتقاد به جبر و معاذ الله دعوای دو پیغمبر الهی و عدم احترام به والدین توسط حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) موج می‌زند و دلیلی آشکار بر جبرگرایی در پیشینه فکری این جریان انحرافی می‌باشد.

در جایی دیگر این بخاری که صحیح او معتبرترین کتب بعد از قرآن نزد سرکردگان وهابی و علمای وهابیت است، می‌گوید:
«شخصی عرض کرد: یا رسول الله! آیا اهل بهشت از اهل جهنم، تشخیص داده می‌شوند؟ فرمود: آری! عرض کرد: پس چرا انسان‌ها باید اعمال داشته باشند و کار کنند؟ فرمود: هر کس کار می‌کند، برای همان که آفریده شده یا مجبور شده است.»[همان ج 4 ص 1891] مشابه همين تعبيرات در صحیح مسلم هم آمده است.[مسلم نیشابوری، صحیح مسلم شماره حدیث 4092، دار النشر: دار إحياء التراث العربي، بلد النشر: بيروت، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي]

اخیرا نیز وهابیت صهیونیستی، در شبکه‌های ماهواره‌ای خود مردم ایران را از شرکت در انتخابات نهی نموده و هم صدا با دشمن صهیونیستی جمهوری اسلامی فریاد نه به انتخابات سر می‌دهند.

وقتی به آیات قرآن بنگریم، قرآن خداوند را بر خلاف رای و مخالفت آن‌ها می‌یابیم، قرآن کریم موافق اختیار انسان است و برای رای و انتخاب و اختیار او اهمیت قائل است خداوند در قرآن سرنوشت انسان را نوشته شده به انتخاب او می‌داند.

سؤال این‌جاست که آیا قائل شدن به جبر مخالف آیات، روایات و عقل نیست؟ وقتی به آیات قرآن کریم بنگریم؛ در آیات متعددی؛ خداوند در قرآن به شدت با تفکر جبر مبارزه می‌کند: «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ.[کهف/29] بگو: اين حقّ است از سوى پروردگارتان! هر كس مى‏‌خواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود) و هر كس می‌خواهد كافر گردد!» در آیه دیگر می‌خوانیم: «إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبيلاً.[مزمل/19] اين هشدار و تذكّرى است، پس هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمى‏‌گزيند!»

بدرستی این آیات نقش انسان و اختیار او و اهمیت انتخاب او در سرنوشت دنیا و آخرتش را نشان می‌دهد پس اشرف مخلوقات مختار خداوند؛ در انتخاب اصلح بکوش و سستی نکن!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از وهابیون مخالف جمهوری اسلامی، قدرت این ابر قدرت جهان را بر نمی‌تابند و سرکردگان مذهبی و کوتوله‌های سیاسی این جریان در صدد مبارزه در عرصه‌ی بین المللی با این ابر قدرت برآمده و قد کشیدن و قدرتمند شدن انقلاب خمینی کبیر (قدس الله نفس الزکیه) بر آن‌ها گران آمده، این در حالی است که این کوته‌فکران از لحاظ کلامی هم، کوته‌فکر بوده و معتقد به جبر هستند، عقیده‎ای که خود مبارزه با حکومت و حاکم ولو جائر را نفی می‌کند.
وقتی به پیشینه فکری این جریان انحرافی نگاه کنید، خواهید دید که عقیده به جبر در کتب صحاح معتبر نزد این جریان مثل صحیح بخاری و مسلم مشهود است. بخاری در صحیح خود می‌گوید: «حضرت آدم و حضرت موسی با یکدیگر احتجاج و گفتگو کردند. موسی به او گفت: ای آدم! تو پدر ما بودی، ما را نومید کردی و از بهشت بیرونمان نمودی! آدم به او گفت: ای موسی! خداوند با کلامش تو را برگزید و با دستش برای تو نوشت؛ آیا مرا ملامت می‌کنی بر امری که خداوند برایم مقدر فرموده است، پیش از آن‌که مرا بیافریند.»[1]
در این حدیث اعتقاد به جبر و معاذ الله دعوای دو پیغمبر الهی و عدم احترام به والدین توسط حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) موج می‌زند و دلیلی آشکار بر جبرگرایی در پیشینه فکری این جریان انحرافی می‌باشد. در جایی دیگر این بخاری که صحیح او معتبرترین کتب بعد از قرآن نزد سرکردگان وهابی و علمای وهابیت است، می‌گوید:
«شخصی عرض کرد: یا رسول الله! آیا اهل بهشت از اهل جهنم، تشخیص داده می‌شوند؟ فرمود: آری! عرض کرد: پس چرا انسان‌ها باید اعمال داشته باشند و کار کنند؟ فرمود: هر کس کار می‌کند، برای همان که آفریده شده یا مجبور شده است.»[2] مشابه همين تعبيرات در صحیح مسلم هم آمده است.[3]

با دقت در عبارت «آیا مرا ملامت می‌کنی بر امری که خداوند برایم مقدر فرموده است» معنای جبر مشخص می‌شود. ولی به‌راستی سؤال این‌جاست که آیا قائل شدن به جبر مخالف آیات، روایات و عقل نیست؟ اما در آیات متعددی از قرآن به شدت با تفکر جبر مبارزه می‌کند: «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ.[کهف/29] بگو: اين حقّ است از سوى پروردگارتان! هر كس مى‏‌خواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود) و هر كس می‌خواهد كافر گردد!» در آیه دیگر می‌خوانیم: «إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبيلاً.[مزمل/19] اين هشدار و تذكّرى است، پس هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمى‏‌گزيند!»
اما دلایل عقلى مبنی بر اختیار دارد.
- پشيمانى: آدم همين‌كه پشيمان شد، پيداست آزاد است.
- انتقاد: از كسى انتقاد مى‏‌كنيد كه چرا اين كار را كردى، يعنى مى‏‌توانست انجام بدهد و مى‏‌توانست انجام ندهد.
- شك: آدم گاهى شك مى‏‌كند كه اين كار را انجام بدهد يا نه، همين شك يعنى مى‏‌توانى انجام بدهى و مى‏‌توانى انجام ندهى.[4]
این مبحث باعث شده است، که یکی از مباحث مهم کلامی در اسلام بحث جبر و اختیار باشد که زمانی معرکه‌ی آراء در بین متکلمین بوده و فِرق مختلف نیز هر کدام با توجه به مبانی و استدلال‌های خود، تابع جبر، اختیار یا امری بین این دو بوده‌اند. برخی از بزرگان فرقه‌ی صوفیه نیز، با طرح بعضی مطالب به گونه‌ای سخن رانده‌اند که گویی انسان را در افعال خود مجبور می‌دانند و در این میان بعضی از ایشان نیز بر این نکته تصریح دارند.

ابوالمفاخر یحیی باخرزی، صوفی نامدار قرن هشتم هجری، انسان را مجبور می‌پندارد و بر این عقیده در دایره‌ی تصوف و بین بزرگان آن قائل به اجماع می‌شود و این‌طور می‌نویسد که مشایخ را اتفاق است بر آن‌که افعال بندگان[1] سبب سعادت و شقاوت نیست.[2] این کلام، برخلاف نص صریح آیات قرآن است که فعل و کار و عمل انسان‌ها را زمینه و مقدمه‌ی بهشت و دوزخ بیان می‌دارد!
وی در ادامه‌ی ادعای خود به این روایت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) استناد می‌کند که می‌فرمایند: «الشَّقِی مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِیدُ مَنْ سَعِدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ.[5] شقی در شکم مادرش شقی است و سعادتمند در شکم مادر خود سعادتمند است.» و می‌نویسد: «رضا و غضب دو صفت قدیمند که به افعال بندگان متغیّر نمی‌شوند، بلکه آن‌را که رضای خدای با اوست، او را در عمل اهل بهشت می‌دارد و هرکس را که سخط و غضب می‌راند، او را به اعمال اهل دوزخ مشغول می‌دارد.»[6]

اما در مورد روایت شریف نبوی (صلی الله علیه و آله)، ذکر چند نکته لازم است:
اول این‌که، خداوند بزرگ‌مرتبه از سرنوشت همه‌ی بندگانش آگاهی دارد، ولی بدیهی است که علم ازلی خداوند، علت و دلیل صدور افعال بندگان نیست. با این توضیح، به این روایت امام کاظم (علیه السلام) توجه کنید: «الشقی من علم الله و هو فی بطن امه انه سیعلم الاعمال الاشقیاء والسعید من علم الله و هو فی بطن امه انه سیعلم الاعمال السعدا.[7] بدبخت کسی است که خداوند از همان زمانی‌که او در رحم مادرش است، می‌داند که اعمال بدبختان را انجام خواهد داد و خوشبخت کسی است که خداوند از همان زمانی‌که او در رحم مادرش است، می‌داند که اعمال خوش‌بختان را انجام خواهد داد.» این روایت شریف به نوعی توضیح دهنده‌ی روایت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است.

دلالت قرآن بر اختیار انسان را می‌توانید در مقاله جمهوری مذهب اختیار و امر بین الامرین منطبق بر قرآن بخوانید.[9]

  

تأیید علم حضوری به اختیار انسان

علاوه بر دليل‌های نقلی و عقلی، آدمی با علم حضوری نيز درمی‌يابد كه مختار است. ترديدپذير نيست كه در بسياری از موارد، انسان وقتی بر سر دوراهی قرار می‌گيرد، بدون اين‌كه جبری در كار باشد، با اختيار خود يكی از دو راه را انتخاب می‌کند.[9]

تطبیق جمهوری اسلامی با مبحث کلامی جبر و اختیار

با وجود مطالب بالا جمهوری اسلامی برآمده از اختیار مردم ایران در پرتو فرمایشات ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام روح الله الموسوی الخمینی (قدس الله نفس الزکیه) و بعد از آن به ید توانای عارف واصل حضرت آیت الله العظمی امام سید علی الحسینی الخامنه‌ای (روحی له الفداء) مستحکم و پا برجاست و ان شاء الله حکومت نیابت از حضرت ولی عصر امام زمان حضرت حجه بن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پرچم را به دست صاحب اصلی خود خواهد داد، اما وهابیون و سرکردگان و حامیان آن‌ها بدانند شما به جبر اگر معتقد باشید که دراین صورت خروج بر حاکم، ولو ظالم را هم قبول نخواهید داشت، چه برسد به این‌که با جمهوری اسلامی ایران مظلوم مقتدر برآمده از اختیار موحدین شیعه، توان مخالفت داشته باشید. و بدانید و آگاه باشید با وجود اعتقاد به جبر و حکومت شاهنشاهی و یا مادام العمر برآمده از تفکرات مستکبرین جای در دل مردم صالح و شایسته‌ی جهان نخواهید داشت.

« وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ.[انبياء/ 105] و به تحقیق در زبور، بعد از ذکر چنین نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به میراث می‌برند.»

پی‌نوشت:

[1]. بخاری، صحيح البخاري  ج 6 ص 2439، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة، بيروت، 1407 ، 1987 ، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا.
[2]. همان ج 4 ص 1891
[3]. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم شماره حدیث 4092، دار النشر: دار إحياء التراث العربي، بلد النشر: بيروت، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي.
[4]. نقل از مقاله ی بخاری و مسلم از معتقدین به جبر در پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
[5]. بحارالانوار، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج 5، ص 157
[6]. اورادالاحباب، یحیی باخرزی، چاپ رحلی دانشگاه تهران ص 21
[7]. توحید، ص356 / بحارالانوار ج5 ص 157 ح 10
[8]. نقل از مقاله‌ی استشمام رایحه‌ی جبر از عقاید صوفیانه! در پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
[9]. جمهوری مذهب اختیار و امر بین الامرین منطبق بر قرآن در پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب

تدوین و تنظیم: حجت الاسلام محمد صادق محسن زاده

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.