چرایی گرایش به عرفان‌های کاذب

  • 1395/11/18 - 15:54

عرفان در زبان عربی به معنای شناخت دقیق است. در اندیشه عارفان مسلمان عرفان، راه و روشی است که طالبان حق برای رسیدن معرفت حق بر می‌گزینند. حال اگر یافته‌های سالک یا عارف صرفا درونی و بر اساس توهمات و فعل انفعالات شیمیایی در مغز نبود؛ بلکه در ارتباط با واقعیت‌های معنوی هستی تجربه شده، عرفان او حقیقی است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عرفان در زبان عربی به معنای شناخت دقیق است و معادل آن در زبان انگلیسی «Mysticism» به معنای رازناک به کار می‌رود. در اندیشه عارفان مسلمان، عرفان، راه و روشی است که جویندگان حق برای رسیدن به معرفت حق بر می‌گزینند.[1] حال اگر یافته‌های سالک یا عارف صرفا درونی و بر اساس توهمات و فعل انفعالات شیمیایی در مغز نبود؛ بلکه در ارتباط با واقعیت‌های معنوی هستی تجربه شده، عرفان او حقیقی است. در غیر این‌صورت عرفان او غیرحقیقی و کاذب است.[2] و راه شناخت عرفان حقیقی از کاذب برای افراد، وحی و سنت می‌باشد. یک سؤال مهمی که مطرح است این است‌که؛ چرا افراد جامعه به عرفان‌های کاذب روی می‌آورند؟

سه عامل مهم در گرایش به این‌گونه مکتب‌ها وجود دارد.
الف) فطرت انسان که فطرت خداجويی است، یکی از دلایل گرايش به پرستش و معنويت است. به همین سبب انسان معنویت‌خواه در پی ارضای معنویت درون است و اين عامل بستری درونی در همه انسان‌ها ايجاد كرده و ايشان را به سمت معناگرايی و امور باطنی می‌كشد. اگرچه تعريفی كه مكاتب مختلف از اين بخش وجود انسان دارند يكسان نيست اما همگی اصل اين گرايش و ميل را در انسان پذيرفته‌اند. به هر روی آن‌چه مهم است وجود چنين گرايش مشتركی است كه در همه انسان‌ها وجود دارد.

ب) دومین عامل اقتضائات زندگی ماشينی است. دنيای امروز شاهد بالا رفتن آمار افرادی است كه دچار استرس، اختلال روانی و روان‌پريشی‌اند. از نگاه روان‌شناسی وجود «بحران» در بعد روح و روان مشخصه‌هايی دارد و فقط به بعضی‌از اين عوارض، "بحران" اطلاق شده است؛ اما بايد اذعان كرد كه تنش‌‌های به‌ظاهر سطحی از آن‌‌جا كه به عدم تعادل روحی دامن می‌زنند، فرساينده و آزار دهنده­‌اند و اگر در مراحل ابتدايی به آن‌‌ها بحران اطلاق نشود، بی‌شك می‌توانند بستر شكنندگی روان (بحران روانی) را فراهم كنند. همين رنجش‌های درونی و ناملايمات روانی است كه يكی از علل پيدايش معنويت‌های جديد است. فشارهای زندگی ماشينی چنان شكننده است كه بعضی از محققان اديان جديد گفته‌اند: «امروزه مشكل می‌توان انسانی را درحال قدم زدن در خيابان‌­های نيويورک مشاهده كرد كه تحت تاثير داروهای روان‌‏گردان نباشد.»[3]

اين عامل نه بستر و زمينه، كه «علّت» پيدايش بسياری از جنبش‌های معنوی جديد است. جالب اين‌كه امروزه شمار بسياری از كسانی كه حامل يک پيام معنوی و صاحب مسلكی عرفانی‌اند، افرادی هستند كه دوره‌ای از بحران را پشت سر گذاشته‌­اند و به مدد دسته‌ای از عوامل توانسته‌اند «برون‌رفتِ از بحران» را تجربه كنند. تجربه موفق ايشان در فرار از بحران يا احياناً فرو نشاندن و مهار بحران، باعث شده كه «عوامل برون‌رفت» را به جای معنويت و گاهی با نام عرفان مطرح و تبليغ كنند.

ج) تبلیغ گسترده این عرفان‌ها و کشاندن فرد به این‌گونه مکتب‌ها از دیگر دلایل گرایش به عرفان‌های نوظهور است. این گونه فرقه‌ها به بهانه‌های درمان بیماری، حل شدن مشکلات و... مردم را پای افکار خودشان می‌کشانند؛ و افراد که یا از هزینه کردن درمان بیماری خسته شده‌اند، یا از مشکلات بی‌پولی، خانوادگی، و... رنج می‌برند به دام این گروه‌ها می‌افتند.

پی‌نوشت:

[1]. آسیب شناسی شبه‌جنبش‌های معنوی، مظاهری سیف، قم، صهبای یقین، ص 26.
[2]. همان.
[3]. ناگدرا، يوگا و چشم اندازهای نو در برخورد با تنش، ترجمه مجيد آصفی، ص 47.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.