عُشریه، بدعت فرقه گنابادیه

  • 1395/12/17 - 13:59

از انحرافات و بدعت‌های فرقه‌ی گنابادیه، مسئله‌ی عُشریه است که به‌جای خمس و زکات، آن را بر پیروان خود واجب کردند، تا از سود مکاسب، فقط یک‌دهم آن را پرداخت کنند. در حالی که این مسئله کاملا مخالف قرآن و سنت بوده و مصداق بدعت در دین می‌باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از احکام فرقه گنابادی مسئله‌ی عُشریه است که آن را جایگزین خمس و زکات قرار داده و بدعتی در مالیات اسلامی به وجود آورده‌اند. یعنی به جای خمس و زکات، که در قرآن و سنت بدان اشاره شده و جزو واجبات در اسلام است، پرداخت عشر( که یک دهم باشد) را بر خودشان وضع کرده و آن را مُکفی از زکات و خمس دانستند.
اولین کسی که این بدعت را به راه انداخت، ملاسلطان گنابادی بود که در نامه‌ی خود به حاج عبدالهادی می‌نویسد: «یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده شود، مُغنی از زکات زکوی و از خمس خواهد بود.»[1] سلطان حسین تابنده برای توجیه این مطلبِ ملاسلطان، گفته: «از عبارت مفهوم می‌شود، اين موضوع در زكات مربوط به زراعات است، يعنی در غلات اربع، ولی در مسکوک و چهارپایان که كمتر مورد احتياج عموم می‌شود به همان ترتيب مشروح در فقه عمل می‌شود و در زراعات هم كه غلات باشد، اگر از آب جاری یا باران یا چشمه مشروب شود عشر و اگر از چاه آب کشند نصف عشر است. پس به ظاهر هم چندان اختلافی از این بابت حاصل نمی‌شود.»[2]
وی در کتاب نابغه علم و عرفان پس از آوردن نامه‌ی ملاسلطان در مورد عُشر، توجیهاتی را در این‌باره قید کرده و نهایتاً این بدعت ساختگی را بنا بر راحتی و تسهیل مردم در پرداخت این واجب می‌داند. «پرداخت عشر كه در سلسله نعمت‌اللهيه معمول گرديده برای‌ تسهيل عملی است نه حكم فقهی جديدی كه مخالف با احكام زكات باشد و بدعت محسوب گردد و در اين صورت همه‌ی افراد به آسانی می‌توانند زكات و خمس خود را پرداخت کنند.»[3]
اما واقعیت امر این است که توجیهات سلطان حسین تابنده در مورد بدعتِ جد وی (ملاسلطان)، اصلا سازگاری ندارد و تلاش و کوشش او در رفع این بدعت، بی‌نتیجه است؛ چون ملاسلطان در اجازه به عبدالهادی، فقط به زراعات اشاره نکرده و بلکه به‌تمام ارباح مکاسب تصریح می‌کند و پرداخت عشریه را جایگزین خمس و زکاتِ تمام ارباح مکاسب می‌داند.
همچنین در محاسبه کردن خمس با محسابه کردن عشریه، تفاوتی در سهل و سختی آن دو، دیده نمی‌شود که گفته‌اند پرداخت عشریه برای تسهیل عملی است نه فقهی. یعنی برای پرداخت خمس، یک‌پنجم و برای پرداخت عشریه، یک‌دهم آن را استخراج می‌کنند و محاسبه کردن آن اصلا کار سختی نیست. و اینکه برای تسهیل امور، مگر می‌شود حکم الهی را تغییر داد و به سلیقه خود، بدعتی را به وجود بیاوریم و بگوئیم که برای تسهیل مردم وضع شده است؟ مثل اینکه برای تسهیل مردم برای رفتن به حج بگوئیم که دور مسجد بگردند، چون مساجد هم خانه‌های خدا در روی زمین هستند. آیا این عشریه، بدعت در حکم شرعی الهی نیست؟
با توجه به آیه‌ای که در قرآن در مورد وجوب خمس آمده و روایات صادره از اهل‌بیت معصومین (علیهم‌السلام) نسبت به این أمر، پرداخت خمس یکی از واجبات مسلم در اسلام است که بر هر مکلّفی لازم است در صورت مهیا شدن شرایط و زیاد آمدن مؤونه سال، خمس آن را پرداخت کند. آیه‌ی مربوط به خمس در سوره‌ی انفال آمده که خداوند فرمود: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ...[انفال/۴۱] بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی‌القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است، اگر به خدا و آن‌چه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی‌ایمان) روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آورده‌اید...»
یکی از نشانه‌های پرداخت خمس، که در این آیه به آن اشاره شده، ایمان داشتن به خداوند متعال است که معلوم می‌شود کسی که به این واجب الهی عمل نکند از جرگه‌ی مؤمنین نخواهد بود. امام كاظم (علیه‌السلام) در روایتی حلال بودن رزق و مال را منوط بر پرداخت خمس دانسته و در این‌باره فرمودند: «وَ الله، لَقَدْ یَسَّرَ الله عَلَی الْـمُؤْمِنِینَ أَرْزَاقَهُمْ بِخَمْسَةِ دَرَاهِمَ جَعَلُوا لِرَبِّهِمْ وَاحِداً وَ أَکَلُوا أَرْبَعَةً أَحِلَّاءَ. ثُمَّ قَالَ: «هَذَا مِنْ حَدِیثِنَا، صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ، لَا یَعْمَلُ بِهِ وَ لَا یَصْبِرُ عَلَیْهِ إِلَّا مُمْتَحَنٌ قَلْبُهُ لِلْإِیمَانِ [4] به خدا قسم، خدا بر مؤمنان آسان کرده است که خمس روزیشان را برای پروردگارشان قرار دهند و بقیه را خود استفاده کنند. سپس فرمود: این از سخنان صعب و مستصعب ماست که عمل به آن و صبر بر آن نمی‌کند مگر کسی که قلب او برای ایمان، امتحان شده باشد.»
بنابر مطالبی که گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت که این عمل صوفیان درباره‌ی عشریه، چیزی جز مخالفت با قرآن و سنت نیست و بدعت در دین است که در برابر خمس، عشریه را وضع و جعل کردند.

پی‌نوشت‌:

[1]. تابنده، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، تهران، نشر حقیقت، 1384، چاپ اول، ص 273.
[2]. تابنده سلطان‌حسين، رساله رفع شبهات، تهران،نشر حقیقت، چاپ پنجم،1377، ص107و 108.
[3]. تابنده، سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، تهران، انتشارات حقیقت، 1384، چاپ اول، ص 275.
[4]. شیخ حرّ عاملی، محمد بن الحسن ، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام ، قم، چاپ دوم، 1414 ه، ج ۹، ص ۴۸۴.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.