احزاب و فرقه‌های غلات در میان اهل سنت

  • 1395/11/07 - 18:49

غلات گروهی بودند که اعتقاد داشتند که خدایی را پرستش کنند که محسوس باشد، مثل انسانها دارای اعضاء و جوارح (دست و پا و سر و صورت و ..) باشد. لذا اینان با این عقیده پوچ و باطل مردم ساده دل و کوته فکر را منحرف می‌کردند. دشمنان تشیع غلات را به شیعیان نسبت می‌دادند اما خود اهل سنت تصور نمی‌کردند که دچار همین حربه مهلک غالیان شوند

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از انسان‌ها از آن‌جایی که دارای فکری بس کوتاه می‌باشند، از ادراک امور معقول ناتوان هستند و از طرف دیگر، علاقه دارند که خدایی را بپرستند، لذا برای خود خدایی فراهم می‌کنند که شبیه امور محسوس باشد. مثل این‌که برای خدا همانند انسان، دست و پا و چشم و گوش و امثال آن را تصوّر می‌کنند. پس همین کوتاهی فکر بود که در طول تاریخ باعث بت‌پرستی بسیاری از اقوام و ملل شد، چرا که آن‌ها از درک خداوند عاجز بودند و برای او نمادی در روی زمین به نام – بت – ساختند. شاید بتوانیم بگوییم که اعتقاد به رب النوع، سامری و ... ناشی از همین کوتاهی فکر و اندیشه ایشان سرچشمه گرفته است که در تمام ادیان الهی، حتی در دین اسلام هم رسوخ کرده، منجر به این شد که عده زیادی به سمت غلات و غالی‌گری سوق داده شوند.
از آن‌جایی که اهل سنت سعی بلیغ کردند تا برخی از این فرقه‌های نامیمون را منتسب به شیعه بدانند، اما خود نیز دچار این حیله و گرفتاری سخت شدند، که در کتب ملل و نحل از این فرقه‎ها نسبت به اهل سنت یاد شده است. یکی از این فرقه‌ها به نام حشویّه می‌باشد که رگه‌هایی از عقاید تشبیه را در خود جای داده‌اند، که نمونه بارز انتساب این فرقه به اهل سنت می‌باشد.[1]
البته فِرق دیگر اهل سنت مثل اشاعره و حنابله و داودیّه و ... هم از منتسبان به مذهب اهل سنت و جماعت می‌باشند که در کتب تاریخی و ملل و نحل از اینان هم یاد شده است.[2] و اما فرقه حشویّه در لغت به معنای چیزی است که با آن درون بالش را پر می‌کنند و در اصطلاح به معنای چیزی زاید و بی‌فایده را گویند. به این خاطر که آن‌ها احادیث دروغین را در میان احادیث واقعی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جای می‌دادند و به مضمون این احادیث معتقد بودند.[3]
این‌گونه احادیث عمدتاً در کتاب «التوحید» ابن خزیمه که از کتب مورد وثوق و معتبر نزد مذهب حنبلی‌هاست و هم‌چنین کتاب «السنة» احمد بن حنبل و خصوصاً کتب صحاح سته اهل سنت است، فراوان این احادیث یافت می‌شود. مثلاً در این کتب تشبیهاتی را برای خداوند قائل شده‌اند که از باب اختصار به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
آنان معتقدند که خداوند مانند انسان می‌خندد، مزاح می‌کند، دست دارد، دو چشم دارد، دارای انگشتانی است که با یک انگشت زمین و با دیگری آسمان و با سومی خاک و با چهارمی کوهها و با پنجمین انگشت خود مردمان و خلایق را نگه می‌دارد، خداوند کلام و تُن صدا دارد، سینه دارد و نفس می‌کشد، دارای پا می‌باشد که با قرار دادن آن در جهنم زیاده‌طلبی آتش جهنم را خاموش می‌کند، صورت دارد و در روز قیامت مانند ماه شب چهارده دیده می‌شود.[4]
حشویّه از اهل سنت در اعتقاد خود قائلند که خدا دارای مکان است و جسم دارد، نه مانند اجسام دیگر؛ گوشت دارد، نه مانند گوشت‌های دیگر؛ خون دارد، نه مانند خون‌های دیگر... و هم‎چنین می‌گویند قسمت بالا تا سینه‌اش توخالی و مابقی آن پر است از موهای فراوان؛ خدا با پیامبر مصافحه کرد و با هم‌دیگر دست داده‌اند، و ذیل همین اعتقاد روایتی را نقل می‌کنند که روزی خداوند به درد چشم مبتلا شد و ملائکه آسمان‌ها از او عیادت کردند، و علت درد چشم خدا، به‌خاطر آن بود که بر طوفان نوح چنان گریه کرد که به چشمانش آسیب رسید.[5]
و اما فرقه کرامیّه از اهل سنت که از یاران – ابوعبدالله محمد بن کرام متوفای 255 هجری - می‌باشد و اینان قائلند که خداوند بر عرش استقرار می‌یابد و او نهایت دارد یا از شش جهت یا از جهات گوناگون و ... این فرقه در حقیقت، فرقه اصلی اهل سنت است، که سایر فِرق کوچک‌تر از این فرقه منشعب شده‌اند که عبارتند از: عابدیّه، تونیّه، زرینیه، اسحاقیّه، واحدیّه، هیصمیّه و ... که هر کدام از این فرق یاد شده اعتقادات و عقاید مختلفی دارند.[6]
پس نتیجه این‌که اهل سنت هم، در میان مذهب خود غالیان فراوانی دارند، که از نظر اعتقادی و تفکرات مذهبی به مراتب مضحک‌تر از تفکرات و اعتقادات فِرق و غُلات در میان تشیع است که اینان به آنها نسبت داده‌اند، البته اینان منکر این‌گونه دیدگاه در میان خود نیستند، چرا که با روایات وارده در کتب معتبرشان سازگاری دارد، اما تشیع خود را از این‌گونه فِرق و غالیان باطل و خرافه‌های واهی مبرّا می‌داند و خود را پیرو اهل بیت پیامبر اکرم با دیده عقل و منطق قلمداد می‌کند، و این‌گونه اعتقادات را باطل می‌داند و روایات وارده در کتب آن‌ها را دروغ و جعلی و قابل خدشه می‌داند و عقاید ایشان را پوچ و سست و باطل می‌دانند.

پی‌نوشت:

[1]. ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص103-108.
[2]. تبصره العوام، داعی حسنی رازی، نشر اساطیر، تهران، ایران، (1364ش)، ص76.
ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص100.
[3]. المقالات و الفرق، اشعری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، ص136.
[4]. بحوث فی الملل و النحل، آیه الله سبحانی، مرکز مدیریت حوزه علمیه، قم، ایران، (1413ق)، ص144-135.
[5]. ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص105-106.
[6]. همان، ج1 ص108-110.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.