قدرت روحی انسان و مدعیان دروغین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گاه ممکن است قدرتهای خاصی از جانب خداوند تبارکوتعالی در نهاد برخی از انسانها قرار داده شده باشد، بهگونهای که مثلاً با نگاه به قیافه شخصی، بتواند آنچه را در ذهن او میگذرد، متوجه شود. متأسفانه این قبیل نمونهها که اصالت و حقیقت دارد و از پایه و اساس درستی بهرهمند است، امروزه مورد سوءاستفاده نااهلان قرار گرفته است.
امروزه افرادی با این تواناییهای روحی وجود دارند که گاه ارتباط ویژهای نیز با دیانت ندارند؛ همچون افرادی که در مسیحیت یا در یهود بوده و هستند یا حتی ممکن است دین و آئین خاصی نیز شخص نداشته باشد، اما از این قدرت بهرهمند شود.
بهعنوان مثال فردی به نام «ولف میسینگ» مربوط به اوایل سده بیستم است که توسط چرچیل، استالین و گاندی مورد آزمونهای سختی قرار گرفته است تا آنجا که متوجه شدند که وی قدرتهای فوقالعاده بالایی دارد. این در حالی است که ولف میسینگ یا مسیحی است یا بیدین.
منظور اینکه گاهی در اصل وجود این قدرتها نمیتوان شک کرد، اما باید توجه داشت که بسیارند کسانی که ادعای چنین قدرتهایی را دارند، درحالیکه قدرتشان پوشالی و دروغین است و ادعایشان واهی است. خلاصه بحث اینکه قدرتهای معنوی دو دستهاند؛ در اکثر قریب به اتفاق موارد کسانی که مدعیاند، فاقد این قدرتها میباشند و در موارد بسیار نادری که قدرتی شاید وجود داشته باشد از آنها سوءاستفاده شده، شخص مدعی به نفع خود از آنها بهره میبرد و نه در راستای هدایت انسانها به سوی خدا.
بهطور مثال سای بابا، هم جز مدعیان دروغین است که با کمک شعبدهبازی و غیره دست به کارهای خارق عادت میزند. اکثر قریب به اتفاق کسانی که امروز در هند، مکزیک، برزیل و در جاهایی دیگر مدعی داشتن این قدرتها شدهاند، دروغگو هستند.
امروزه در کشور ما حدود ده نوع طالعبینی به گونههای بسیار وسیع خصوصاً در فضای مجازی در حال ترویج است. نمونههایی همچون؛ طالعبینی چینی، طالعبینی خورشیدی، طالعبینی ایرانی، طالعبینی باستانی، طالعبینی مصری، طالعبینی بیزانسی، طالعبینی غربی و طالعبینی شرقی. چند سال قبل فرهنگ جامع طالعبینی در چند جلد که تمام انواع طالعبینی جمعآوری کرده بود، در ایران چاپ و منتشر شد.
بسیاری از مطالبی که در کتابهای طالعبینی مطرح میشود؛ مانند ویژگیهای سال تولد براساس احتمالاتی بهدست میآید که مطلقاً اصالت و قطعیت ندارد، لذا بههیچعنوان اعتبار و سندیت ندارند.
از سوی دیگر در این طیف عرفانهای کاذب و ادعاهای دروغین، دعاوی با جسارت و جرئت بیشتری مطرح میشود بهطوریکه اینگونه ادعاها جرئت زیادی میطلبد و کار از عهده و توان افراد ساده خارج است.
از دیگر کسانی که مدعی قدرت درمانی میباشد طاهری است که مدتی آزادانه در ایران شروع به فعالیت کرده بود.
طاهری در تعریف فرادرمانی میگوید: «فرا درمانی نوعی درمان مکمّل است که ماهیتی کاملاً عرفانی دارد و شاخهای از عرفان کیهانی به شمار میآید[1] و اولین قدم در عرفان کیهانی، درمان است.»
وقتی از وی پرسیده میشود: شما به رابطه تنگاتنگ سلامتی و عرفان اشاره کردید؛ اما بعضی فرادرمانگرها لزوماً به دنبال عرفان نیستند؟ در جواب میگوید: «با فرادرمانی افراد در حلقه و سیکل قرار میگیرند که آنها را با کل خودشان متصل میکند و آنها از تأثیرات این جمع شدن نصیب میبرند، حالا باید خودشان کنجکاو بشوند که این چیست. اگر همه نخواهند، هیچ الزامی نیست.»
در تعریف طاهری، عدم الزام شناخت خداوند برای عارف منجر به عارف محسوب شدن تمام پزشکان، روانشناسان، دامپزشکان و هر کس که درمانگری میکند، شده؛ هرچند کافر و منکر خدا باشند، البته از مطالب بعدی طاهری چنین برمیآید که او درمانگری را ملازم عارف شدن نمیداند و این نوعی تناقض در گفتار اوست. ضمن اینکه اگر در عرفان حلقه، درمانی وجود دارد، در حقیقت بهبود نمایی است که توسط نیروهای شیطانی و جنّیان صورت میگیرد و شفا نمایی زمانبر و موقّتی است.[2]
پینوشت:
[1]. انسان از منظری دیگر، نشر بیژن، 1388، ص ۱۸.
[2] . سعید صدری، رهزن عرفان، انتشارات ذکری، ۱۳۹۵، ص ۴۵.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به : سعید صدری، رهزن عرفان...
افزودن نظر جدید