برداشت‌های مختلف از تعاریف شطح

  • 1395/10/16 - 23:08
تعاریفی که گروه‌های مختلف از شطح بیان کرده‌اند، نشان‌دهنده تفاوت دیدگاه‌های تبیین کنندگان شطح است. چنان‌که برخی شطح را به نفع صوفیه و برخی دیگر واقعیت‌هایی را درباره شطح بیان‌ کرده‌اند. ازاین‌رو مروری به چند تعریف، از تعاریف شطح می‌کنیم تا با برداشت‌های آنان آشنا شویم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تعاریفی که گروه‌های مختلف از شطح بیان کرده‌اند، نشان‌دهنده تفاوت دیدگاه‌های تبیین کنندگان شطح است. چنان‌که برخی شطح را به نفع صوفیه و برخی دیگر واقعیت‌هایی را درباره شطح بیان‌ کرده‌اند. ازاین‌رو مروری به چند تعریف، از تعاریف شطح می‌کنیم تا با برداشت‌های آنان آشنا شویم.
در تـعریف شـطح گـفته‌اند: «شطح به فـتح شـین به معنی سخنانی اسـت که در حـال وجد و بی‌خودی از اهل معرفت صادر گردد و شنیدن آن بر ارباب ظاهر، سخت دشوار آید و بدگمانی و انـکار را سـبب شود.»[1] بنابراین کسی که شطح را می‌شنود، قبول کردن آن برایش سخت دشوار است. چرا که به نظر عموم مردمی که آن‌ها را ارباب ظاهر نامیده‌اند «مصدر از شَطَحَ ـ یَشْطَحُ در لغت‌نامه به معنی سرگردان شدن، بی‌راهه رفتن، دور گشتن و پرسه زدن آمده است در برخی منابع به معنی «حرکت» نیز ذکرشده است ازاین‌رو منازلی که در آن گندم آرد می‌کنند و هم‌چنین خود آسیاب را «مِشطاح» می‌گویند چون حرکت در آن زیاد صورت می‌گیرد.»[2]
ازاین‌رو برخی که خود را صوفی یا عارف می‌خوانند، شطح را قدسی معنی کرده و معتقدند که شطح سرریز درونی حال عارف در هنگام شور و وجد است، لذا در تعریف شطح گفته‌اند: «شطح گفته‌ای است پیچیده در توصیف وجد درونی که نیرومند و استوار بر صاحب وجد چیره می‌شود و از گرمی جوشش روح بیرون می‌تراود... شطح مانند آب سرشاری است که در جویی تنگ ریخته می‌شود و از دو سوی جوی فرا می‌ریزد به این عمل عرب‌ها شَطَحَ الماء فی النهر می‌گویند و مرید نیز آنگاه که وجد در جانش نیرو می‌گیرد و توان کشیدن آن را ندارد آب معنا را بر زبان می‌ریزد... این سرریزهای روح را در زبان تصوف شَطْح گویند.» [3]
بنابر عقیده این گروه تجارب عرفانی که متون دینی ثمره این دستاورد است، همانند رویاهای دیده شده از سوی افراد محتوایی قابل تأویل و تفسیر دارند. برمبنای این تعریف از شطح معانی تودرتو که مراتب مختلف ذهن عارف را درگیر خود کرده است را پوشش می‌دهد. بدین خاطر سبب می‌شود دریافت‌هایی را یا از عوالم قدسی یا عوالم شیطانی دریافت کرده و آن‌ها را بیان کند.
شطاح یا صوفی به شور و وجد آمده دریافت‌های فوق طبیعی که خود را که در زمان شهود برایش میسر می‌گردد را به بیانی نامناسب و ناهمگون با بیانات و قواعد جامعه بیان می‌کند که برای مخاطب نامأنوس جلوه می‌کند. بنابراین مخاطبین شطاح را کافر یا دیوانه قلمداد می‌کنند، و این در حالی است که شطاح حال خود را درک نمی‌کند و نمی‌تواند آن حال را برای دیگران به بیان معمولی توضیح دهد. این مساله تا جایی پیش می‌رود که شطاح حتی به نوعی تناقض در تعابیر و تأویلات نیز می‌رسد؛ ازاین‌رو خودش هم معانی کلام خود را درک نمی‌کند چراکه در شهود چیزی را مشاهده کرده است که نمی‌تواند ربطی بین آن و امور بیرون بیابد.
اینجا یک سؤال باقی می‌ماند و آن اینکه اگر عالَم شطح گویی و شهود موجب می‌شود تا شخص به تناقض‌گویی برسد، یا اینکه مواردی را درک کند که با عالم بیرون همخوانی ندارد، آیا اجازه بیان چنین مسائلی به او داده شده است؟ و آیا شخص اجازه دارد دست به اعمالی بزند که او در افکار به تناقض برسد؟ اگر حالات صوفیان درست است، چرا در میان بزرگان دین که معصومین (علیهم السلام) هستند، کسی با چنین احوالاتی دیده نشده است؟

پی‌نوشت:

[1]. سجادی، جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، چاپ چهارم، تهران، طهوری، 1378، ص 505‌
[2]. سراج طوسی ابونصر، اللمع فی التصوف، سروش، تهران، 1390، ص 403؛ روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ص 56
[3]. سراج طوسی ابونصر، اللمع فی التصوف، سروش، تهران، 1390، ص 403

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.