سخن جاهلانه مستشرق غربی درباره ائمه معصومین

  • 1395/10/16 - 12:21
امامان شیعه نسبت به مسئله غالیان در زمان حضور خود، حساسیت فوق العاده‌ای داشتند و چنان در این قضیه سعی وافر می‌کردند که هرگونه انتساب غُلات را به خویش منتفی دانسته و در موارد مختلف عقاید خطرناک غلوّ کنندگان را با برهان و دلایل قاطع یا به حداقل رساندن افکارشان و یا شدیداً انکار و ردّ می‌کردند و از آنان اعلان بیزاری می‌کردند

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امامان معصوم شیعه، نسبت به مسئله غُلات و غالیان در زمان حضور خود، حساسیت بسیار فوق العاده‌ای داشتند و چنان در این قضیه سعی وافر می‌کردند که هرگونه انتساب غُلات را به خویش منتفی می‌دانستند و در موارد مختلف، عقاید خطرناک غلوّکنندگان را با برهان و دلایل قاطع یا به حداقل رساندن افکارشان و یا شدیداً انکار و ردّ می‌کردند، لذا اگر سیری در احادیث ائمه معصومین (علیهم السلام) که درباره لعن غلات و بیزاری و تنفر از آن‌ها وارد شده داشته باشیم، می‌بینیم که درباره‌ی هیچ‌یک از ادیان غیر اسلامی و نیز فرق اسلامی بحث غُلات این‌گونه که برای تشیّع وارد شده، برای آن‌ها وارد نشده است. مثلاً در این میان، شخصیت مستشرق غربی، فان فلوتن آلمانی در کتاب تاریخ شیعه و علل سقوط بنی‌امیه عبارتی دارد که ظاهر آن فریب‌کارانه و گول زننده است، او در این کتاب می‌گوید: ابتداء ائمه، منکر صفاتی بودند که غالیان به آنان نسبت می‌دادند، اما طولی نکشید که نگاه و رفتار سلبی ائمه تغییر کرد، چرا که وقتی دانستند که تا چه حدّ و اندازه‌ای می‌توانند از این شیفتگان و پیروان خود استفاده کنند، خصوصاً بعد از این‌که ضعف و زوال بنی‌امیه را مشاهده کرده و از هم گسستگی دولت آنان را به چشم دیدند،[1] از ظاهر عبارت این‌طور برداشت می‌شود که مراد نویسنده‌، شامل امامان معصوم شیعه می‌شود، و منظور نویسنده، اشخاصی مانند ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه می‌باشد که بر ضدّ حکومت بنی‌امیه می‌جنگید، است.
در کتب ملل و نحل وارد شده است که عباسیان به نام ابوهاشم، فرقه‌ای با عنوان هاشمیه ساختند، که اینان معتقد بودند که ابوهاشم همان مهدی است و نمرده و می‌تواند مردگان را زنده کند، این فرقه را یکی از زیر شاخه‌های فرقه کیسانیه به‌حساب می‌آورند.[2] ابوهاشم پس از وفات محمد بن حنفیه در سال (81 هجری) مورد احترام طرفداران پدرش حضرت علی (علیه السلام) قرار گرفت و این در حالی است که تاریخ هیچ نهضت یا قیامی را از او به ثبت نرسانده است.[3] ابوهاشم بعدها در سرزمین شراة، یکی از مناطق بلقاء شام در منزل محمد بن علی بن عبدالله بن عباس چشم از جهان فرو بست و محمد که در آن زمان قیام بر علیه بنی‌امیه را شروع کرده بود، از این فرصت استفاده کرد و ادعا کرد که ابوهاشم در هنگام مرگ، او را وصی خود قرار داده است،[4] و به این صورت حکومت عباسیان با فراز و نشیب صورت گرفت و خلافت را از ابوهاشم به خودشان منتقل کردند و به این صورت به مردم القاء کردند که آل علی (علیه السلام) به نفع آنان از حکومت و خلافت دست کشیدند و کنار رفتند.[5] و این درست همان زمانی بود که عباسیان منشأ غلوّ و ساختن فرقه‌های غالی بودند که با زیرکی تمام آن را به شیعیان نسبت دادند.[6]
بنابراین، بسیاری از مسائلی که به فرقه‌ای با عنوان هاشمیه نسبت داده می‌شود، دروغ می‌باشد و در زمان خود ابوهاشم چنین اعتقادات مذهبی درباره او نبوده است، چرا که ابوهاشم فردی مبارز بوده که قیام‌های مخفیانه‌ای بر علیه حکومت بنی‌امیه داشته است و قیام او مذهبی نبود، بلکه منحصراً سیاسی بوده است.[7] پس نتیجه این‌که اگر نویسنده قصد داشته باشد، این مطالب را به امامان معصوم شیعه نسبت دهد، قطعاً به بیراهه رفته و سخن او بیهوده و باطل است.

پی‌نوشت:

[1]. تاریخ شیعه و علل سقوط بنی‌امیه، فان فلوتن، نشر اقبال، تهران، ایران، (1325ش)، ترجمه هاشمی حائری، ص112.
[2]. ملل ونحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص150.
[3]. مذاهب ابتدعها السیاسیه فی الاسلام، عبدالواحد انصاری، موسسه الاعلمی، بیروت، لبنان، ص68.
[4]. مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، مکتبه الحیدریه، نجف، چاپ دوم، (1385ق)، ص85.
الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج4 ص322.
[5]. تاریخ شیعه، محمد جواد مشکور، نشر اشراقی، قم، ایران، (1379ش)، ص76.
[6]. مذاهب ابتدعها السیاسیه فی الاسلام، عبدالواحد انصاری، موسسه الاعلمی، بیروت، لبنان، ص54.
[7]. همان، ص56.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.