زهد خشن، فصل مشترک بین آیین مانی و تصوف

  • 1395/10/13 - 16:07
با توجه به این امر که تصوف در اسلام بر مبنای زهد و فقر شکل‌گرفت و ریشه دواند، و بزرگان و پیشروان این نحله که صوفیه خود را به ایشان منسوب می‌کنند؛ مانند حسن بصری، ابوهاشم صوفی ابراهیم ادهم و بلخی همگی فضایی رشد و نمو یافته‌اند که در آن آمادگی فکری برای پذیرش تصوف موجود بوده است؛ پذیرش این مهم که تصوف برخی راه و رسم خود را از آیین مانی در زمینه‌ی سلوک گرفته باشد، چندان دور از باور نیست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مانی، از مدعیان پیامبری در حد فاصل میلاد مسیح و پیامبر اسلام (علیهماالسلام) است. پدر او شخصی بنام پاتک است که از اهالی همدان ایران بود و پس از هجرت به بابل در عراق به صائبیان پیوست و آیین ایشان را اختیار کرد. به این ترتیب مانی در کوت عراق و در شمال بابل و در سال 215 میلادی  به دنیا آمد و در سن سیزده سالگی ادعای پیامبری خود را مطرح کرد! او پس از طرح این ادعا خود را به شاپور اول رساند و او را به دین خود دعوت کرد و که با موافقت شاپور مواجه شد و کتابی را تدوین کرد که به شاپورگان معروف است.[1]
گرچه سرنوشت، فرجام این پیامبر دروغین را به مرگ در جوانی محکوم کرده بود[2] اما تعالیم وی پس از او دوام آورد و با سرعتی شگفت‌انگیز در شرق و غرب دنیای متمدن آن روز گسترده شد. آیین مانی ریشه در مذهب گنوسی[3] داشت که در آن معرفت باطنی و روحانی را مایه‌ی نجات و رستگاری انسان می‌دانستند. گنوسی، به مجموعه‌ای از ادیان و نحله‌های دینی گفته می‌شود که در فلسطین، سوریه، بین‌النهرین و مصر مطرح بوده است.
در آیین مانوی، اصل مادی و هر چه از آن صادر می‌شود اساساً شیطانی و زشت به شمار می‌رود و روح که پاره‌ای از وجود الهی است درکالبد تن زندانی است و رهایی آن تنها با پیمودن مسیر معرفت امکان‌پذیر خواهد بود. این موضوع را می‌توان در آثار ادبی مانی مشاهده کرد[4] زهد خام و خشن این مدعی نقاش! روح انسان را زندانی تن می‌دانست که سرانجام با مردن جات می‌یابد.[5]
آیین مانی به عنوان مسلکی در جامعه‌ی آن روز ایران و منطقه چه تاثیری می‌توانست بر نحله‌های دیگر بگذارد؟ آیا تصوف وامدار این آیین است؟
با توجه به این امر که تصوف در اسلام بر مبنای زهد و فقر شکل‌گرفت و ریشه دواند، و بزرگان و پیشروان این نحله که صوفیه خود را به ایشان منسوب می‌کنند؛ مانند حسن بصری، ابوهاشم صوفی ابراهیم ادهم و بلخی همگی فضایی رشد و نمو یافته‌اند که در آن آمادگی فکری برای پذیرش تصوف موجود بوده است؛ پذیرش این مهم که تصوف برخی راه و رسم خود را از آیین مانی در زمینه‌ی سلوک گرفته باشد، چندان دور از باور نیست.
این بدان معنا نیست که اصل تصوف و صوفی‌گری امری برون دینی و خارج از طریقه‌ی مسلمانان بوده است؛ بلکه تصوف انحرافی است که توسط برخی از مسلمین در روش سلوکی پیامبر (صلی الله علیه وآله) به بهانه‌ی زهد و آن هم بصورت افراطی ایجاد شد که مانند اعتقادات مانوی، دنیا و اصل مادی را شیطانی می‌پنداشت تا جایی که برخی از این افراد دانسته‌های خود را پنهان می‌کردند و به انتشار عیوب و زشتی‌های خود می‌پرداختند تا همواره مورد طعن مردم قرار گرفته و از ریا! دور بمانند که ایشان به ملامتیه مشهور شدند.[6]
اندک آشنایی با سیره‌ی معصومین و اولیای دین(علیهم السلام) کافی است تا مهر بطلان بر این روش صوفیانه کوبیده شود؛ چراکه دین اسلام اعتدال و میانه‌روی در امور را اساس سکوک عرفانی خود معرفی می‌کند.

پی‌نوشت:

[1]. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ پنجم، 1381 ش، ص 67 
[2]. ر.ک: یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، علمی و فرهنگی، 1371 ش، ص 195
[3]. ر. ک: آیین گنوسی و مانوی (ویراسته میرچا الیاده)، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، 1373، انتشارات فکر روز
[4]. با کاروان حُله، مجموعه نقد ادبی، تهران، نشر آریا، چاپ وزیری 6-367 ص
[5]. تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، زرین‌کوب، ترجمه کیوانی، چاپ سخن، تهران 1383
[6]. کیمیای سعادت، محمد غزالی، تصحیح آرام، چاپ کتابخانه مرکزی، ج دوم، ص 199.

تولیدی

دیدگاه‌ها

با سلام، برداشت من با شما در مورد مانی متفاوت است. مانی در مقابل متعصبین کور دل زرتشتی و مسیحی ایستاد و عدم تعلق به ز و زور را مخصوص کسانی دانست که مردم را راهنمایی میکنند چون زر و زور ایجاد غرض در نظر و قضاوت میکند. مانی از انسانها میخواهد به پایه و هسته دینشان را معیار رار دهند و نه پوستین ان را. در مورد تصوف و ریشه آن نیز بایستی با توجه به عملکرد بزرگان آن قضاوت کنیم مثلشاه نعمت الله ولی، شمس تبریزی، مولانا جلالدین یا سعدی یا فردوسی و اگر نمونه های معاصر را بیان کنم به نظر شخصی بنده علامه طباطبایی صوفی واقعی بود. موفق باشید

تشکر از وقتی که گذاشتین چون مانی هدف خوبی داشته (از نظر شما) این هدف خوب نمیتونه توجیه کننده ی هر وسیله ای بشه، رفتار رابین هودی مانی در حوزه ی اعتقادات و مبارزه با تعصبات ادیان دیگه دلیل بر صحیح بودن راه و روش مانی نیست.. و اما راجع به تصوف که گفتین در دومورد دچار اشتباه هستین اول اینکه شاغول و معیار شما برای شناختن صوفی، درست نیست چون دامن افرادی چون حضرت علامه که صریحاً به مبارزه با تصوف پرداخته اند پاک تر ازاین است که نام صوفی بر ایشان علم شود. دوم اینکه اگر به مقالات همین سایت نگاهی کنید متوجه نقد عملکرد شاه نعمت الله و شمس و مولوی با استناد به مدارک صوفیه خواهید شد... و نکته ی پایانی اینکه صوفیه، بزرگتر از این افرادی که نام بردید را از بزرگان خود میدانند و می نامند!! رجوع کنید به کتب اربعه ی تصوف

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.