شفاعت چیست که اعتقاد به آن درست باشد؟

  • 1395/10/09 - 22:52
شفاعت، یکی از اصول مسلم اسلام است، که همه طوایف و فرق اسلامی به پیروی از آیات قرآن و روایات، آن را پذیرفته‌اند. حقیقت شفاعت این است که انسان گرامی که در نزد خداوند از قرب و مقامی برخوردار است، از خدای متعال خواهان بخشودگی گناهان و یا ارتقاء درجه انسانی دیگر گردد. البته شفاعت با شرایطی صورت می‌پذیرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شفاعت، یکی از اصول مسلم اسلام است که همه طوایف و فِرق اسلامی به پیروی از آیات قرآن و روایات، آن را پذیرفته‌اند، هر چند در نتیجه شفاعت با هم اختلاف نظر دارند. حقیقت شفاعت این است که انسان گرامی که در نزد خداوند از قرب و مقامی برخوردار است، از خدای متعال خواهان بخشودگی گناهان و یا ارتقاء درجه انسانی دیگر گردد.
رسول گرامی فرمود: «اُعْطِیْتُ خَمْساً... وَ اُعْطِیْتُ الشَّفاعَةَ فَادّخَرْتُها لِاُمَّتِی.[1] پنج چیز به من ارزانی شد، ... و شفاعت به من عطا شد، پس آن را برای امت خود ذخیره نمودم.»
از دیدگاه قرآن، شفاعتِ مطلق و بدون قید و شرط مردود است.[2] شفاعت در صورتی مؤثر می‌گردد که:
اولاً: شفیع از جانب خدا در شفاعت اجازه داشته باشد. تنها گروهی می‌توانند شفاعت نمایند که علاوه بر قرب معنوی به خدا، از جانب وی مأذون باشند. قرآن مجید در این مورد می‌فرماید: «لایَمْلِکُوْنَ الشّفاعَةَ إلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الْرَّحْمنِ عَهْداً.[مریم/87] مالک شفاعت نیست، مگر کسی‌که نزد خدای رحمان، عهد دریافته باشد.» و در جای دیگر می‌فرماید: «یَوْمَئِذ لاتَنْفَعُ الشّفاعَةُ إلاّ مَنْ أذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً.[طه/109] در روز رستاخیز، شفاعت کسی درباره دیگران سود نمی‌بخشد، مگر کسی که خدا به او اذن دهد و به گفتار وی راضی گردد.»
ثانیاً: شخص مورد شفاعت نیز باید لیاقت فیض الهی را از طریق شفیع پیدا کند؛ یعنی رابطه ایمانی او با خدا و پیوند روحی وی با شفیع، گسسته نشود، بنابراین کافران که رابطه ایمانی با خداوند ندارند و برخی از مسلمانان گناهکار؛ مانند گروه بی‌نماز و آدم‌کش که فاقد پیوند روحی با شفیع هستند، مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند.
قرآن در مورد افراد بی‌نماز و منکران روز رستاخیز می‌فرماید: «فَما تَنْفَعهُمْ شَفاعَةٌ الشّافِعِیْنَ.[مدثر/48] پس شفاعت شفیعان، به آنان سودی نمی‌بخشد.» و درباره ستمگران می‌فرماید: «ما للظّالِمیِنَ مِنْ حَمیم وَ لا شَفِیع یُطاعُ.[مومن/18] برای ستمگران هیچ خویشی و شفیعی، که شفاعت وی پذیرفته شود، نخواهد بود.»

شفاعت، مثل توبه، روزنه امیدی است، برای کسانی‌که می‌توانند در نیمه راه ضلالت و معصیت، گناهان خویش را ترک کنند و از آن پس، باقی‌مانده عمر خود را در طاعت خدا سپری نمایند؛ زیرا انسان گناهکار هرگاه احساس کند که در شرایط محدودی نه در هر شرایطی، می‌تواند به شفاعت شفیع، نایل گردد، سعی می‌کند که این حد را حفظ نماید و گام فراتر ننهد.
مفسران در نتیجه شفاعت، که آیا بخشودگی گناهان است و یا ارتقاء درجه، اختلاف نظر دارند، ولی با توجه به فرموده پیامبر گرامی که: «وَ شَفَاعَتِي لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي.[3]شفاعت من، برای مرتکبان گناهان کبیره است.» نظر نخست، روشن‌تر می‌گردد.

پی‌نوشت:

[1]. مسند احمد، احمدبن‌حنبل، کتابخانه مدرسه فقاهت، ج4، ص471.
[2]. شرایط شفاعت.
[3]. مسند احمد، احمدبن‌حنبل، کتابخانه مدرسه فقاهت، ج20، ص439.
«إنَّ شَفاعَتِی یَومَ الْقیامَةِ لِاَهْلِ الْکَبائِر مِنْ اُمَّتی، شفاعت من در روز رستاخیز، از آن کسانی از امت من است که مرتکب گناهان کبیره شده‌اند.»

تنظیم و تدوین

دیدگاه‌ها

اصل شفاعت در زبان عربى به معنى جفت شدن است و ياور را شفيع گويند چرا كه با تو همراه می‏شود در اصلاح عمل تو و قضاى حاجت تو پس شفاعت به معنى يارى و كمك باشد و شفيع كسى است كه كمك تو كند تا امر تو به انجام رسد. مردم مخلوق از نور و ظلمت مى‏باشند طاعتهاى ايشان از جهت نور ايشان سر می‏زند و معصيتهاى ايشان از جهت ظلمت ايشان به وجود میآيد پس بعضى از مردم نورشان ضعيف است و ظلمتشان غالب لهذا از ايشان طاعت كم و معصيت بسيار بروز میكند پس نمی‏توانند كه سبب نجات خود شوند و جزاى آن معصيتها آنها را هلاك میكند مگر آنكه صاحب نورى ايشان را نورانى كند و به فضل نور او مقتضاى آن معصيتها از ايشان دور میشود مانند طفلى كه مقتضى ضعف و نقاهتش آنست كه در راه رفتن بيفتد و سر و صورت او بشكند ولى چون آدمى قوى به فضل قوت خود زير بازوى او را بگيرد فضل قوت قوى منع اثر افتادن و منع اثر ضعف از او بكند پس نيفتد و جائيش نشكند

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.