حکایت اخراج م.هـ" دانشجوی بهائی

  • 1395/10/09 - 19:57
یکی از مواردی که بهائیان مدعی نقض حقوق‌شان در ایران است، ممانعت از تحصیل آنها در سطوح عالی می‌باشد. در پاسخ می‌گوییم: 1. قانونی شفاف بر جلوگیری از تحصیل بهائیان موجود نبوده. 2. با توجه به جاسوسی گسترده بهائیانی که در مراکز حساس نفوذ کرده‌اند؛ این اقدام معقول است. 3. پایبندی بر اعتقادی که رهبرانش بدان پایبند نبوده‌اند، حماقت است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه‌ی بهائیت در راستای طرح مظلوم‌نمایی خود و مقابله‌ی نرم با جمهوری اسلامی در مراکز بین‌المللی، ممانعت از تحصیل و اخراج دانشجویان بهائی را به عنوان نقض حقوق این حزب، برمی‌شمارد. در ادامه با نقل ماجرای اخراج یک مورد، به بررسی آن می‌پردازیم.
شبکه‌های مجازی وابسته به فرقه‌ی بهائیت، شرح اخراج این دانشجو را چنین آورده‌اند: «م.هـ" شهروند بهائی ساکن شیراز، دانشجوی ورودی سال ۹۵ پس از حدود یک ماه تحصیل در دانشگاه هنر و معماری بجنورد، به دلیل اعتقادات مذهبی از ادامه‌ی تحصیل بازماند. او در مورد چگونگی اخراجش از دانشگاه گفت: از دفتر دانشگاه با من تماس گرفتند که به سایت علوم انسانی، برای تکمیل اطلاعات مراجعه کنم. به حراست دانشگاه رفتم، دو نفر حضور داشتند... از دینم سوال کردند... گفتند ما می‌دانیم شما بهائی هستید و اجازه تحصیل در دانشگاه را ندارید... سپس بریده‌ای از فرم ثبت‌نام کنکور را به من نشان دادند که نوشته شده بود، داوطلبانِ شرکت در آزمون سراسری دانشگاه‌ها، باید اعتقاد به اسلام یا یکی از اقلیت‌های رسمی کشور یعنی مسیحی، یهودی و زرتشتی داشته باشند».[1]
به گفته‌ی این دانشجوی بهایی، در ادامه به او پیشنهاد داده شد که فرم خاصی را امضا کند تا ادامه تحصیلش مقدور باشد: «قسمت بالای فرم نوشته شده بود اینجانب...دیگر عضو جامعه بهائی نیستم و با افراد بهائی ارتباط ندارم و .... گفتند اگر اینجا را امضا کنی، می‌توانی به تحصیل ادامه دهی. فرم مذکور دو قسمتی بود. در قسمت پایین، نوشته شده بود که من بهائی هستم و تابع احکام بیت العدل می‌باشم... من هم قسمت پایین را امضا کردم و آن‌ها گفتند هنوز دو سه روز وقت داری و اگر تصمیمت عوض شد و خواستی به تحصیلت ادامه دهی، می‌توانی بیایی و قسمت بالا را امضا کنی؛ که من نپذیرفتم و از دفتر حراست خارج شدم».[2]
گذشته از این‌که نقل کنندگان این خبر، نهایت صداقت و انصاف را در این زمینه به خرج داده باشند (که بسیار بعید است)، چند نکته در این جریان وجود دارد که به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.
اول: هیچ قانونی به صورت مستقیم، از تحصیل بهائی‌زاده‌ها، منع نمی‌کند.[3] به همین دلیل، بهائیان بسیاری در مراکز علمی، مشغول به تحصیل می‌باشند. اما بی‌انصافی از آن‌جاست که ممکن است شخصی بهائی، به دلایل انضباطی، علمی و غیره از دانشگاه اخراج شود؛ آن‌گاه به جای بیان علّت واقعی آن، بهائی بودن را سبب اخراج شخص خاطی معرفی می‌کنند.
دوم: حتی اگر اعلام بهائی بودن شخص نیز، تنها سبب اخراج او از دانشگاه باشد، باز هم جنبه‌ی منطقی دارد. چرا که با توجه به آن‌چه از بهائیانی که در نهادهای مهم کشور نفوذ کرده، به صورت گسترده مشاهده شده، جاسوسی و کارشکنی آن‌ها بوده است. از این‌رو، دانشگاه‌ها که جزء نهادهای حساس و مهم هر کشور می‌باشند؛ می‌توان حساسیت بیشتری در خصوص آن‌ها اعمال داشت. لذا به همین سبب است که بر اساس بند 3 ماده‌ی 18 میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ مجمع سازمان ملل متحد، این‌گونه آمده است: «آزادی ابراز مذهب یا معتقدات را نمی‌توان تابع محدودیت‌هایی نمود، مگر آن‌که منحصراً به موجب قانون پیش‌بینی شده و برای حمایت از امنیت، نظم، سلامت یا اخلاق عمومی یا حقوق آزادی‌های اساسی دیگران ضرورت داشته باشد».[4]
سوم: مشاهده نمودیم که در این پیام، سعی در آن شد که بهائیان مردمی مقاوم جلوه داده شوند که بخاطر پایبندی به اعتقادات خود، حاضرند از حقوق خویش بگذرند. ابراز این ادعا، بسی مضحک و خنده‌آور است. چرا که حسینعلی نوری، پیامبر خودخوانده‌ی این فرقه و فرزندش عبدالبهاء، برای آن‌که خود را به کوچک‌ترین سختی نیندازند؛ همواره خود را مسلمان جلوه می‌دادند؛ تا جایی که حتی در نماز جماعت مسلمین هم شرکت می‌کردند![5]
با توجه به رفتار مدعی پیامبری بهائیان و فرزندش، یا ادعای استقامت بهائیان بر مذهب خود بی‌اساس بوده و هدف از آن، تحریک اکثر بهائیان به مقاومت و ایستادگی بر آیین خرافی‌شان است؛ یا هم اگر صحت داشته باشد، چنین اشخاصی کاسه‌ی داغ‌تر از آش هستند. حال بهائیان باید به این پرسش، پاسخ گویند که اعلام و پایبندی به مسلکی که سرکردگان، بدان پایبند نبوده‌اند؛ چه سودی برایشان داشته است؟!

پی‌نوشت:

[1]. به نقل از مرکز اطلاع رسانی: اخبار و بشارات بهائی.
[2]. همان.
[3]. فصل سوم قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی، اصل سیم.
[4]. سیدمحمد هاشمی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر دادگستر، ۱۳۷۸، ص 191.
[5]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: کتمان عقیده در آئین بهائی، آری یا خیر!

تولیدی

دیدگاه‌ها

نگاه امنیتی به یک مذهب داشتن درست نیست. نمیشه حتی در صورتی که دیدید چند نفر بهایی جاسوس بودند حکم بدید که همه اونها جاسوس هستند. این کار غیر شرعیه. بعدهم اونها بهایی زاده اند و مرتد نیستند که اینطور باهاشون برخورد می کنید

بهائیت یک مذهب نیست. بلکه یک جریان سیاسی است. از ابتدا هم تحت حمایت روس و انگلیس بود. امروز هم تحت حمایت انگلیس و اسرائیل و امریکا. مرکزش در حیفا است. بهائیان از معدود گروه‌های غیر یهود هستند که در سرزمین‌های اشغالی، آزادی کامل دارند. همین نکته خود نشانگر پشت پرده ماجرا است. ببینید در هیچ جای دنیا، گروه‌های سیاسی معاند، آزادی و حق نفس کشیدن هم ندارند. همین اسرائیل، به گروه‌های یهودی که با حکومت مشکل داشته باشد، کمترین آزادی هم نمی‌دهد. ولی به بهائیان آزادی میدهد. در امریکا، دیویدیز زنده زنده به آتش کشیده میشوند. چون عناد سیاسی با جامعه امریکا داشتند. بهائیان هم یک جریان سیاسی هستند که از ریشه تحت حمایت استعمار بوده است. قرار نیست در جمهوری اسلامی به این جریان سیاسی معاند آزادی داده شود. هرچند بهائیان امروزه در ایران حق رأی دارند. حق تجارت دارند (جز مواردی که قانونا ممنوع است). ازدواج میکنند. معامله میکنند و در اکثر موارد مانند دیگر شهروندان هستند. اما واقعا نباید انتظاری بیش از این داشته باشید. راه چاره هم این است که یک بهایی از بهائیت (که یک جریان معاند سیاسی است) جدا شود.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.