مولویه از فرقه‌های صوفیه ملامتی

  • 1395/08/25 - 13:23
فرقه مولویه یکی از فرقه‌های ملامتی است که تأسیس آن را به فرزند مولوی جلال الدین رومی منسوب می‌کنند. مولویه و بکتاشیه از مهمترین انشعابات ملامتی است که در قرن هفتم هجری قمری و بعد از وفات مولوی و تحت تأثیر تفکرات او تأسیس شد. سلسله مشایخ آن را به نجم الدین کبری می‌رسانند و باید دانست که این فرق نفوذ سیاسی بسیار گسترده‌ای در شامات داشته است و هم اکنون نیز در برخی از کشورهای جهان طرفدارانی دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در تعریف ملامتیه عبارتی از ابوفحص است که می‌گوید: «اهل ملامت گروهی هستند که قیامشان با خداست و به یاد خدا زنده‌اند و برای حفظ و نگهداری اوقات و مراعات اسرار خود، نفس خود را در هر عملی که در آن اثری از قرب و عبادت باشد، ملامت می‌کنند و برای مردم و در پیش مردم به اعمال قبیح و ناشایست دست می‌زنند و از مردم هر عمل نیک خود را پنهان می‌نمایند. پس مردم عوام آنها را با مشاهده اعمال ظاهرشان سرزنش و ملامت می‌نمایند و خودشان نیز نفس خود را با علم به مسائل باطنی خود ملامت و سرزنش می‌کنند.»[1]
ملامتیه بعدها لقب "قلندریه" نیز به خود گرفتند. با گذشت زمان طریقه‌های مختلفی از ملامتیه منشعب شدند که از آن جمله است: «مولویه، حیدریه، جامیه، قلندریه، کبرویه، بکتاشیه.» ما در اینجا به دو فرقه از ملامتیه به نامهای مولویه و بکتاشیه می‌پردازیم.[2]
مهم‌ترین فرقه منشعب شده از ملامتیه طریقت مولویه باشد. این گروه در قرن هفتم هجری در آسیای صغیر رشد و نمو یافت و به اشاعه آیین خود پرداخت. پیروان این طریقت در واقع طرفداران اندیشه‌ها و روش مولانا جلال الدین محمد بلخی که پس از مرگ وی نمودار شدند. بنیانگذار اصلی مولویه بهاءالدین فرزند مولانا بود و عارف چلپی فرزند سلطان ولد در رشد و اعتلای آن کوشید.[3]
مرحوم محقق اردبیلی در شرح این فرقه آورده است: «فرقه هشتم [از صوفیه] ملامتیه‌اند. ایشان آشکارا مرتکب گناه شده و در آن مبالغه تام و تمام می‌کنند و اگر خمر نباشد آب انار و مانند آن را در شیشه کرده و در برابر مردم می‌خورند تا مردم را به مذهب خود وادار کنند. اگرچه همه صوفیه به جبر قائل می‌باشند ولی این طایفه در آن مبالغه کرده و می‌گویند صاحبان گناه بر اصحاب عبادت مزیت دارند، چرا که مردم ایشان را ملامت می‌کنند و این دریچه‌ای است بلند که دست عابدان به آن نرسد. این گروه نزد همه صوفیه عزیزند. برخی از متعصبان مانند جامی در مقام توجیه و اصلاح افعال ایشان درآمدند. شیعه باید که فریب نخورد و التفات به قول متعصّبان ننماید.» [4]
از مشایخ سلسله مولویه می‌توان به «شیخ حسام الدین چلبی و شیخ صلاح الدین زرکوب و شیخ بهاءالدین ولد که هر سه مرید مولانا جلال الدین رومی بودند و او از شمس الدین تبریزی و او از باباکمال الدین جندی و او از شیخ نجم الدین کبری(اجازه داشتند).»[5]
زرینکوب در این باره می‌گوید: «در آسیای صغیر دو سلسله مهم بیشتر شهرت یافته‌اند: مولویه و بکتاشیه. مولویه که دو فرقه پوست نشینان و ارشادیه از آنها برخاسته‌اند، منسوبند به جلال الدین محمد بلخی رومی معروف به مولانای روم... مولویه در عهد دولت عثمانیها کسب نفوذ کردند چنانکه وقتی خلیفه تازه‌ای در عثمانی به سلطنت می‌نشست شیخ مولویه شمشیر او را به کمرش می‌بست. بعد از روی کار آمدن جمهوری ترکیه، مولویه نفوذ خود را از دست دادند و اکنون ظاهراً فقط در حلب در سوریه و بعضی بلاد کوچک دیگر باقی مانده‌اند.»[6]
درنتیجه دانستیم که مولویه از انشعابات ملامتیه است که در قرن هفتم پدید آمده است. این فرقه در پی تحولاتی که در منطقه شامات رخ داد از نفوذ گسترده سیاسی برخوردار شد و به همین جهت هم حکام وقت از این فرقه حمایت کرده و موقوفات زیادی به ایشان اختصاص دادند تا جایی که امروزه مولویه در کشورهای مختلف به حیات خود ادامه می‌دهد.

پی‌نوشت:

[1]. عفیفی ابوالعلاء، ملامیته، صوفیه و فتوت، مترجم فروهر نصرت‌الله، الهام، تهران، 1377، ص 24
[2]. عبدالباقی گولپینارلی، مولویه بعد از مولانا، مترجم هاشم پور توفیق، نشر علم، تهران، 1382، ص 156
[3]. همان، صص 198، 257
[4]. مقدس اردبیلی، حدیقة الشیعه، انصاریان، قم، 1383، ج2، ص 771
[5]. شیروانی زین العابدین، ریاض السیاحه، مصحح حامدربانی اصغر، سعدی، تهران، 1362،  ص 136
[6]. زرین‌کوب عبدالحسین، ارزش میراٍ صوفیه، امیرکبیرف تهران، 1392، صص 83 و 84

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.