عمليات يهود برای تخريب دين مسيح

  • 1395/08/07 - 20:36
یهود سابقه‌ی دشمنی طولانی با انبیای بزرگ الهی و ادیان ابراهیمی دارد. مسیحیت نیز که در دل بنی‌اسرائیل ظهور کرد، هرگز از دشمنی یهودیان در امان نماند تا جایی که نقشه‌ی کشتن عیسی مسیح را نیز کشیدند. اما وقتی به خواست خداوند عیسی مسیح از دست آنان نجات یافت، روش دیگری از دشمنی را با پرورش دادن پولس و نفوذ دادن وی در مسیحیت، در پیش گرفتند

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پس از فقدان عيسی (علیه‌السلام) سازمان يهود، نفس راحتی كشيد، اما مبارزه با ايشان و دين مسيح همچنان ادامه يافت. به گفته اناجيل، حضرت عيسی (علیه‌السلام) پطرس را به جانشينی خود در امور مختلف برگزيده است و امت خود را به پيروی از او فراخوانده است.[1] پطرس پس از صعود عيسی (علیه‌السلام) به آسمان، در ميان پيروان او نقش محوری داشته است. اين امر به‌خوبی از عبارت باب اول كتاب اعمال رسولان برمی‌آيد. حتی پطرس در مواردی نيز به سراغ غيريهوديان رفته و بين آن‌ها فعاليت كرده است.[2] تا حدود سال 40 ميلادی، يعنی حدود ده سال پس از حيات زمينی عيسی (علیه‌السلام)، اوضاع به همين روش بوده است تا اينكه در اين زمان، شخصی به نام شائول، به مسيحيت می‌گرود و به پولس، تغيير نام می‌دهد.[3] پولس، از فريسيان و بزرگان يهود بود و دشمن سرسخت مسيح. او بر مسيحيان سخت می‌گرفت و آنان را شكنجه و آزار می‌رسانيد. [4] او برای دستگيری نو ایمانان مسيحی كه گريخته بودند، از رئيس كاهنان نامه گرفته بود و به‌سوی دمشق می‌رفت. به گفته كتاب اعمال رسولان، باب نهم، در نزديكی دمشق، نوری اطراف او درخشيد و صدايی شنيد كه به او گفت: شائول، شائول، برای چه بر من جفا می‌كنی؟ او پرسيد: تو كيستی؟ و پاسخ شنيد: من آن عيسی هستم كه تو بر او جفا مي‌كنی. سپس حضرت به او دستور می‌دهد كه به شهر برود تا دستور بعدی به او برسد.

هنگامی‌که پولس وارد دمشق شد، مؤمنان مسيحی به وحشت افتادند و معابد مسيحی هشدار دادند كه شائولِ يهودی آمده و آتشی به راه خواهد انداخت. وی وارد معبدی شد و گفت: نترسيد، من با شما همفكر هستم. تاکنون خطا می‌كردم و اكنون دريافته‌ام كه حق با شماست و عيسی مرا به پيروی از مسير حق فراخوانده است. اين ماجرا را لوقا، كه بعداً به دست پولس (يا سولس) ايمان آورده و شاگرد خصوصی او بوده است، در كتاب اعمال رسولان نقل كرده است. هشت باب نخستين اين كتاب درباره پطرس (جانشين راستين عيسی) و تلاش‌های اوست، اما از باب نهم به بعد، پطرس فراموش می‌شود و پولس جای او را می‌گيرد! پولس به مسافرت‌های تبليغی بين امت‌ها می‌پردازد و باعث می‌شود عده فراوانی در شهرهای مختلف به مسيحيت بگروند. حتی برنابا كه از حواريان خوب عيسی (علیه‌السلام) بود، نخست جذب عقايد دروغين پولس شد. پولس تمام تفسير تورات را می‌دانست و آن را حفظ بود. به‌تدریج برنابا دريافت كه تعاليم پولس دارای نقطه‌های انحرافی است. به او اعتراض كرد؛ اما پولس پاسخ داد: تفسير من و تو از انجيل متفاوت است.

به‌تدریج بين پولس و حواريان ديگر، ازجمله پطرس، اختلافاتی روی می‌دهد كه شامل ابعاد عقيدتی، عملی و رهبری جامعه مسيحيت نيز می‌شود. پولس برگزيدگی پطرس از سوی عيسی (علیه‌السلام) را می‌پذيرد، اما مدعی می‌شود مأموريت پطرس تنها در ميان يهوديان بوده و بعداً حضرت عيسی، همان مأموريت را در امت‌ها به او سپرده است. [5] ولی مسئله بدین جا نمی‌انجامد، بلكه پولس رو در روی پطرس می‌ايستد و با او مخالفت می‌كند و حتی او را به نفاق متهم می‌دارد. «و ساير يهوديان هم با وی نفاق كردند، به حدی كه برنابا نيز در نفاق ايشان گرفتار شد.»[6] از اين به بعد دو پرچم در جامعه مسيحی آن زمان برافراشته شد؛ و در نتيجه مردم نيز به دو گروه تقسيم شدند. دسته‌ای بنا به سفارش مسيح (علیه‌السلام) از پطرس و حواريان پيروی كردند و دسته ديگر، كه بيشتر غير يهوديان بودند، پولس را به رهبری برگزيدند.

پولس الهیاتی جديد پديد آورد كه با سخنان عيسی (علیه‌السلام) هرگز انطباق نداشت. به اعتقاد او، عيسی (علیه‌السلام) جنبه الوهی و فوق بشری داشت و او خدا بود كه جسم گرفت تا به صليب رود و قربانی گناه انسان شود. [7] به‌تدریج علمای بزرگ آن زمان، كه به مسيح اعتقاد داشتند، حقيقت را دريافتند، ولی ديگر دير شده بود. پولس تمام انجيل‌ها را باطل اعلام كرد و تنها سخن خويش را حجت دانست. شاکله دين عيسی، فريسی‌ستيزی بود و آشكارا به آن حمله كرده بود. [8] اما پولس با نامه‌ها و كتاب‌های خويش، لبه تيز فريسی‌ستيزی عيسی را كند كرد و مسيحيت را دين آشتی با يهود ساخت. [9] بدين ترتيب يهود، با نفوذ دادن پولس در مسيحيت، آن را از درون تهی ساخت كه تا امروز تمام جهان مسيحيت در خدمت يهود به كار گرفته شد.

پی‌نوشت‌:

[1]. ر.ك: انجيل يوحنا 21: 15 ـ 17.
[2]. متی 28: 19_20.
[3]. اعمال رسولان 10.
[4]. اعمال رسولان 7: 58.
[5]. اعمال رسولان 7 و 8، شكنجه و شهادت استيفان، نخستين شهيد مسيحيت نيز از جنايات پولس است.
[6]. رساله‌ی پولس به غلاطیان 2: 7_8.
[7]. رساله‌ی پولس به غلاطیان 2: 11_13.
[8]. رساله‌ی پولس به غلاطيان 3: 13؛ و نيز ر.ك: جُوآن اُ. گريدي، مسيحيت و بدعت‌ها، ترجمه عبدالرحيم سليماني اردستانی.
[9]. برای نمونه ر.ك: متی، باب 23؛ انجيل لوقا، باب 11.
[10]. اين مطلب را ميیتوان از مجموع نامه‌های پولس دريافت. برای نمونه ر.ك: عهد جديد، رساله پولس به روميان. با نگاهی به اين رساله به‌آسانی می‌توان دريافت كه ادبيات عيسی (علیه‌السلام) در گفت‌وگو با يهوديان و فريسيان، با ادبيات پولس بسيار متفاوت است.

منبع: تبار انحراف، پژوهشی در دشمن شناسی تاریخی، جمعی از نویسندگان موسسه‌ی لوح و قلم، انتشارات  موسسه اطلاع رسانی و مطالعات فرهنگی لوح و قلم، 1383ش. صص 185-202.

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.