عالمان اهل سنت و مخالفت با اساسی‌ترین محورهای اندیشه وهابی

  • 1395/08/01 - 09:29
از صدر اسلام، اکثر مسلمانان به سماع موتی قائل بوده‌اند. علمای شیعه و سنی معتقدند اموات کلام کسانی را که با آن‌ها صحبت می‌کنند می‌شنوند و همچنین سلام احیاء را می‌شنوند و پاسخ می‌دهند. آن‌ها معتقدند شنیدن اموات، مخصوص زمان معین یا انسان معینی نیست، کما اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشرکان را مورد خطاب قرارداد.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ از صدر اسلام، اکثر مسلمانان به سماع موتی (شنیدن مردگان) قائل بوده‌اند. علمای شیعه و سنی معتقدند اموات کلام کسانی را که با آن‌ها صحبت می‌کنند می‌شنوند و هم‌چنین سلام اَحیاء را می‌شنوند و پاسخ می‌دهند. آن‌ها معتقدند شنیدن اموات، مخصوص زمان معین یا انسان معینی نیست، کما این‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشرکان را مورد خطاب قرارداد. مناسب است اقوال مختلف در این زمینه نقل شود، تا مورد اتفاق بودن آن، مسجل گردد و هم‌چنین معلوم شود که نظریه عدم سماع موتی منحصر در وهابیت است و فِرق مختلف، خلاف آن را معتقدند. با بررسی اقوال بزرگان این امر به‌وضوح مورد تأیید است. در این قسمت اقوال مدافعان از اهل سنت را درزمینه‌ی سماع موتی بیان می‌کنیم:
1. محمد بن اسماعیل بخاری؛
بخاری در کتاب صحیح بخاری که اصح کتب نزد اهل سنت بعد از قرآن است، باب خاصی با عنوان «الْمَیتُ یسْمَعُ خَفْقَ النِّعَالِ» درباره شنیدن صدای پای تشیع کنندگان توسط مردگان دارد.[1]
2. مسلم بن حجاج نیشابوری؛
وی نیز در صحیح خود می‌نویسد که مرده، حتی صدای پای تشیع کنندگان را که از کنار قبر برمی‌گردند، می‌شنود: «إِنَّ الْمَیتَ إذا وُضِعَ فی قَبْرِهِ إنه لَیسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ إذا انْصَرَفُوا.[2] میت هنگامی‌که در قبر قرار داده می‌شود، او صدای نعال ایشان را می‌شنود، هنگامی‌که از قبر دور می‌شوند.»
3. ابن جریر طبری؛
محمد بن جریر طبری می‌نویسد که تعداد زیادی از علما، سماع موتی را پذیرفته‌اند و روایات این باب را تصحیح کرده‌اند: «فقال جماعه یکثر عددها بتصحیحها وتصحیح القول بظاهرها وعمومها وقالوا المیت بعد موته یسمع کلام الأحیاء ولذلک قال النبی صلی الله علیه و سلم لأهل القلیب بعد ما ألقوا فیه ما قال قالوا وفی قوله لأصحابه إذ قالوا أتکلم أقواما قد ماتوا وصاروا أجسادا لا أرواح فیها فقال (ما أنتم بأسمع لما أقول منهم).[3] جماعت زیادی از علما روایات سماع مردگان در جنگ بدر را تصحیح کردند و عمل به‌ظاهر آن روایات کردند و قائل شدند که انسان بعد از مردن، صدای زندگان را می‌شنود و به این دلیل است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با کشتگان بدر بعد از انداختنشان در چاه صحبت کردند. پیامبر به اصحابش وقتی اعتراض کردند و گفتند با مردگانی صحبت می‌کنید که جسد بدون روح هستند، جواب داد: شما شنواتر از آن‌ها به حرف‌های من نیستید.»
4. قرطبی؛
او در کتاب تفسیر خود می‎نویسد: «وبأن المیت یسمع قرع النعال إذا انصرفوا عنه إلی غیر ذلک فلو لم یسمع المیت لم یسلم علیه وهذا واضح وقد بیناه فی کتاب التذکره.[4] اگر مرده نمی‌شنید، به او سلام نمی‌‌توانستیم بدهیم؛ پس مرده می‌شنود و این مطلب واضح است و ما آن را در کتاب تذکره بیان کردیم.»
5. آلوسی بغدادی؛
آلوسی که بسیاری از منکران سماع موتی احترام فراوانی برای او قائلند، در کتاب تفسیر روح المعانی این‌گونه می‌نویسد: «قال إبن عبد البر: إن الأکثرین علی ذلک وهو إختیار إبن جریر والطبری وکذا ذکر إبن قتیبة وغیره ... الحق أن الموتی یسمعون فی الجمله.[5] ... قول حق این است که مردگان می‎شنوند.»
6. محی الدین نووی؛
نووی، شارح صحیح مسلم، می‌نویسد که مرده، صدای کسانی را که کنار قبر هستند، می‎شنود: «اثبات فتنه القبر وسؤال الملکین و هو مذهب أهل الحق ومنها استحباب المکث عند القبر بعد الدفن لحظه نحو ما ذکر لما ذکر وفیه أن المیت یسمع حینئذ من حول القبر.[6] اثبات سؤال منکر و نکیر در قبر مذهب اهل حق است و به همین دلیل است که بعد از دفن مستحب است، چند لحظه‎ای در کنار قبر بمانند و این‌که مرده صدای کسانی‌که دور قبر هستند را می‎شنود.»
7. ابن حجر هیثمی؛
وی در پاسخ به پرسش شخصی، پاسخ می‌دهد که مردگان کلام مردم را می‌شنوند: «هل یسْمَعُ الْمَیتُ کلَامَ الناس؟ فَأَجَابَ بِقَوْلِهِ: نعم! لِحَدِیثِ أَحْمَدَ وَجَمَاعَه إنَّ الْمَیتَ یعْرِفُ من یغَسِّلُهُ وَیحْمِلُهُ وَیدْلِیهِ فی قَبْرِه.[7] آیا مرده کلام مردم را می‌شنود، جواب می‌دهد: بله! با توجه به روایت احمد بن حنبل و جماعتی، مرده می‌شناسد کسی را که او را غسل می‌دهد و جنازه‌اش را حمل می‎کند و کسی را که او را در قبر می‌گذارد.»
8. جلال الدین سیوطی؛
سیوطی نیز بر سماع موتی - اعم از انبیا و غیر آن‌ها- تصریح دارد: «وأما الادراکات کالعلم والسماع فلا شک أن ذلک ثابت لهم ولسائر الموتی.[8] و اما ادراکات مثل علم و شنیدن، شکی نیست که ثابت است، برای انبیا و برای دیگر مردگان.»
9. أحمد بن إدریس صنهاجی؛
وی می‌نویسد مردگان در قبرهایشان موعظه و قرآن و ذکر و تسبیح و تهلیل (سبحان الله و لا اله الا الله) را می‌شنوند: «وکذلک الموتی یسمعون فی قبورهم المواعظ والقرآن والذکر والتسبیح والتهلیل ولا ثواب لهم فیه علی الصحیح لأنهم غیر مأمورین بعد الموت ولا منهیین فلا إثم ولا ثواب لعدم الأمر والنهی هذا أحد أسباب المثوبات.[9] هم‌چنین مردگان در قبرهایشان موعظه و قرآن و ذکر و تسبیح و تهلیل (سبحان الله و لااله الا الله) را می‌شنوند و بنا بر قول صحیح ثواب و عقاب ندارند. چون مردگان بعد از مردن مأمور و منهی نیستند. پس نه گناهی بر آنان است و نه ثوابی، به‌خاطر نبود امر و نهی که از اسباب ثواب و عقاب است.»
10. ابن ابی العز حنفی؛
ابن ابی العز حنفی، شارح العقیده الطحاویه، می‌گوید: «لاشک فی سماعه ولکن انتفاعه بالسماع لایصح فإن ثواب الاستماع مشروط بالحیاة.[10] شکی در سماع اموات نیست، ولی میت از این شنیدن نفعی نمی‌برد؛ زیرا ثواب شنیدن مشروط به حیات است.»
نتیجه:
همان‌طور که مشاهده شد، بزرگان مورد اعتماد وهابیت، مانند دیگر مسلمانان، سماع موتی را یا به‌طور اجمال یا به تفصیل قبول دارند، اما وهابیان امروزی برخلاف اعتقاد بزرگان خود و دیگر مسلمانان، حکم به عدم سماع موتی می‌کنند. اینان که خود را پیرو ابن تیمیه و ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب و... می‎دانند، در این مسئله مهم، به دلیل تضاد این مسئله با اعتقاداتشان، به نظرات آن‌ها وقعی نمی‎نهند و بدعتی در این مسئله به‌وجود آورده‎اند و دچار انحراف بیشتری شده‌اند و زیارت و صحبت کردن مسلمانان با اموات و اولیای الهی را مصداق شرک یا لغو می‎دانند.[11]

پی‌نوشت:

[1]. محمد بن إسماعیل أبو عبدالله بخاری، صحیح بخاری، ج2، ص90، دار طوق نجاة، 1422ق.
[2]. مسلم بن حجاج نیسابوری، صحیح مسلم، ج4، ص2201، ح2870، دار احیاء التراث الاسلامی، بیروت، بی‌تا.
[3]. أبی جعفر محمد بن جریر بن یزید طبری، تهذیب الآثار، ج2، ص491، قاهره، بی‌تا.
[4]. أبو عبد الله محمد بن أحمد شمس الدین القرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج13، ص233، دار عالم کتب، 1423ق.
[5]. شهاب الدین محمود بن عبد الله حسینی ألوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج11، ص57، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
[6]. یحیی بن شرف نووی، المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ج2، ص139، دار الاحیاء التراث، 1392ق.
[7]. أحمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی، الفتاوی الکبری الفقهیه، ج2، ص29، المکتبة الاسلامیة، بی‌تا بی‌نا.
[8]. عبد الرحمن بن أبی بکر جلال الدین السیوطی، شرح الصدور بشرح حال الموتی والقبور، ج1، ص202، دارالمعرفة، 1417ق
[9]. أبو العباس أحمد بن إدریس صنهاجی، الفروق أو أنوار البروق فی أنواء الفروق، ج4، ص392، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1418ق.
[10]. صدر الدین محمد بن علاء الدین علی بن محمد ابن أبی العز الحنفی، شرح العقیدة الطحاویة، ص458، دار السلام، بی‌جا، 1426.
[11]. برگرفته از مقاله سماع موتی و تقابل دیدگاه وهابیت با بزرگان خویش، پیام عبدالملکی، مجله سراج منیر، موسسه دارالاعلام، قم، 1393.

بازنشر

دیدگاه‌ها

سلام با تشکر این مطلب در کانال https://telegram.me/terorkor منتشر شد

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.