استخوان‌های پوسیده‌ی الگوهای باستانگرایی

  • 1395/08/01 - 09:23
ما هرگز در پی اسطوره‌ نیستیم. نه در میان آریاییان و نه در میان عرب‌ها و نه در میان هیچ قوم دیگری. ما در پی حقیقت هستیم. حال این حقیقت در میان هر قوم و هر گروهی که باشد برای ما محترم خواهد بود. از نبیّ اعظم تا دیگر پیشوایان دینی، هر یک مظهری از مظاهر اسماء الهی بوده‌اند و این برای ما محترم است. از همین روی در مقابل آنان زانو می‌زنیم و توهمات عده‌ای بیمار مالیخولیایی برای ما اهمیتی ندارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اگر با مدعیان آریایی‌گرایی که دم از کورش و زرتشت و ... می‌زنند، معاشرت کرده باشید، اگر با جزئیات زندگی آنان آشنا باشید، و اگر در سفر و حَضَر، و در آسانی و سختی با آنان دمخور بوده باشید، پس می‌دانید که این جماعت، معمولاً مرد عمل نیستند. زندگیشان را شعار‌ِ منهای شعور فراگرفته است. از غیرت و انصاف و جوانمردی، تهی هستند. در هوار کشیدن و جار و جنجال گوی سبقت را از دیگران ربوده‌اند ولی در عقلانیت و فتوت، مُشتی خمار بی‌ریشه اند. دم از عزت و سربلندی ایران می‌زنند، اما حاضر نیستند در راه وطن، کمترین رنجی را تحمل کنند. این جماعت مزدور -و برخی از نادان‌های پیرو آنان- مدتی است که این چنین متنی را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده اند:

دوست مسلمانم پرسید: از محمد راستگوتر و بزرگتر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم! زرتشت که کتابی عاری از خشونت به آدمیان هدیه کرد! گفت از علی قوی‌تر و با تدبیرتر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم! کوروش بزرگ که منشور حقوق بشر را به جهانیان هدیه کرد. گفت از حسین مظلوم‌تر و غریب‌تر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم. بابک خرمدین که خلیفه عرب برای تسلیم کردن او دستور داد یک به یک دستان و پاهایش را بریدند اما تسلیم نشد و تا آخرین نفس فریاد پاینده باد ایران سر می‌داد! گفت از عباس دلاورتر و فداکارتر می‌شناسی؟ گفتم آری میشناسم! آریوبرزن که با اندک لشکر خود تا آخرین نفس در برابر هزاران هزار از لشکریان اسکندر ایستادگی کرد و در آخر مظلومانه و به طرز فجیعی کشته شد! گفت از فاطمه سرور زنان عالم بزرگتر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم! ماندانا مادر کوروش بزرگ که فرزندی تربیت کرد که ایرانیان اصیل او را پدر و جهانیان او را مرد عادل و راستگو میخوانند! گفت از زینب ستم دیده‌تر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم یوتاب خواهر آریوبرزن هنگامی که دید برادر با اندک لشکر خود به پیشواز مرگ میرود گریه زاری نکرد لباس مردانه رزم بر تن کرد و دوش به دوش برادر جنگید تا زمانی که سربازان اسکندر حلقه به دورش زدند و با نیزه‌هایشان تن او را دریدند! گفت از خدیجه همسر پیامبر شیرزن و وفادارتر می‌شناسی؟ گفتم آری میشناسم! آرتمیس دریاسالار خشایارشاه و همچنین اولین و آخرین دریا سالار جهان تاکنون که هزاران هزار مرد را رهبری میکرد و در همه‌ی جنگ‌ها پیروز میدان بود و در جنگ سالامیس از خود دلاوری و رشادت‌های زیادی نشان داد، هنگامی که یونانیان (اعم از مرد و زن) اسم او را می‌شنیدند از ترس پنهان می‌شدند... آری هموطن اینان بخش بسیار بسیار کوچکی از اسطوره‌های توست، دنبال اسطوره‌هایت در قبایل عرب نباش!

در پاسخ به این متن مستهجن که نشانگر قعر رذالت و حماقت و خیال‌بافی نویسنده است، ناگزیر به بیان حقایقی هستیم. لیکن پیش از پاسخ‌گویی باید قَسَم یاد کنم که نویسنده متن فوق، یک بیمار سایکوسیست (روان‌پریش) است که باید هرچه سریعتر تحت درمان قرار بگیرد.

- شاهنامه فردوسی، کتابی سراسر حکمت، که حکایت زندگی شاهان و دلاوران ایرانی از دوره پیشدادیان (ماقبل تاریخ) تا عصر اسلامی است، هیچ سخنی از کورش هخامنشی، آریوبرزن، ماندانا، یوتاب، آرتمیس و... نزده است. این سؤال مطرح است که شاهنامه، از شاهان و پهلوانان -بعضاً- درجه 2 و 3 و بسیاری از جزئیات زندگانی آنان سخن گفته، لیکن چرا نامی از این اسطوره‌ها نبرده است؟! پاسخ جز اینکه حکیم فردوسی اعتقادی به این اراجیف نداشت؟ و ابداً این افراد را جزو مفاخر ایران نمی‌دانست؟[1]

- تا پیش از عصر قاجار، کورش هیچ جایگاهی بین عوام و خواص جامعه ایرانی نداشت. از عصر قاجار، عده‌ای از یهودیان و فراماسون‌ها نام کورش را بر سر زبان‌های انداختند تا بتوانند روحیه ملیِ ایرانیان که تار و پودش به مذهب آمیخته شده بود را در هم بشکنند. از همین روی، کورش را نماد هویت ایرانی نامیدند و رسانه‌های استعماری پیرامون آن تبلیغ بسیار کردند.[2] امروز هم اگر خوب نگاه کنیم، می‌بینیم که این جماعت نژادپرست کورش‌گرا، ابداً کمترین توان مقاومتی در برابر استعمار ندارند. حتی حاضر نیستند برای شعارهایشان دقایقی زیر نم‌نم باران بایستند.[3] امروزه جهانخواران غرب نیز به شدت در این اندیشه هستند که روحیه مذهبی شیعیِ جهادیِ مردم ایران را به روحیه کورش‌گرایی و باستان‌پرستی و ملی‌گراییِ منهای اسلام تبدیل کنند. آنان به خوبی ‌می‌دانند که ایرانیان تا وقتی که «نهضت حسین» را الگوی خود می‌دانند، به زانو درنمی‌آیند. اما ترویج کورش‌پرستی و نشر توهمات نژادپرستانه (مانند گسترش باور به نژاد پاک آریایی!) بسیار به سود غرب است. همانطور که (Henry A. Kissinger)، وزیر خارجه اسبق آمریکا و نظریه پرداز مطرح روابط بین‌الملل گفته، آنچه امروز سبب نفوذ ایران در منطقه و موجب افزایش قدرت سیاسی و نظامی ایران در جهان شده، اعتقاد به نمادهای اسلام شیعه است.[4] پس طبیعی است که غرب و پیاده نظام او در داخل ایران، برای در هم شکستنِ ابهت نمادهای شیعه و جایگزین کردن نمادهای جعلیِ ملی (نه نمادهای واقعی ملی) اقدام کنند.

- مردم ایران در طول تاریخ، همواره یک مسیر تکاملی را طی کرده اند. تاریخ حقیقی این سرزمین سرشار از نقاط روشن و تاریک است که باید قدردان خوبی‌ها بود و از عیب‌ها و ضعف‌ها، عبرت گرفت. این روش تاریخ‌پژوهی را می‌توان در شاهنامه مطالعه کرد. فردوسی شجاعانه از خوبی‌ها و بدی‌های تاریخ ایران می‌گوید. اما در نقطه مقابل، جماعتی هستند که امروزه سر در آخور استعمارگران دارند و با جعل و دروغ و نشر اکاذیب سعی در خوش‌رقصی برای استعمارگران دارند. اکنون پاسخ یه یاوه‌نامه‌ی فوق...

از محمد راستگوتر و بزرگتر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم! زرتشت که کتابی عاری از خشونت به آدمیان هدیه کرد!

پاسخ این سخن مبتذل و سبک‌سرانه را از زبان حکیم ابوالقاسم فردوسی می‌دهم. فردوسی در شاهنامه می‌گوید که انوشیروان شبی در خواب دید که خورشیدی از سرزمین حجاز طلوع کرد و همه جهان را روشن کرد، ولی با آمدن او، ایوان مدائن تبدیل به خرابه‌ای شد. انوشیروان از این خواب رنجیده خاطر شد و وزیر کاردان خود «بزرگمهر حکیم» را نزد خود خواند و از او درباره این خواب پرسید. بزرگمهر نیز در پاسخ گفت که پیشگوییِ جاماسب حکیم به وقوع پیوست و این بشارتی بر تولد پیامبر موعود آخرالزمان است. بزرگمهر گفت: «ازين روز دَر تا چهل سال و بيش، نهد مردی از تازيان پای پيـش، كه در پيش گيـــــــــرد ره راسـتی، بپيچد ز هر كژی و كاستــــــــی...»[5] یعنی از امشب تا چهل سال دیگر (که آن پیامبر به نبوت مبعوث می‌شود)، مردی از میان عرب‌ها برمی‌خیزد که راه درستی و راستی را در پیش می‌گیرد و از هرگونه زشتی و بدی دوری می‌کند. پس صدای شکسته شدن کنگره‌های ایوان مدائن شنیده شد، بزرگمهر گفت: «چنان دان كه ايوانت آواز داد، كه آن ماه پيكر ز مادر بزاد»[6] یعنی بدان که صدای ایوان تو نشانگر آن است که آن ماه‌پیکر (نبیّ اعظم) از مادرش متولد شد. حکیم ابوالقاسم فردوسی، پیامبر اعظم را نمونه محض راستی و درستی می‌داند. جالب است بدانیم، آن هنگام که ابراهیم، فرزند خردسال پیامبر از دنیا رفت، همزمان خورشیدگرفتگی رخ داد. مردم گفتند که خورشید در عزای فرزند پیامبر گرفت و این نشانه قداست پیامبر است که حتی خورشید نیز در غم پیامبر شریک است! اما پیامبر -آن هم پیامبری که راست‌گوترینِ راستگویان است- حتی در این حالت نیز حاضر نشد که مردم در جهل بمانند، ایستادند و خطبه خواندند و ارتباط خورشیدگرفتگی به مرگ فرزند خود را رد کردند. حال اگر مدعیان در آن موقعیت بودند چه می‌کردند؟ جز اینکه از این فرصت برای قداست بخشیدن به خود سوء استفاده می‌کردند؟ کاری که پیامبر ابداً حاضر به انجامش نشدند. مدعی در ادامه ادعا کرد که زرتشت کتابی عاری از خشونت به آدمیان هدیه کرد!!! شگفتا از این همه حماقت و ناجوانمردی! این جماعت نمی‌دانند که زرتشت پاک، برای پیشبرد امور خود دست به خشونت‌هایی وسیع -ولی منطقی- زد؟ این سخن ما نیست. بلکه سخن اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان) است که زرتشت در کشتارهای وسیعی نقش داشت. حتی منابع زرتشتی فارسی میانه مدعی هستند که میلیون‌ها نفر از مردم ترکستان به خواست زرتشت قتل عام شدند. به نوعی می‌توان آن را یکی از بزرگترین نسل‌کشی‌های تاریخ جهان باستان دانست و زرتشت در آن نقش مستقیم داشت. گذشته از این، در آیین زرتشتی مجازات‌های بسیار سنگین و وحشیانه‌ای وجود دارد که در تاریخ جهان بی‌سابقه است. از جمله زنده پوست کندن انسان‌ها در مقابل کمترین گناه، تازیانه زدن و حتی سنگسار مردم در مقابل جرایم ساده و... [7] حتی بنا بر متن اوستا، کسی که یک سگ آبی را بکشد، باید برای آمرزیده شدن، کارهایی انجام دهد، از جمله اینکه باید ده هزار مار و ده هزار قورباغه و ده‌هزار مورچه و ده‌هزار کرم خاکی و ده‌هزار مگس و... را بکشد. همچنین باید دختر یا خواهر خود را به همراه جای خواب، و مقداری طلا در اختیار موبدان زرتشتی قرار دهد! (اوستا، وندیداد، فرگرد 14)

گفت از علی قوی‌تر و با تدبیرتر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم! کوروش بزرگ که منشور حقوق بشر را به جهانیان هدیه کرد.

پاسخ: مدعی، منشور کورش را نشانه قدرت و تدبیر او دانسته است! اما تیرش به سنگ خورد. چون این منشور به روشنی سندی بر «بت‌پرست» بودن کورش است.[8] از سویی دیگر، آن دسته از دانشمندان ایران‌شناس که مستقل از صهیونیسم (و به دور از مراکز قدرت و ثروت تحقیق می‌کنند) این منشور را یک دروغ تبلیغاتی و کورش را یک سیاست‌مدار فریبکار، دروغگو، خونخوار و دیکتاتور می‌دانند.[9]

گفت از حسین مظلوم‌تر و غریب‌تر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم. بابک خرمدین که خلیفه عرب برای تسلیم کردن او دستور داد یک به یک دستان و پاهایش را بریدند اما تسلیم نشد و تا آخرین نفس فریاد پاینده باد ایران سر می‌داد!

پاسخ: بابک خرمدین و فریاد «پایند باد ایران» ؟!! نشنیده گرفتیم! بابک خرمدین -بنا بر اسناد اهل‌سنت- شخصیتی بود که بسیاری از مردم ایران را قتل عام کرد و آزارها رساند. چون اکثر مردم ایران حاضر نبودند از او به خاطر رفتارهای زشتش حمایت کنند. چگونه ممکن است او قهرمان ملی ایران باشد؟ در حالیکه به عقیده منابع رسمی، او به خاطر قدرت‌طلبی‌هایش بسیاری را به کام مرگ فرستاد.[10] البته برخی دیگر نیز بر این اعتقادند که بابک خرمدین در حقیقت یک مسلمان شیعه (پیرو مذهب شیعه اسماعیلیه یا بنا بر نظر برخی دیگر، مسلمان شیعه‌یِ واقفی) بود که علیه حکومت بنی‌عباس قیام کرده و خود را خاکسار درگاه امام حسین (ع) می‌دانست. این اختلاف در منابع تاریخی موجود است.[11] در هر صورت بابک خرمدین آنگونه که مدعی می‌گوید نبوده است!

گفت از عباس دلاورتر و فداکارتر می‌شناسی؟ گفتم آری میشناسم! آریوبرزن که با اندک لشکر خود تا آخرین نفس در برابر هزاران هزار از لشکریان اسکندر ایستادگی کرد و در آخر مظلومانه و به طرز فجیعی کشته شد!

پاسخ: چه مقایسه موهون و نابخردانه‌ای! آیا نور، کم‌ارزشتر از تاریکی است؟! آیا خوبی پایین‌تر از بدی است؟! پیرامون آریوبرزن باید گفت که اولاً این شخص هیچگاه در تاریخ مدوّن ایرانی ارزشمند شمرده نشد. نه فرهیختگان و کاتبان ایرانی و نه حافظه عامه مردم ایران از عصر هخامنشی تا قاجار، هیچگاه او را محترم و صاحب ارزش نشمرد‌ه اند. ثانیا طبق متون یونانی و رومی، آریوبرزن با اینکه حدوداً 4 برابرِ اسکندر نیروی نظامی داشت و از لحاظ جغرافیایی هم جنگ به سود او بود، اما حقیرانه و از سر بی‌تدبیری، مفتضحانه شکست خورد و کشته شد.[12] به راستی چنین شخصیت ناتوانی که از سر بی‌فکری، خود و دیگران را به کشتن داد (بدون اینکه کمترین نتیجه‌ای به دست بیاورد)، سزاوار است که «دلاور» و «فداکار» نامیده شود؟!

گفت از فاطمه سرور زنان عالم بزرگتر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم! ماندانا مادر کوروش بزرگ که فرزندی تربیت کرد که ایرانیان اصیل او را پدر و جهانیان او را مرد عادل و راستگو میخوانند!

پاسخ: باز هم چه مقایسه نابخردانه‌ای! زنی که فرزندانی تربیت کرد که امروز، قلب دنیا (خاورمیانه) به برکت آنان زنده است کجا، و زنان دیگر کجا؟! مدعی می‌گوید که ایرانیان اصیل، کورش (که فرزند ماندانا بود) راپدر خود می‌دانند! در پاسخ باید از او پرسید در کدام متن ایرانی چنین حرفی آمده است؟ کدام متن تاریخی یا ادبی از عصر هخامنشیان تا دوره قاجار چنین ادعایی کرده است؟جز اینکه یک یا دو متن یونانی چنین ادعایی کردند؟ آیا ایرانیان با آن تاریخ چند هزارساله باید بنشینند تا یونانیان برای آنان «پدر» معیّن کنند؟!! گذشته از این، امروز دیگر تاریخ‌پژوهان و ایران‌شناسان بزرگ دنیا، کورش را شخصیتی نیرنگ‌باز، قاتل، خونریز، سیاست‌باز و دیکتاتور می‌نامند. پس پیشنهاد می‌کنیم که عزیزان از فضای تخیّل بیرون آمده و در حقیقت گام بردارند. در پایان، باید دانست که بنا بر متون یونانی، کورش کبیر هرچند فرزند ماندانا بود، اما تربیت شده‌ی او نبود! بلکه کورش به دلیل خشم پدربزرگ خود، از بدو تولد تا جوانی در صحرا به همراه یک چوپان زندگی کرد.[13]

گفت از زینب ستم دیده‌تر میشناسی؟ گفتم آری میشناسم یوتاب خواهر آریوبرزن هنگامی که دید برادر با اندک لشکر خود به پیشواز مرگ میرود گریه زاری نکرد لباس مردانه رزم بر تن کرد و دوش به دوش برادر جنگید! تا زمانی که سربازان اسکندر حلقه به دورش زدند و با نیزه‌هایشان تن او را دریدند!

پناه بر خدا! از این همه حماقت و بلاهت و بی‌شرفی! به راستی... اگر بخواهیم توهّمات و تخیّلات یک مُشت افیونی را ملاک حقیقت قرار دهیم، باید بگوییم که پس سخن این مدعیان درباره یوتاب درست است!!! اما اگر بخواهیم عقل و منطق و اسناد تاریخی را ملاک حقیقت بدانیم، پس حقیقت غیر از آن چیزی است که این جماعتِ نژادپرستِ کورش‌گرایِ نابخرد می‌گویند. حقیقت این است که یوتاب، اصلا خواهر آریوبرزن هخامنشی نبود! بلکه خواهر آریوبرزن اشکانی بود! این زن هیچگاه لباس رزم به تن نکرد! هیچگاه در مقابل اسکندر مقدونی نایستاد! بلکه حدود 3 قرن پس از آریوبرزن هخامنشی زندگی می‌کرد و در نهایت نیز با یک مرد رومی ازدواج و ایران را ترک کرده و در طول زندگی خود هیچ خدمتی نه به ایران و نه به جهان بشریت نکرد.[14] در حقیقت، این کورش‌پرستان از سر بی‌سوادی، حقارت و حماقت خلط مبحث نموده و اینگونه با خیال‌بافی موجب رسوایی خود را فراهم کردند!

گفت از خدیجه همسر پیامبر وفادارتر می‌شناسی؟ گفتم آری میشناسم! آرتمیس دریا سالار خشایارشاه و همچنین اولین و آخرین دریا سالار جهان تاکنون که هزاران هزار مرد را رهبری میکرد و در همه‌ی جنگ‌ها پیروز میدان بود و در جنگ سالامیس از خود دلاوری و رشادت‌های زیادی نشان داد، هنگامی که یونانیان (اعم از مرد و زن) اسم او را می‌شنیدند از ترس پنهان می‌شدند...

باز هم به خدا پناه می‌بریم از نادانی و بی‌خردی این جماعت که به دروغ خود را وطن‌پرست می‌نامند! چه دروغ‌های وقیحانه‌ای... آن هم درباره آرتمیس! با مطالعه تاریخ، و کنار نهادن تعصبات جاهلانه، درمی‌یابیم که آرتمیس یک شخصیت ایرانی نبود. بلکه اصالتاً یونانی بود، و در پی کسب قدرت، به کشور خود -یونان- خیانت کرده و جنایات بسیاری مرتکب شد و سرنوشتی او نیز سخت و ناگوار بود (بر سر شهوترانی‌ و بی‌آبرویی‌هایش خودکشی کرد). وی نه در منابع ایرانی و نه در منابع یونانی، شخصیتی متعالی نیست، بلکه کارنامه‌ای ننگین از خود باقی گذاشت. لذا اینکه برخی او را الگوی زنان ایرانی می‌نامند، توهینی بزرگ به بانوان این سرزمین است...[15] خدیجه همسر پیامبر، کسی بود که در راه اسلام از ثروت و زندگی مرفه خود گذشت. همه جان و آبروی خود را در کف دست گرفت، زخم‌زبان‌ها شنید و صبر کرد و در نهایت جان به جان آفرین تسلیم کرد. مقایسه خدیجه کبری (سلام الله علیها) با آرتمیس، نه تنها توهین به زن ایرانی، بلکه توهین به انسانیت و دهن‌کجی به آزادگان تاریخ است.

آری هموطن اینان بخش بسیار بسیار کوچکی از اسطوره‌های توست، دنبال اسطوره‌هایت در قبایل عرب نباش!

پاسخ: دیدیم که اسطوره‌هایی که این جماعت افیونی برای ما نام بردند، اکثراً جعلی و "همگی" آمیخته با دروغ و نفرت‌پراکنی و جعلیات تاریخی بود. این افراد مخاطبین خود را چه فرض کرده‌اند؟ مُشتی ابلهِ مست که هر یاوه‌ای را باور می‌‍کنند؟ ما هرگز در پی اسطوره‌ نیستیم. نه در میان آریاییان و نه در میان عرب‌ها و نه در میان هیچ قوم دیگری. ما در پی حقیقت هستیم. حال این حقیقت در میان هر قوم و هر گروهی که باشد برای ما محترم خواهد بود. از نبیّ اعظم تا دیگر پیشوایان دینی، هر یک مظهری از مظاهر اسماء الهی بوده‌اند و این برای ما محترم است. از همین روی در مقابل آنان زانو می‌زنیم و توهمات عده‌ای بیمار مالیخولیایی -که به دروغ لباس وطن‌پرستی و ایران‌دوستی بر تن کرده اند- برای ما اهمیتی ندارد.

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به مقاله «شاهنامه دروغ نيست»
[2]. بنگرید به «كورش هخامنشی در فراموشخانه ماسونی»
[3]. بنگرید به «از باران گلوله تا نم نمِ باران، معنویت‌سنجی تطبیقی»
[4]. بنگرید به «خشم باستانگرایان افراطی از سخنان هِنری کیسینجر»
[5]. شاهنامه فردوسی (تصحیح استاد دبیرسیاقی)، جلد پنجم، ص 217.
[6]. برای اطلاعات بیشتر و مشاهده اسناد متعدد در این زمینه بنگرید به «بشارت متون باستانی ایران، درباره حضرت محمد»
[7]. بنگرید به «خشونت در زرتشتیگری»
[8]. بنگرید به «کورش هخامنشی و پرستش مردوک»
[9]. بنگرید به مقاله انتقادی نشریه اشپیگل آلمان: «فرمانروای دروغین صلح !» و «کورش الگوی ماکیاولیسم، گفتاری از اکونومیست» و «کورش هخامنشی و قتل عام مردم اوپیس»
[10]. بنگرید به «بابک خرّمدین و جریان ایرانی‌کشی»
[11]. در این زمینه می‌توانید به کتاب «بابک و نقد تاریخ نگاری» نوشته رسول رضوی مراجعه کنید.
[12]. بنگرید به «پیرامون آریوبرزن»
[13]. داندامایف، تاریخ سیاسی هخامنشیان، ترجمهٔ فرید جواهر کلام،تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۸۹، ص 16-18.
[14]. برای مشاهده اسناد در این باره بنگرید به «بانو یوتاب؛ بازیچه جدید کورش‌پرستان !»
[15]. بنگرید به «آرتمیس سالار مرداب‌ها»

تولیدی

دیدگاه‌ها

ممنون ! خوب وقتی به دادم رسیدید !

کورش پرستان یهودپرست وطن فروش یک عده خائن که زیر پرچم صهیونیسم دست و پا میزنن

ای قوم! ابوجهل تو سلمان شدنی نیست. این کافر بد کیش مسلمان شدنی نیست. بیهوده نکوشید که برگردد از این راه. شیطان رجیم است پشیمان شدنی نیست. قرار نیست یه عده مثل اینکا سر عقل بیان

احـــــــــــــسنت ...

کلمه یهود پرست که به اینها نسبت دادید خیلی خیلی بجا و دقیق و درست هست !

گفت از همه دروغگوتر کیست گفتم مدیر و نویسنده این سایت.

اینی که اومده به اسم حسن نظر داده یک زرتشتی هست اسم واقعیش هم کامبیز هست ! بی شرف بی وجود میاد با اسم مستعار نظر میده ! عادتشه همیشه همینجوره ! الان هم کم آورده به بن بست فکری رسیده اومده داره شلوغ بازی درمیاره ! گوساله ریقو تو که نمیتونی چهار تا کلمه با سند و مدرک حرف بزنی واسه چی این قدر ادعا میکنی ! دروغگو هم شخص کورش کثیف نجاست خوار بوده ! این هم سند تاریخی : http://www.adyannet.com/sites/default/files/media/image/38-1-1_0.jpg

اگه منظورت از نجاست شراب است که باید بهت بگم بسیاری از یاران پیامبر اسلام تا زمانیکه شراب حرام شد شراب میخوردند

من نه زرتشتی هستم نه مسلمان فقط خدا رو قبول دارم خداوند به انسان عقل و خرد داده هر چی عقل قبول نکنه بدون کار خدا هم نیست انسان کوچکتر از اون هست که بخواد از خدا ایراد بگیره اگه از اسلام و دینهای دیگر میشه ایراد گرفت بدون کار خدا نیست شما در کوه دودشت که بری نمی تونی کوچکترین ایراد بگیری چون کار خدا نقص نداره هیچ کس نمی تونه تو کار خدا خلل ایجاد کنه اگه تو دین اسلام هر کی اومده یه فرقه درست کرده پس این دین مال خدا نیست. من دنبال سند و مدرک تاریخی نیستم فقط از زرتشت بخاطر اینکه با دروغ مبارزه میکنه خوشم میاد چون زرتشت میگه اهورامزدا انسان را بخاطر مبارزه با دروغ آفرید نمیگه بخاطر پنج نفر و میگه دروغ خانه ده و شهر و کشور رو به فساد میکشه دین همه قابل احترام هست چون هرکس با خرد خودش دینش رو انتخاب می کنه شما هم بجای توهین کردن بهتره درست برخورد کنی.

سلام. درباره خدا هم عده‌ای انکار میکنند. در جهان عده‌ای خداناباور هستند. حتی ضد خدا هستند. حتی برخی ضد عقل هستند. برخی بر این نظرند که افق دید عقل بسیار کم و ضعیف است و عقل انسان در بسیاری امور پاسخگو نیست. چه بسیار افرادی -که از سر لج به کار خدا هم ایراد میگیرند- به هر حال باید به این نکات توجه کرد. زرتشت هم هیچگاه مبارزه با دروغ نکرد. بلکه مبارزه با دروج کرد. متأسفانه برخی مبلغین زرتشتی ناجوانمردانه واژه دروج را به دروغ ترجمه کردند. در حالیکه دروج ب معنی بی‌نظمی است. با تشکر از شما

بوی تعفن نژاد پرستی زرتشتیان در روز هفت آبان همه جا رو برداشت بخاطر جلوگیری و تحریم آمیزش با محارم مسلمانان را عرب پرست معرفی نکنید لطفا . شما زرتشتیان با حمله به اسلام حکم کافر حربی را دارید

پیامبر اسلام ازدواج با خواهر و مادر و دختر و عمه و خاله و... حرام کرد.پس معلوم است که تا اعلام حرام شدن این این ازدواج ها در میان عرب ها انجام می شد

در مکتب انبیاء همواره این موضوع حرام بود. حتی سند حرمت این ازدواج در تورات هم موجود است. [http://www.adyannet.com/fa/news/18065]

عرب تا زمان ظهور اسلام بت پرست بود.لات ومنا و عزی و حبل و... که معرف حضور عرب پرستان هستند

در اسلام عمل شنیع لواط به شدت حرام اعلام شده است.معلوم است که تا پیش از اعلام حرام بودن لواط در میان عرب ها لواط بدت رایج بود

بالاخره بالا بروید پایین بیایید تحریم و ممنوعیت آمیزش با مادر و خواهر و دخترانشان از سوی اسلام بر عده ای بسیار بسیار گران آمده . باز عربهای بیایانی بت های خودشون رو میپرستیدند وبه جهل خودشون اعتراف دارند نه اینکه مثل پیامبرتان مردوک پرستی کنند که بت دیگران بود

عرب ها تا توانستند با پیامبر جنگیدند و جایی که نتوانستند به ظاهر صلح کردند و پس از رحلت پیامبر اسلام را به انحراف بردند تا جایی که فرق غلی شکافت و حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت را به شهادت رساندند.تازه در زمان پیامبر و پس از او عده ای هم مدعی پیامبری شدند.حالا فهمیدی نخودی ناخودی؟

مادرم با مهر مولایم مرا قنداق کرد... تا قیامت از من این شور و شعف نتوان گرفت... (یا علی)

سلام. درود بر شما. پاسخ مستدل و قاطعی بود. درباره بابک(موسوم به خرمدین) نوشته اید که شیعه اسماعیلیه بود. اما ایشان شیعه واقفی یا هفت امامی بودند طبق گفته های نویسنده کتاب بابک و نقد تاریخنگاری. لطفا اصلاح بفرمایید. ممنون

سلام و با تشکر از سخن بجای شما... اصلاح گردید.

وقتی این پیام را دریکی از شبکه های اجتماعی دیدم، گریه ام گرفت...میدانستم دروغ است ولی متاسفانه جوابی نداشتم که بدهم.من با تمام وجودم از شما سپاس گذارم که با ازبین بردن این شبهه قلب مرا آرام کردید.اگر کسی به این شبهه جواب نمیداد،معلوم نبود من چگونه میتوانستم ارامشم را در زندگی حفظ میکردم.بسیارسپاس گذارم.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.