سماع زنانه ارتباط شیطانی یا روحانی؟

  • 1395/07/28 - 16:06
در حالی که صوفیه از سماع به‌عنوان عبادتی هم‌سنگ نماز یاد می‌کنند و برای آن جایگاه والایی قائلند که سماع بعضی از صوفیه در بین زنان برای بهره‌مندی از مقاصد خاص از مهم‌ترین مفاسد و زشت ترین اعمال صوفیه است که در کتب صوفیه به آن اشاره شده است و برای این کار حرام االهی را بر خود حلال کرده و شریعت اسلامی را به اسم عرفان صوفیانه زیر پا گذاشته‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همواره صوفیه مدعی سیر و سلوک الی‌الله بوده و تمام اعمال و کردار خود را مبتنی بر سیر و سلوک و شریعت اسلامی و رسیدن به نور حقیقت می‌دانند که خواهش‌های نفسانی و شیاطین در به وجود آوردن مفاسد در آن اعمال کم‌فروغ، بلکه بی‌بهره‌اند. یکی از این اعمال که بعضی از صوفیه قائل به قداست آن هستند و جایگاهی والا برایش قائلند مراسم سماع است که در نزد صوفیان سماع باز، بزرگ‌ترین مراسم عبادی صوفیه به شمار آمده که این بزرگی مورداشاره بزرگان صوفیه نیز بوده که مولوی از سماع تعبیر به نمازعشاق[1] و سلطان ولد آن را نمازحقیقی[2] و هم‌سنگ نماز[3] و شمس تبریزی آن را قرآن پارسی[4] معرفی کرده است. اما همین نماز عشاق که از مقدس‌ترین اعمال عبادی بعضی از سلاسل صوفیه است در آن مفسده‌هایی است که هیچ سنخیتی با شریعت پاک اسلام ندارد. از آن جمله می‌توان به برگزاری مراسم سماع در بین زنان اشاره کرد که در کتب تاریخی به آن اشاره‌شده و اعترافات خود صوفیه کاملاً اثبات‌کننده این مطلب است.
آنچه از مراسمات سماع شنیده شده است حاکی از مردانه بودن مراسم سماع بوده اما بعضی از صوفیه برای رسیدن به مقاصد خاص و برگزار شدن مراسم با جذابیت بیشتر و رونق پیدا کردن مجلس خود از عنصر جنسی یعنی حضور زنان در مجلس خود چه به‌عنوان رقاصه و چه به‌عنوان گردانندگان مراسم استفاده می‌کرده‌اند به‌عنوان مثال در اوراد‌الاحباب از قول یکی از مشایخ تصوف می‌نویسد: «من که ابوطالبم، مروان قاضی را دریافتم، او را کنیزکان آوازخوان که به جهت اهل تصوف آماده داشته بود، به هر وقت اهل تصوف را جمع کرده و سماع را شروع می‌کرد».[5] یا در مفتاح الجنات آمده است که: «وقت باشد که مستورات (زنان) نیز در آرند برخی به نظاره و برخی خود دعوی کنند که ما عین کاریم و مردان و زنان به هم دریک خانه آیند و خود را محرم یکدیگر دانند».[6]
اما صوفیان سماع‌باز نه تنها حضور زنان در مراسم سماع و اختلاط با آنها را برای رقص و پای‌کوبی و آواز را مفسده ندانسته بلکه برای حضورشان حکم به محرمیت‌شان با مردان داده‌اند و حرام الهی را حلال کرده‌اند.
در بین صوفیه مولوی ازجمله سماع‌بازان افراطی است که سماع او به مجلس زنان نیز کشیده شده و گفته‌شده که: «مولوی پس از برخورد با شمس، موسیقی و دوستی سماع را تا بدان حد گسترش می‌دهد که حتی به‌طور هفتگی، مجلسی ویژه بانوان، همراه با گل‌افشانی و رقص و پایکوبی زنان در قونیه بر پا می‌دارد».[7] اما شهرت مولوی در برپایی مجلس سماع باعث شوق و رغبت زنان و علاقه آنان به او شده بود تا جایی که برای او در بین خود مجلس سماع برپا می‌کردند که در این باره گفته‌شده: «مولوی دارای مجالس سماع زنانه نیز بوده و علاوه برزنان طبقات مرفه، بین زنان طبقات پایین هم علاقه‌مندانی داشته که به خاطر او مجلس ترتیب می‌دادند و وقتی مولوی در مجلس آنان حاضر می‌شد گل‌بارانش می‌کردند و همراه او به رقص و سماع بر می‌خاستند».[8] دیگر اینکه شب‌های جمعه زنان قونیه در منزل امین الدین میکائیل که نایب خاص سلطان بود گرد می‌آمدند و سماع می‌کردند.[9] البته افلاکی از این مجلس سماع مولوی به‌وضوح پرده برداشته و می‌نویسد: «از بزرگان اصحاب منقولست که هر شب آدینه، مجموعه همسران بزرگان قونیه پیش خاتون همسر امین‌الدین میکائیل، که نایب خاص سلطان بود جمع می‌آمدند و التماس می‌کردند که از مولوی برای برپایی مراسم سماع دعوت کند... چون حضرت مولانا، بی مزاحمت و به‌تنهایی پیش ایشان می‌رفت و در میانه ایشان نشسته و همه آنـها گرد آن قطب حلقه می‌زدند... آخرالامر کنیزکان و آوازه‌خوان و دفافان و نی زنان از زنان آغاز می‌کردند و حضرت مولانا به سماع شروع فرمود و آن جماعت به حالی می‌شدند که سر از پا و کلاه از سر ندانستند». [10]
بله این است مسلک عاشقان سماع که می‌خواهند با رقص و آواز در بین زنان و مردان با تمام مفسده و گناهانش انسان را از شیاطین دور کرده و به ملکوت اعلی و عشق حقیقی سوق دهند و به اعلی درجه روحانی برسانند درحالی‌که حرمت این عمل زشت، آشکار است و صوفیه به اسم رسیدن به حقیقت و صفای روحانی در سماع و البته به کام خود و برای لذت‌جویی و کامروایی خویش ارتباط با نامحرم را در مجلس سماع آزاد گذاشته و حلال شمرده است، در صورتی در دین مقدس اسلام هرگونه ارتباط با نامحرم را حرام شمرده و آن را مفسده‌ای هولناک معرفی کرده است چه برسد به رقص و آواز زن و مرد برای یکدیگر که از بزرگ‌ترین مفاسد ارتباط بین آنهاست و آیا حقیقتاً رابطه زن و مرد در مجلس سماع می‌تواند رابطه‌ای روحانی و الهی در راه سیر و سلوک باشد یا اینکه رابطه‌ای شیطانی است که صوفیان آن رابطه را در مجلس سماع وسیله‌ای معنوی و روحانی می‌دانند.

پی‌نوشت:

[1]. افلاکی، شمس‌الدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ص 394
[2]. محمد ولد، بهاءالدین، ولد نامه، ص 112
[3]. همان، ص 88
[4]. افلاکی، شمس‌الدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ص 673
[5]. باخرزی، یحیی بن احمد، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، به کوشش افشار، نشر دانشگاه تهران، تهران، 1383، ص 190
[6]. جام، احمد (ژنده‌پیل)، مقدمه مفتاح الجنات، ص 44
[7]. افلاکی، شمس‌الدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ج 3، ص 468
[8]. زرین‌کوب، عبدالحسین، پله‌پله تا ملاقات، نشر علمی، تهران، 1394، ص 165
[9]. همان
[10]. افلاکی، شمس‌الدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362،  ص490

تولیدی

دیدگاه‌ها

متاسفم که توی کشوری زندگی میکنم که تمام نگاه و برداشت شما به زن نگاه جنسی و ابزاری است واین جنین در مورد حضورزنان در مراسم سماء و عرفان ابراز عقیده و نظر میکنید .

سلام اولا زن در نگاه مسلمانان ایرانی دارای جایگاه والا و رفیعی است چرا که هر کدام از آنها مخلوق خداوند متعال هستند و میتوانند فاطمی وار زندگی کنند. دوما میشه شما بگید حضور زن طبق کدام معیار عرفان اسلامی است و به عنوان چه نوع ابزاری از زن در مراسم سماع استفاده میشه؟ جز اینه که به عنوان شاهد ازش استفاده میشه. حالا مسلمانان ایران نگاهشان به زن ابزاری و جنسی است یا صوفیه که برای رسیدن به اهدافشون سابقه رقص با زنان رو داشتن.

دارید میگید هر کی سماع کنه و برقصه گناهکاره؟ خیر زن شاهد نیست. میزنه و میرقصه. هرکی یه جور با خداش حرف میزنه.فقط قانون کشورمون نمی ذاره. بنده استاد سماع هستم. با اگاهی بهتون میگم که این یه جور ارتباط با خداست و نشون دادن اینکه انسان یه وسیله ست که از خدا نعمت دریافت میکنه و به زمین و موجودات می بخشه

سلام اینکه رقص سماع گناه است و عملی حرام بشمار می آید نظر همه مراجع تقلید است. در تمام ادوار تاریخ هم همینطور بوده. نه تنهادر شیعه بلکه در مذهب اهل سنت هم تمام روسای چهارگانه مذهب اهل سنت، سماع را باطل و حرام دانستند که در کتب خودشون به این مطلب اذعان کردند. شما چطور سماع را وسیله ای برای ارتباط با خدا معرفی می کنید درحالی که بزرگان تصوف به شدت با سماع برخورد کردند و سماع را عملی باطل معرفی کردند که از روی هوی و هوس انجام میشه. شما اگر دیدگاه دیگر بزرگان تصوف رو درباره سماع بشنوید چه طور میخواید این ادعا که سماع وسیله ای برای ارتباط با خداست رو توجیه کنید؟ ابن عربی ازجمله بزرگترین صوفیانی است که در تاریخ تصوف، تاریخ ساز شد و در تصوف مشهور به شیخ اکبر است. او در کتب مختلف خود نقدهای بسیاری به سماع و قائلین سماع وارد کرده تا جایی که سماع را کار دیوانگان می‌داند نه سالکان الی الله و می‌گوید: «این سماع، طبیعی است که انسان را به حرکت و جست‌وخیز وامی‌دارد... حرکت دوری و هیمان (رفتار و حرکت ناآگاهانه و ندانسته) و تخبط (شیطان زدگی) کار دیوانگان است!». درواقع ابن عربی نه‌تنها رقص سماع همراه با سازوآواز را در شأن صوفیان ندانسته بلکه معتقده که شخص سالک به‌واسطه سماع عقل و دین خویش را نیز ازدست‌داده است و در رساله روح‌القدس فی محاسبه النفس ذیل بحث سماع می‌گوید: «بعد از مراسم پرهیاهوی سماع، به یکدیگر به جهت اعمال خود تهنیت می‌گوییم؛ درحالی‌که فرشتگان در ملأ اعلی به ما به‌موجب از دست دادن دین و عقل خود تسلیت می‌گویند. سپس خطاب به نفس خود می‌گوید: ای نفس! به جهت این اعمال از خدا حیا نمی‌کنی؟ تو در طول شب و در تسخیر و قبضه شیطان بودی و بازیچه دست او بااین‌همه، تو ذوق می‌کردی و لذت می‌بردی. از همه بدتر و از هر مصیبتی بزرگ‌تر و از هر فاجعه‌ای سنگین‌تر و از هر دردی جانکاه‌تر اینکه در این حال ادعا می‌کردی که من باخدا و در خدا بودم و به خدا برخاستم و در خدا شطحیات بر زبان راندم». ابن عربی در رساله شاهد نیز صوفیان را گرفتار در نفسانیات می‌داند و می‌گوید: «رقص کنید و بدانید که تنها رقاصید و بدانید که هنوز در مرحله نفسانیات باقی هستید» وقتی بزرگانی همچون جنید بغدادی و ابن عربی که بسیاری از نظریات و اصول تصوف را طرح‌ریزی کردند، سماع را عملی شیطانی و بر خواسته از هوی و هوس می‌دانند، چه توجیهی باقی می‌ماند در اینکه بگوییم سماع، امری مقدس برای ارتباط با خداوند متعال است؟

دقیقا و از زن به چه نامی نام برده؟؟؟ 'عنصر جنسی'

سلام منظور از واژه عنصر جنسی این است که وقتی مجلس سماع مجلسی کاملا مردانه بوده است از زنان چه به عنوان خواننده و چه به عنوان رقاص استفاده شد تا چهره آنان سبب شود که مردان میل بیشتری به این مجلس پیدا کنند و متأسفانه با توجه به شواهد و قرائن، این حقیقتی انکارناپذیر که بزرگان صوفیه از زنان و امردان برای رونق بخشی به مجلس سماع استفاده ابزاری کردند. به عنوان مثال روزبهان بقلی درباره شرایط سماع می‌گوید: «قوال (خواننده) باید خوب‌روی باشد. زیرا عارفان در مجمع سماع برای ترویج قلوب به سه چیز نیازمندند: روایح طیبه، وجه صبیح (زیباروی) و صوت ملیح.» این سخن روزبهان بقلی، گویای همه‌چیز است که حضور زیبارویان را سبب ترویج قلوب می‌داند. گزارشات تاریخی نشان‌دهنده این است که بزرگان صوفیه برای رونق بخشی مجلس سماع خود، در ابتدا از أمردان (نوجوانان و جوانان زیبارو) استفاده می‌کردند ولی درعین حالی که مجلس سماع، مجلسی مردانه بود به‌تدریج پای زنان نیز به سماع باز شد. احمد جام که از جمله بزرگترین مخالفان سماع است درباره ورود زنان به عنوان ابزاری برای مجلس سماع می گوید: شنیدم که درویشی گفته است: وقت باشد که مستورات (زنان) نیز در آرند برخی به نظاره و برخی خود دعوی کنند که ما عین کاریم و مردان و زنان به هم دریک خانه آیند و خود را محرم یکدیگر دانند» در اینجا احمد جام با نقل این جریان به‌شدت نسبت به حضور زنان در مجلس سماع انتقاد کرده است. زیرا خود گوینده این مطلب به نامحرم بودن مردان و زنان و حرمت رقص آن‌ها با یکدیگر واقف بوده ولی از آن چشم‌پوشی کرده و دستور به حضور زنان، برای ترویج هر چه بیشتر مجلس سماع می‌دهد. بعضی از علما و صوفیه اصل مجلس سماع را برخواسته از هوی و هوس میدانند چه رسد به اینکه زنان نیز در این مجلس مشغول رقص باشند. «اگر ما صوفیان را نه هوی و هوس و نه بیهودگی گرفته است، چرا نه آن کنیم که رضای خدای تعالی در آن بود و مشایخ نیز کرده‌اند؟» وی معتقد است که سماع مورد رضای خداوند نیست و فقط از روی هوی و هوس است. پس باید رو به انجام عملی بیاوریم که رضایت الهی در آن باشد. ایشان در ادامه می‌گویند: «اما چون هوی و هوس از این (سماع) می‌خواهد، و ما صوفیان متابع و پیرو هوی‌ایم. پس لابد چنین باید کرد (سازوآواز و رقص را بر رضایت الهی ترجیح داد)... مکنید ای مسلمانان! بدانید که دزدان دین، حق را زیروزبر کردند و این قوم مداهنان با ایشان یار گشتند تا دین و کار دین را مشوش کنند! یا زمخشری عالم بزرگ اهل سنت نیز در واکنش به این ادعا که بی‌هوش شدن صوفیان در مجلس سماع، به خاطر عشق الهی است می‌گوید: «از حال رفتن صوفیان در حلقه ذکر به خاطر عشقی است که به أمردان (نوجوانان زیبارو) دارند که در حلقه ذکر حاضر هستند و به آن‌ها نگاه می‌کنند و اگر می‌خواهی به حقیقت، پی ببری باید در آن‌وقت مستی و بی‌حالی، ایشان را بر سر دیوار بلندی بگذاری و قرآن را به غنا برای ایشان بخوانی. هرگز از حال نروند و از دیوار نیفتند، این از علامت کذب ایشان در ادعای عشق و حب خداوند متعال است.» اعترافات بزرگان صوفیه نشان‌دهنده این است که واردکردن زنان و نوجوانان زیباروی در مجلس سماع هیچ هدفی جز ترویج مجلس سماع، آن‌هم با برانگیختن شهوت و ایجاد هوی و هوس در حاضران نداشته است.

سلام منظور از واژه عنصر جنسی این است که وقتی مجلس سماع مجلسی کاملا مردانه بوده است از زنان چه به عنوان خواننده و چه به عنوان رقاص استفاده شد تا چهره آنان سبب شود که مردان میل بیشتری به این مجلس پیدا کنند و متأسفانه با توجه به شواهد و قرائن، این حقیقتی انکارناپذیر که بزرگان صوفیه از زنان و امردان برای رونق بخشی به مجلس سماع استفاده ابزاری کردند. به عنوان مثال روزبهان بقلی درباره شرایط سماع می‌گوید: «قوال (خواننده) باید خوب‌روی باشد. زیرا عارفان در مجمع سماع برای ترویج قلوب به سه چیز نیازمندند: روایح طیبه، وجه صبیح (زیباروی) و صوت ملیح.» این سخن روزبهان بقلی، گویای همه‌چیز است که حضور زیبارویان را سبب ترویج قلوب می‌داند. گزارشات تاریخی نشان‌دهنده این است که بزرگان صوفیه برای رونق بخشی مجلس سماع خود، در ابتدا از أمردان (نوجوانان و جوانان زیبارو) استفاده می‌کردند ولی درعین حالی که مجلس سماع، مجلسی مردانه بود به‌تدریج پای زنان نیز به سماع باز شد. احمد جام که از جمله بزرگترین مخالفان سماع است درباره ورود زنان به عنوان ابزاری برای مجلس سماع می گوید: شنیدم که درویشی گفته است: وقت باشد که مستورات (زنان) نیز در آرند برخی به نظاره و برخی خود دعوی کنند که ما عین کاریم و مردان و زنان به هم دریک خانه آیند و خود را محرم یکدیگر دانند» در اینجا احمد جام با نقل این جریان به‌شدت نسبت به حضور زنان در مجلس سماع انتقاد کرده است. زیرا خود گوینده این مطلب به نامحرم بودن مردان و زنان و حرمت رقص آن‌ها با یکدیگر واقف بوده ولی از آن چشم‌پوشی کرده و دستور به حضور زنان، برای ترویج هر چه بیشتر مجلس سماع می‌دهد. بعضی از علما و صوفیه اصل مجلس سماع را برخواسته از هوی و هوس میدانند چه رسد به اینکه زنان نیز در این مجلس مشغول رقص باشند. «اگر ما صوفیان را نه هوی و هوس و نه بیهودگی گرفته است، چرا نه آن کنیم که رضای خدای تعالی در آن بود و مشایخ نیز کرده‌اند؟» وی معتقد است که سماع مورد رضای خداوند نیست و فقط از روی هوی و هوس است. پس باید رو به انجام عملی بیاوریم که رضایت الهی در آن باشد. ایشان در ادامه می‌گویند: «اما چون هوی و هوس از این (سماع) می‌خواهد، و ما صوفیان متابع و پیرو هوی‌ایم. پس لابد چنین باید کرد (سازوآواز و رقص را بر رضایت الهی ترجیح داد)... مکنید ای مسلمانان! بدانید که دزدان دین، حق را زیروزبر کردند و این قوم مداهنان با ایشان یار گشتند تا دین و کار دین را مشوش کنند! یا زمخشری عالم بزرگ اهل سنت نیز در واکنش به این ادعا که بی‌هوش شدن صوفیان در مجلس سماع، به خاطر عشق الهی است می‌گوید: «از حال رفتن صوفیان در حلقه ذکر به خاطر عشقی است که به أمردان (نوجوانان زیبارو) دارند که در حلقه ذکر حاضر هستند و به آن‌ها نگاه می‌کنند و اگر می‌خواهی به حقیقت، پی ببری باید در آن‌وقت مستی و بی‌حالی، ایشان را بر سر دیوار بلندی بگذاری و قرآن را به غنا برای ایشان بخوانی. هرگز از حال نروند و از دیوار نیفتند، این از علامت کذب ایشان در ادعای عشق و حب خداوند متعال است.» اعترافات بزرگان صوفیه نشان‌دهنده این است که واردکردن زنان و نوجوانان زیباروی در مجلس سماع هیچ هدفی جز ترویج مجلس سماع، آن‌هم با برانگیختن شهوت و ایجاد هوی و هوس در حاضران نداشته است.

خیلی خوشحالم که صاحبان سماع نظر خودشونو دادن....من نیز رقص سماع میکنم و یک زن هستم باافتخار!

سلام متاسفانه نگاه شما فقط به سخنان و رقاصی های مولوی است و الا دیدگاه بزرگان صوفیه نسبت به رقص و مجلس سماع آنچنان هم خوشایند نخواهد بود. چون بزرگان صوفیه سماع را عملی باطل و برخواسته از هوی و هوس معرفی کردند. مثلا جنید بغدادی می گوید: مریدی که هنوز در سماع است بدانید که هنور در بطالت باقی است. یا ابن عربی به عنوان یکی از بزرگترین صوفیان جهان به شدت سماع را کوبیده و با آن مخالفت کرده و سماع را کار دیوانگان میداند و همچنین می گوید: بعد از مراسم پرهیاهوی سماع، به یکدیگر به جهت اعمال خود تهنیت می‌گوییم؛ درحالی‌که فرشتگان در ملأ اعلی به ما به‌موجب از دست دادن دین و عقل خود تسلیت می‌گویند. ابن عربی معتقد است که کسی که سماع میکند هنوز در نفسانیات باقی است.

خودمان را گول نزنیم ، هرچه مخالف آیات الهی باشد باطل است و در دین اسلام رقاصی زنان حرام شده است این که بگوییم از این طریق می شود به خدا رسید یا معنوی شد خود گول زنی و حرکت در مسیر شیطان است . چه زن باشد و چه مرد .

سلام بله همینطور است ولی متصوفه از خط کش آیات و روایات استفاده نمی کنند و آیات و روایات رو هم به میل و سلیقه خودشون تاویل و تفسیر می کنند و به همین راحتی حاضر نیستند که بر ظاهر آیات و روایات معصومین گردن بنهند

بنظرم نیازی به رسیدن بخدا با انجام نماز یا سماع نیست انسان وقتی میمیره به خدا برمیگرده دیگه چکاریه بخوای از رو زمین بخدا برسی؟ چه فرقی داری با بت پرستی که بت رو شریک خدا میدونست؟ نماز یه تکلیف الهی برای مسلمانهاست سماع یه رقص من دراوردی برای صوفیهاس هرکسی برای خودش یه راهی پیدا کرده که ارامش بگیره اسمشم گذاشته عبادت بهتره هرچی خدا گفته انجام بدید و رقص رو قاتی عبادت نکنید این رقص جذابه چون ساده و سنگینه و یکم با گیجگاه ادم بازی میکنه طرف حس میکنه تو خلسه فرو رفته بجای اینکار یه مدت طبیعتگردی کن با حیوونها دوست باش خودت اروم میشی نیازی به این کارا نیست عبادتی که نیاز به دفاع شما داره دیگه اسمش عبادت نیست برادر من

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.