نگاهی به نظرات علی محمد شیرازی پیرامون خاتمیت

  • 1395/07/27 - 15:48
علی‌ محمد شیرازی، بر ختم نبوت و رسالت توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و همچنین عدم نسخ اسلام الی یوم القیامه تأکید کرده است و ادعای هر کسی را که پس از نبی مکرم اسلام دعوی پیامبری کرده باشد، باطل و بی‌اساس خوانده است، لذا هم خودش را و هم افراد پس از خود را کذاب و دروغگو می‌داند از جمله بهاءالله.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسأله‏‌ي خاتميت از جمله مسائل بديهی و اوليه در اسلام بوده و هست؛ حتی کسانی که در آغاز به علی محمد شیرازی ایمان آوردند، نیز به این مسأله اذعان داشته‌اند. آن‌ها پيش از آن‌که علي ‌محمد شیرازی نيت واقعي خود را از ادعاي بابيت اظهار نمايد، صرفاً با عنوان باب امام زمان و به قول شیخی‌ها «رکن رابع» به او گرویدند.
در واقع اعتقاد شیخی‌ها که در همان روزهای آغازین ادعای علی‌ محمد شیرازی به او پیوستند، نیز درباره‏‌ي خاتميت، همان قول معروفی بود که همه‌ی مسلمين قائل به آن هستند؛ حتی خود علی محمد شیرازی در چند موضع به صراحت به مسأله‌ی خاتمیت تأکید می‌کند. او در نوشته ‌جات اوليه‏‌ي خویش ضمن اشاره به مسأله‌ی خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شریعت اسلام را غیر قابل نسخ معرفی می‌نماید و می‌گوید: «شريعت مقدسه‌ی (اسلام) همه نسخ نخواهد شد، بل حلال محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) حلال الي يوم القيامة و حرام محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) حرام الي يوم القيامة.»[1]
همچنین حاجي ميرزا جاني کاشاني در کتاب «نقطة الکاف» از او  در ضمن بیان شرایط نبوت نقل می‌کند که پس از ختم رسالت توسط پیامبر اسلام، ادعای نبوت و ختم پیامبری جایز نیست: «اول آن که ادعاي محال نکند، مثل شريک باري، بلکه ادعاي امکان نمايد مثل پيغمبري، ولي ادعايش در خور زمان باشد، نه آن‌که من الله نسخ آن ادعا رسيده باشد، مثل ادعاي ختم پيغمبري و ثبوت آن و بعد از ثبوت ديگر ادعا جائز نيست.»[2]
او در جای دیگری در همین کتاب دوباره در مسأله‌ی شرایط نبوت، به باطل بودن ادعای پیامبری پس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) تصریح می‌کند و می‌گوید: «(در شرائط نبي) اول آن‌که ادعاي محال ننمايد، مثل شريک باري و ادعاي ممکن نمايد و ادعايش در خور زمان باشد، مثلاً در دوره‏ي نبوت ادعاي نبوت جائز و بعد از اثبات قول «لا نبي بعدي باطل.»[3]
با توجه به این اظهارات، دو نکته حائز اهمیت است: اول این‌که کسی این‌چنین به صراحت به مسأله‌ی ختم نبوت اعتراف می‌نماید که خود بعدها مدعی پیامبری می‌شود. از عجائب روزگار این است که خود به دست خود، کذب ادعای خویش را مهر و امضاء نموده است و عجیب‌تر آن‌که برخی از مردم ساده‌لوح به او و ادعاهایش ایمان می‌آورند.
دومین نکته این‌که با توجه به اعتراف علی محمد شیرازی، که بهائیان او را «رب اعلی و حضرت نقطه اولی» [4] می‌خوانند و آشکار شدن ادعای دروغین او، هر کس دیگری که پس از او نیز این عَلَم را بلند کند و ادعای نبوت کند، ادعایش باطل و بی‌اساس است، چه بهاءالله باشد و چه هر کس دیگر.

پی‌نوشت:

[1]. علی محمد شیرازی، صحيفه‏‌ي عدليه، ص 5.
[2]. حاجي ميرزا جاني کاشاني، نقطة الکاف، ص52؛ به نقل از علی محمد شیرازی. (حاجي ميرزا جاني کاشاني از مقتولين بابيه‏ در تهران است).
[3]. همان، ص 91.
[4]. حسینعلی نوری، ايقان، لجنه ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، آلمان، مؤسّسه ملّی مطبوعات بهائی آلمان، هوفمايم، چاپ اوّل (نشر جديد)، ۱۵۵ بديع، ۱۳۷۷ شمسی، ۱۹۹۸ ميلادی، مقدمه کتاب به نقل از عبدالبهاء، ص ز.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم این مقاله در کانال نقد و بررسی بهائیت و شیخیه منتشر شد. به ✡ کانال نقد بهائیت و شیخیه✡ بپیوندید. https://telegram.me/joinchat/DImSwD9aTSylaU60Rh8B2A

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.