خط و نشان حلقه‌ای‌ها برای مرجعیت شیعه!

  • 1395/07/26 - 00:34
فقاهت و مرجعیت شیعه که سابقه‌ای به امتداد روزگار معصومین (علیهم‌السلام) و لاحقه‌ای به استمرار ظهور امام عصر (علیه‌السلام) دارد، همواره به گواه تاریخ، ملجأ و مأمن شیعیان در مقابل طاغوتیان و شیطان مداران بوده است. اصحاب شیطان، عرفان حلقه و آسیب رساننده‌ی جامعه که چندی است زانوی غم در بغل گرفته، و آخرین تیر ترکش خود یعنی سیاست تزویر علیه مراجع تقلید شیعه و تهدید و خط نشان کشیدن برای آن را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فقاهت و مرجعیت شیعه که سابقه‌ای به امتداد روزگار معصومین (علیهم‌السلام) و لاحقه‌ای به استمرار ظهور امام عصر (علیه‌السلام) دارد، همواره به گواه تاریخ، ملجأ و مأمن شیعیان در مقابل طاغوتیان و شیطان مداران بوده است. اصحاب شیطان مدار حلقه و آسیب رساننده‌ی جامعه چندی است زانوی غم در بغل گرفته، دوران گذار از اوج و علوِّ ظاهری، به دنوِّ واقعی را تجربه می‌کنند. آنان که به مانند همه‌ی جریانات تاریخی ضد شیعه، قیام و ایستائی صوری و ظاهریشان، زایل گشته، به روزگار ما آخرین تیر ترکش خود یعنی سیاست تزویر علیه مراجع تقلید شیعه و تهدید و خط نشان کشیدن برای آن را در دستور کار خود قرار داده‌اند.
خط و نشان جدید عرفان حلقه برای بزرگان شیعه یادآور حکایت پشه لاغر و پرهیاهویی است که به گفته امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) بر روی نخل تنومندی نشسته بود و نخل را ندا سر داد که خود را نگاه دار می‌خواهم فرود آیم![1]

به تازگی اباطیل نویسانِ منسوب به «گروهک حلقه» در گنده‌گویی‌های جدید در مقام «اتمام حجت با مراجع تقلید شیعه» برآمده از «لکه ننگ صدور حکم اعدام برای یک اندیشمند، بر دامن مرجعیت تشیع» سخن رانده، سپس از مقدمات فاسد نتیجه گرفته‌اند که «شاید این آخرین فرصت برای جبران خسارتی باشد که با صدور فتوی "ارتداد" محمد علی طاهری به اسلام و شیعه وارد شده است.»

لازم است چند ادعای پر تکرار را از نظر شما بگذرانیم:
1. آیا طاهری یک اندیشمند است؟ برای پاسخ به این سؤال، سیری در سپهر منطق که حلقه‌ای‌ها از آن بی‌بهره‌اند خواهیم داشت و از مغالطه‌ای به نام «تجدّد» در عرفان حلقه رونمایی می‌کنیم.
عرفان حلقه و مغالطه‌ی تجدد؛ یکی از مغالطاتی که طاهری به خوبی آن را به پیروان خود آموخته است، «مغالطه‌ی تجدد» است. در این مغالطه، فرد از تازه و جدید بودن چیزی، درستی و صحت آن را نتیجه می‌گیرد. از آن‌جایی که طاهری روش درمانی خود را بی‌سابقه و جدید می‌داند، برای اثبات صحت و درستی روش خود به اموری استناد می‌کند که در زمان خودشان مورد مخالفت واقع شده‌اند. در حقیقت او به جای اقامه‌ی دلیل و برهان بر صحت فرادرمانی و کارایی آن، متوسل به جدید بودن فرادرمانی برای اثبات آن شده است.
بدیهی است که با باب شدن این مغالطه در مسائل علمی، هر کسی می‌تواند هر امور موهوم، فریب‌کارانه و بی‌ارزش جدیدی را با توسل به این حربه، ثابت شده قلمداد کرده، خود را اندیشمند بنامد و جامعه را دست‌خوش انواع خسارت نماید.

در حالی‌که صدق و کذب یک نظریه و محتوای یک اندیشه باید در چهارچوب روش‌های معقول و مقبول به اثبات برسد نه این‌که با توسل به جدید بودن آن، صحیح بودن آن به جامعه تحمیل بشود. امروزه متاسفانه پیروان طاهری که عقل خود را تسلیم او کرده‌اند، از آن‌جایی که هیچ‌گونه دلیلی برای اثبات روش درمانی خود ندارند، در پاسخ به منتقدین خود، متوسل به تجدد فرادرمانی و سایمنتولوژی می‌شوند.

چند سوال ساده از حلقه‌ای‌ها؛ چرا بعد از چندین سال، هنوز در داخل و خارج کشور نتوانسته ‌اید آماری رسمی و مورد تائید مراکز علمی که دالّ بر صحیح بودن فرادرمانی باشد ارائه بدهید؟ و چرا مسترهای معروف و صاحب تشکیلات شما در خارج از کشور در این سال‌ها اسناد علمی بر تائید فرادرمانی و سایمنتولوژی ارائه نداده‌اند؟ چرا به جای اقامه‌ی دلایل معتبر علمی، به هوچی‌گری و غوغاسالاری مشغول شده‌اید و با تعدد و تکثر بخشی به انواع رسانه‌های تبلیغی خود، می‌خواهید مردم را فریب دهید؟ چرا یک فرآیند موهوم (فرادرمانی) را قبل از اثبات و تائید علمی، به متن جامعه تسرّی داده‌اید تا به اعتقاد، جان و مال مردم آسیب برنید؟ آیا جز برای دستیابی به ثروت، شهرت و قدرت بود؟ چرا آسیب‌های متعدد فرادرمانی برای شما درس عبرت نمی‌شود؟ چرا طاهری از فرادرمانی برای درمان خود و نزدیکانش بهره نمی‌برد؟

2. تناقض و آشفته نویسی مواجب بگیران حلقه‌ای؛ نویسندگان فرقۀ حلقه که بضاعت علمی مناسبی در دفاع از حلقه ندارند در پی آنند که ضعف‌های معرفتی خود را با هزاران لطائف الحِیَل و مغالطه‌ی دروغ بپوشانند. آنان که نه محقق‌اند و نه مدقّق، هنوز نمی‌دانند اگر مراجع عظام تقلید حکم ارتداد طاهری را پس گرفته‌اند سخن گفتن از «لکه ننگ صدور حکم اعدام برای یک اندیشمند، بر دامن مرجعیت تشیع» و «ایجاد آخرین فرصت برای به خود آمدن و اندیشیدن» چه معنایی دارد؟ و اگر معتقدید «مراجع تقلید برای حفظ آبروی خود مجبور شدند فتوای صادر شده را پس بگیرند» چرا باز به مراجع تقلید رجوع می‌کنید؟
همه‌ی این تناقضات که دلیل متقنی بر ستیز «گروهک حلقه»، با مرجعیت شیعه در عصر غیبت امام عصر (علیه‌السلام) است، نشان دهنده‌ی این است که آنان جایگاه مرجعیت شیعه را به خوبی شناخته و آن‌را مانعی برای شیّادی‌های خود می‌دانند.

به هر تقدیر، ماجرای نویسندگان دروغ‌پرداز و متناقض‌نویسِ حلقه پیرامون حکم ارتدادِ استادشان، تداعی کننده‌ی «دروغ‌گو بی‌حافظه است» می‌باشد که فورا آدمی را به یاد تناقضات گفتاری رئیسشان طاهری، پیرامون خرافه‌ای به نام «شرط تسلیم» می‌اندازد که مکررا با نفی دین و اعتقاد، تنها شرطِ لازم برای وحدت و اتصال را تسلیم بودن معرفی کرده بود: «داشتن ایمان و اعتقاد برای حضور در حلقه‌ی وحدت لازم نیست و تنها شرط لازم، شاهد بودن است.»[2]
اما در جایی دیگر در مورد فرادرمانی و وحدت و اتصالات آن با بیان «و تنها شرط تحقق آن، آمادگی برای ایجاد وحدت است.»[3] آمادگی برای وحدت را رکن دیگری در کنار شرط تسلیم و در جایی دیگر[4] شرط اتفاق که همان ترویج آموزه‌های حلقه است را شرطی ضروری در کنار شروط تسلیم و آمادگی برای وحدت قرار داده است.

پی‌نوشت:

[1]. الاحتجاج علی أهل اللجاج، طبرسی، ترجمه و شرح غفاری، نور محبت، تهران، ج3، ص 41.
[2]. انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، نشر ندا، تهران، ص 125، 109 و 94.
[3]. همان، ص 16.
[4]. انسان و معرفت، محمد علی طاهری، ارمنستان، گریگور تاتواتسی، ص 85 -86.
برای اطلاع بیشتر به نجات از حلقه مراجعه کنید.

تولیدی

دیدگاه‌ها

مطلب شما در کانال نقد عرفانهای کاذب منتشر شد https://telegram.me/joinchat/CwvdGj7LvsbDuG_82vJtIQ

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.