شهیده خانه نبوّت حضرت زهرا (س)

  • 1395/06/31 - 17:55
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که هر روز در مقابل درب منزل دخترش فاطمه (سلام الله علیها)، با صدای بلند آیه‌ی تطهیر می‌خواند، آینده‌ای را می‌دید که روزی مردم چه ظلم‌هایی را نسبت به اهل بیت او خصوصاً یگانه دخترش می‌کنند و دخترش فریاد و استغاثه می‌کند، لذا پیامبر در مناسبت‌های مختلف سفارش او را به مردم می‌کرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبر اکرم هر روز از مقابل درب منزل دخترش فاطمه (سلام الله علیها) می‌گذشت و با صدای بلند می‌فرمود: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.[مائده/ 33] خداوند اراده فرموده که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت برطرف کند و شما را پاک و مطهر گرداند.» و برای ورود به منزل او می‌فرمود: «السلام علیکم یا اهل البیت النبوه» و اجازه می‌گرفت و سفارش آن‌ها را به مردم می‌کرد. اما بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سفارشات فراوان آن حضرت نسبت به اهل بیت خود به این مردم، و هم‌چنین صریح آیه شریفه (مودت) در قرآن که خداوند می‌فرماید: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى.[شوری/23] بگو ای پیامبر به آن‌ها که هیچ مزد و پاداشی از شما برای رسالتم نمی‌خواهم، مگر دوستی با اهل بیت من.» ولی باز این مردم دست به اعمالی زدند که زبان از گفتن آن شرم‌سار و قلم از نوشتن آن عاجز است، چرا که مردم نه به آیات قرآن توجهی کردند و نه به سخنان پیامبر اکرم جامه‌ی عمل پوشاندند و در حق خاندان اهل بیت پیامبر و ظلم و ستم روا داشتند.
از طرف دیگر تمام این وقایع تاریخی در کتب فریقین، به‌صورت کم یا زیاد نوشته شده است، هر چند که تحریف و یا تقطیع صورت گرفته است، اما باز می‌توان از لابه‌لای این نوشتارها عمق فجایع و جنایاتی را که منافقین مرتکب آن شده‌اند را یافت. در این نوشتار به گوشه‌ای از این ظلم و ستم‌هایی که به اهل بیت پیامبر، خصوصاً در حق دختر پیامبر روا داشته‌اند، اشاره می‌کنیم.
اولین ظلمی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد، همان بحث مشهور فدک می‌باشد، که در کتب تاریخی و روایی فریقین، خصوصاً کتاب‌های بزرگان اهل سنت نوشته شده است و خلفای غاصب آن را به زور از تحت اختیار دختر پیامبر در آوردند، درحالیکه پیامبر آن را به دخترش بخشیده بود.[1]
دومین ستمی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد، نگه نداشتن احترام آن حضرت بود، چرا که این مردم بارها و بارها دیده بودند که پیامبر چه‌قدر به این دختر احترام و مهربانی می‌کرد و دست و صورت و سینه او را می‌بوسید، عبارت وارده به نقل از عایشه در کتب اهل سنت این است: «ما رایت احداً کان اشبه کلاماً... فاخذ بیدها فقبلها.[2] من در میان زن‌ها ندیدم هیچ زنی از نظر سخن گفتن شبیه به پیامبر باشد، جز فاطمه... و پیامبر دست زهرا را می‌گرفت و می‌بوسید.»
سومین ظلمی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد، محروم کردن و گرفتن غاصبانه حقّ خلافت و جانشینی همسرش حضرت علی (علیه السلام) است، که در این راه چه‌قدر افشاگری کرد و متذّکر بحث خلافت شوهرش در جریان غدیر خم شد و خطبه فدکیه را در مسجد رسول الله انشاد نمود، مثلا: «محمد بن ابوبکر طی نامه‌ای معاویه را مورد عتاب قرار داد که چرا در برابر حضرت علی (علیه السلام) این چنین ایستاده و مخالفت می‌کنی؟ و معاویه در جواب او نوشت: انتقاد از من نکن، بلکه از پدرت و دوست او، عمر بن خطاب، و بعد عثمان بکن، چرا که آن‌ها این راه را باز کردند و ما هم دنباله‌روی آن راه را کردیم...»[3]
چهارمین ستمی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد، ورود بدون اجازه به خانه حضرت فاطمه بود و این در حالی بود، که پیامبر هر زمانی که می‌خواست وارد خانه دخترش شود، اذن می‌گرفت و با صدای بلند می‌فرمود: « السلام علیکم یا اهل بیت النبوه» و اگر اجازه داده نمی‌شد، هیچ‌گاه وارد منزل دخترش نمی‌گردید، و خداوند هم در قرآن می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ.[احزاب/53] ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، به خانه پیامبر وارد نشوید، مگر آن‌که به شما اجازه داده شود.» و یا می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا ...[نور/27] ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، در خانه‌هایی غیر از خانه‌ خود وارد نشوید، تا اجازه بگیرید...» ابوبکر هم در زمان بیماری که منجر به مرگش شد، می‌گفت: ای کاش خانه علی و فاطمه را به حال خود می‌گذاشتم، اگر چه با من اعلان جنگ می‌کردند.[4]
پنجمین ستمی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) روا داشتند و در هیچ کجای تاریخ مرسوم نبوده، به آتش کشیدن درب منزل او بود، و با این کار جرات حمله و یورش به خانه فاطمه را به خود دادند و آن حبیبه خدا را بین درب و دیوار قرار دادند و بدنش را مجروح ساختند.[5]
ششمین ظلمی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد، سقط و کشتن عمدی فرزندی بود که دختر پیامبر در رحم و شکم خود داشت، ابن حجر عسقلانی از بزرگان اهل سنت به نقل از ابن ابی دارم می‌نویسد: عمر چنان لگدی به فاطمه زد که محسن او سقط شد.[6] اما جانیان این واقعه هیچ‌گاه محکوم نشدند و قصاص نگردیدند و دیه پرداخت نکردند، و این در حالی است که در قرآن صریحاً این جریان را خداوند متذکر شده است: «... و المحرمات قصاص فَمَنِ اعْتَدیٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدیٰ عَلَیْکُمْ...[بقره/194]... و حرمت‌ها قصاص دارد، پس هر کس بر شما تعدی کرد، شما هم تعدی کنید.» و یا می‌فرماید: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ القِصاصُ...[بقره/178] ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، درباره کشته شدگان شما، حقّ قصاص مقرر شده است...»
هفتمین ستمی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد، این بود که هر چه این دختر مردم را آگاهی می‌داد و حتی در مسجد پیامبر برای آن‌ها هم خطبه و سخنرانی کرد،[7] این مردم گوش ندادند و فقط به‌صورت مقطعی با او ابراز هم‌دردی کردند، و بعضاً در برخی از موارد بهانه‌های واهی آوردند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردند.
هشتمین ظلمی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد، این بود که طبق وصیت خود به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: که شبانه غسل و کفن و دفن کند و کسی را باخبر نسازد.[8]
سؤال این‌جاست که این مردم با او چه کردند که او حاضر نشد، تشییع جنازه عمومی برایش صورت گیرد و چرا تا به الان قبر و بارگاه او مخفی است؟ آیا این ستم و ظلم به تنها دختر پیامبر نیست؟ البته موارد فراوان دیگری وجود دارد که ما از باب نمونه به همین مقدار از کتب علمای اهل سنت بسنده کرده‌ایم و خوانندگان را به کتب تاریخی و روایی فریقین ارجاع می‌دهیم. پس نتیجه این‌که او اولین شهیده راه ولایت و امامت از خاندان پیامبر، طبق گفتار علمای اهل سنت در کتاب‌هایشان می‌باشد، که در حق او و همسر و فرزندانش ظلم و ستم روا داشته شد.

پی‌نوشت:

[1]. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، وزاره الثقافه و الارشاد الاسلامی، تهران، ایران، تحقیق محمد باقر محمودی، ج1 ص435.
کنز العمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، تحقیق بکری حیاتی، (1401ق)، ج2 ص185، ج3 ص767.
[2]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1411ق)، ج3 ص167.
[3]. مروج الذهب، مسعودی، موسسه دارالهجره، قم، ایران، (1409ق)، ج1 ص353.
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، قم، ایران، ج3 ص189، ص190.
[4]. الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینوری، مکتبه مجلس الشوری الاسلامی، تهران، (1388ش)، ج1 ص18.
[5]. انساب الاشراف، بلاذری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، تحت عنوان -امر السقیفه- حدیث 1184، ج1 ص586.
[6]. لسان المیزان،ابن حجر عسقلانی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان،  شماره824 تحت عنوان احمد بن ابی دارم، ج1 ص268.
[7]. منال الطالب، ابن اثیر جزری، کلیه الشریعه و الدراسات الاسلامیه، مکه مکرمه، جامعه ام القری، باب احادیث الصحابیّات، ص501،ص534.
[8]. انساب الاشراف، بلاذری، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان، تحقیق دوری عبدالعزیز، ج1 ص45.
ذخائر العقبی، طبری، مکتبه القدسی... سعاده، قاهره، مصر، (1356ق)، ص53.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.