مباهله سنت همیشگی حق‌مداران عالم

  • 1400/05/12 - 08:36
یکی از روش‌های تاثیرگذار در اثبات حقانیت خود، بعد از روشنگری و بیان حقایق و نپذیرفتن آن توسط مخالفان، دعوت آنان به مباهله است؛ که هم سفارش قرآنی و هم سفارش روایی دارد. مباهله به‌معنی نفرین دو طرف مخاصمه است در حق یکدیگر؛ به این‌صورت که اگر ادعایشان دروغ باشد، نفرین و عذاب خداوند شامل حال شخص دروغگو شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از روش‌های تاثیرگذار در اثبات حقانیت خود، بعد از روشنگری و بیان حقایق و نپذیرفتن آن توسط مخالفان، دعوت آنان به مباهله است؛ که هم سفارش  قرآنی و هم سفارش روایی دارد.
مباهله به‌معنی نفرین دو طرف مخاصمه است در حق یکدیگر؛ به این‌صورت که اگر ادعایشان دروغ باشد، نفرین و عذاب خداوند شامل حال شخص دروغ‌گو شود.
اما سفارش قرآنی آن مربوط به ماجرای مناظره مسیحیان نجران با پیامبر اکرم است، که بعد از روشنگری پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد پسر خدا نبودن حضرت عیسی، مسیحیان حاضر در مجلس از پذیرفتن حق و حقیقت سر باز زدند. لذا بعد از استنکاف آنان از قبول حقیقت، خداوند به رسولش دستور می‌دهد، که برای اثبات حقانیت خود به آنان پیشنهاد مباهله بدهد.
«فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ.[آل عمران/61] پس هر كه مجادله كند با تو، در امر عيسى، بعد از آن‌چه آمده است به‌سوى تو از علم و بيّنه و برهان. پس بگو اى محمّد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) بيایيد بخوانيم پسران خود را و پسران شما را و زنان خود را و زنان شما را و جان‌هاى خود را و جان‌هاى شما را، يعنى آن‌ها را كه به‌منزله جان مايند و آن‌ها كه به‌منزله جان شمايند، پس تضرّع كنيم و دعا كنيم، پس بگردانيم لعنت خدا را بر هر كه دروغ گويد، از ما و شما.»
علمای نجران قبول کردند؛ اما فردای آن روز وقتی مشاهده نمودند، که پیامبر اسلام با عزیزترین افراد خود، یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) به مباهله آمده ترسیدند[1] و با پیامبر از در مصالحه در آمدند.
اما در مورد سفارش روایی آن در این‌جا فقط به یک مورد آن از زبان امام صادق (علیه السلام) اشاره می‌کنیم و برای مطالعه روایات بیشتر، خوانندگان عزیز را به کتاب اصول کافی، جلد 4، كتاب دعا و نيايش، بـاب مباهله ارجاع می‌دهیم:
«عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ عنْ أَبي عبدِ اللَّهِ ع قالَ قُلْتُ إِنَّا نُكَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ .... فَقَالَ لِي إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْعُهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ أَصْلِحْ نَفْسَكَ ثَلَاثاً وَ أَظُنُّهُ قَالَ وَ صُمْ وَ اغتسِلْ وَ ابرُزْ أَنـْتَ وَ هوَ إِلَى الْجبَّانِ فشبِّكْ أَصابعكَ منْ يَدِكَ الْيُمْنَى فِي أَصابعهِ ثمَّ أَنصفهُ وَ ابدَأْ بنفسكَ وَ قلِ اللَّهمَّ رَبَّ السَّمـَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ إِنْ كَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَيْهِ فَقُلْ وَ إِنْ كَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ قَالَ لِي فَإِنَّكَ لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَى ذَلِكَ فِيهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً يُجِيبُنِي إِلَيْهِ.[2] از ابو مسروق روایت شده که می‌گويد: به حضرت صادق عرض كردم: اگر ما با مردم (درباره مذهب و امامت شما) گفتگو كنيم و با آنان احتجاج كنيم و به گفتار خداى عزوجل دليل آوريم، اما آن‌ها نپذیرند، وظیفه ما چیست؟ حضرت به من فرمود: اگر اين‌طور است، آن‌ها را به مباهله دعوت كن، عرض كردم: چگونه (مباهله) كنم؟ فرمود: سه روز خود را اصلاح كن و گمانم فرمود: روزه بگير (يعنى در آن سه روز كه در صدد اصلاح خود به توبه و استغفار و دعا و امثال اين‌ها برآیى، روزه هم بگير) و غسل كن و ( با منکر یا منکران) به صحرا برويد و انگشتان دست راست خود را در انگشتان او شبكه‌وار بينداز، و او را انصاف ده (يعنى) ابتداء به خود (لعن و نفرين) كن و بگو: [بار خدايا! اى پروردگار هفت آسمان و هفت زمين، و اى داناى نهان و عيان، و اى بخشاينده مهربان، اگر ابومسروق حقى را انكار كرده و ادعاى باطلى كرده، پس بر او از آسمان عذابى دردناك نازل فرما] سپس نفرين را به او برگردان و بگو: [و اگر فلان كس حقى را انكار كرده و باطلى را ادعا كرده، پس عذابى دردناك از آسمان بر او فرو آر.] سپس فرمود: پس از آن درنگ نكنى كه اثر آن را به‌چشم خود خواهى ديد، (ابو مسروق گويد): پس به‌خدا سوگند! هيچ‌كس را نديدم، كه مرا در اين كار اجابت كند (و به‌مباهله حاضر شود).»

پی‌نوشت:

[1]. «فخر رازی این واقعه را مختص پنج تن آل عبا دانسته و آن را فضیلتی برای ایشان می‌داند.» فخر رازی، تفسیر کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420 ق،‌ ج 8، ص 248
[2]. اصول كافى، کلینی، ترجمه و شرح حاج سيد جواد مصطفوی، جلد 4 صفحه 279 روايت 1.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.