غدیر و سوء استفاده صوفیه از آن

  • 1395/06/30 - 02:42
واقعه‌ی غدیر خم از ابتدای وقوع آن تا عصر حاضر پیوسته از اصول مسلم و از حوادث غیر قابل تردید می‌باشد که در آن رسول مکرم اسلام (ص) امیرالمؤمنین (ع) را به جانشینی خود انتخاب فرمودند که عده‌ای همچون فرقه‌ی صوفیه از این حادثه‌ی تاریخی و الهی، سوء استفاده کرده و اقطاب صوفیه، خودشان را تا جایگاه پیامبر اکرم (ص) بالا برده و برای خود وصی و جانشین انتخاب می‌کنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از واقعیت‌ها و حقیقت‌های انکارناپذیر تاریخ اسلامی، جریان غدیر خم است که رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) در امر خلافت پس از خود در پی آیه مبارکه‌ی «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ[مائده/67] اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن» در روز غدیرخم، حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به خلافت بعد از خویش نصب فرمودند. فرقه صوفیه این فراز از تاریخ را به‌عنوان الگو و جزو اعتقادات خود قرار داده و مدعی ولایت اقطاب در دوران غیبت کبری شدند. به عبارتی شیوخ و اقطاب صوفیه، خودشان را در جایگاه حضرت محمد مصطفی (صلی‌ الله علیه و آله) فرض کرده و برای خود وصی و جانشین انتخاب می‌کنند.
چنان‌که ملا سلطان گنابادی در اجازه‌ای که برای فرزندش ملا‌علی نوشته، آمده است: «پوشيده نماند كه چون هر يك از اولياي عظام را در زمان حیات و بعد از ممات، خلفا و نوّاب لازم كه رشته دعوت منقطع نشود بلكه در بقاع ارض و در جمله‌ ازمان حکم «یا أیها الرّسول بلّغ ما اُنزل إلیک» جاری باشد.»[1]
در این جا ملا سلطان خود را ھمان منصب دار حضرت رسول اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) معرفی می کند که به حکم «یا ایھا الرسول بلغ...» فرزندش نورعلیشاه را به‌عنوان امام مفترض الطاعه در غدیر خم، می شناساند. به‌عبارتی در معنا بیدخت، غدیر خم و ملاسلطان مؤسس فرقه گنابادی، شایسته آیه «یا ایھا الرسول بلغ» و فرزندش نورعلیشاه برگزیده غدیر می‌شود که این فرقه باطل با این الفاظ و کنایات فھمانده‌اند که چنین شانی را برای خود قائل ھستند.
و یا سید هبة‌الله جذبی می‌نویسد: «در زمان غیبت امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه) این امر مهم که موجب آیه مبارکه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي[مائده/3] امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت‏ خود را بر شما تمام گردانيدم» که موجب اکمال دین است ساقط و نسخ نشده، لذا باید عقلاً و نقلاً و فضلاً در زمان غیبت هم این عمل را انجام دهند و آنها مجازین در درایت و بزرگان عرفا می‌باشند که به اجازه‌ی متصله به وسائط به امام (علیه‌السلام)از مستعدین اخذ بیعت می‌نمایند.»[2] رؤسای صوفیه با این آیات که مخصوص ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است، این‌چنین طرح ولایت و بیعت را برای خود جعل کردند.
این سخنان گزاف و بی‌اساس از صوفیان، فقط برای گمراه کردن مردم و رسیدن به مقاصد خود است، که رهبری و ولایت بر مردم در زمان غیبت را به خود اختصاص دادند. این رهبران دروغین با این بدعت آشکار، از غدیر که میوه‌ی رسالت و اساس دین است، سوء استفاده برده و همانند دشمنان و منافقان صدر اسلام که با غدیر به مخالفت پرداخته و از ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) سرباز زدند، پدیده‌ی ولایت بدون امامت را مطرح کردند.
سران صوفیه با اینکه خرقه‌ی ارشاد و سلسله‌ی خود را به حضرت علی (علیه‌السلام) ‌رساندند، اما در واقع، اسلام غیر علوی را پذیرفته و مخالف اهل‌بیت (علیهم‌السلام) عمل کردند، چنان‌که مذهب اکثر آنان غیر شیعه بوده و غیر را بر امامان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) ترجیح دادند. مانند شاه نعمت‌الله ولی که رئیس فرقه‌ی نعمت‌اللهیه است، خرقه‌اش را به حسن بصری که عقیده‌ای مخالف اهل‌بیت (علیهم‌السلام) داشته، می‌‌رساند و از او با لقب «همای آشیان ملکوت و شاهباز فضای جبروت و لفظ رحمة‌الله»[3] تجلیل می‌کند. در حالی‌که فرقه صوفیه گنابادی منشعب از نعمت‌اللهیه، در عصر حاضر به‌خاطر روایات فراوان که در مذمت حسن بصری وارد شده، اتصال سلسله خود به وی را ننگ دانسته و نام حسن بصری را از سلسله پاک کردند.
حال سؤال ما از این صوفیان مدعی ولایت که از غدیر، سوء استفاده کرده، این است که با کدام دلیل شرعی، خود را هم‌رتبه پیامبر اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) دانسته و حتی برای خود جانشین معین می‌کنند و با کدام آیه، خود را امام مردم و خلیفه خدا می‌دانند. در حالی‌که مقام امامت و راه شناخت او فقط از جانب خدا و رسول او معین می‌شود. چنان‌چه خداوند متعال در قرآن به آن اشاره فرمودند: «قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[بقره/124] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم» و یا در آیه‌ای دیگر فرمودند: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً[انبیاء/ 73] و آنان را پيشوايانى قرار داديم» مشاهده می‌فرمایید که در این آیات، انتصاب امام تنها در اختیار حق‌تعالی قرار دارد.
علاوه اینکه آیات قرآنی از جمله آیات ولایت، مباهله، اکمال‌الدین، تطهیر و تبلیغ و روایات نبوی متواتر مانند ثقلین، غدیر، سفینه، کساء، یوم‌الدار و منزلت، مبنی بر تعیین جانشینان پس از رسول خدا (صلی‌لله علیه و آله) به ما رسیده که ایشان را با بیان اسامی، پس از دیگری معرفی نموده است و اینکه در روایات نیز آمده که امامان قبل از شهادت، جانشین خود را معرفی می‌نمودند و در زمان غیبت نیز امام و خلیفه الهی، فقط حضرت حجت بن الحسن (علیه‌السلام) هستند که در این زمان، مردم را به فقها و راویان حدیث ارجاع فرمودند.

پی‌نوشت‌:

[1]. تابنده گنابادی، حسین، نابغه علم و عرفان، انتشارات حقیقت، تهران، 1384، چاپ اول، ص 127و129.
[2]. کیوان قزوینی، عباسعلی، راز‌گشا، به‌اهتمام محمود عباسی، انتشارات راه نیکان، 1376،ص197.
[3]. شاه نعمت‌الله ولی، مکتوبات (رسائل)، به‌کوشش محمد رسا، تهران، انتشارات حقیقت،ص837.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام مطلب شما در کانال نقد تصوف بازنشر داده شد

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.