نقد «من زئوس هستم» ؛ حضرت ابراهیم (ع) و ساره

  • 1395/06/27 - 00:58
روايات وارده از ائمه اهل‌بيت (عليهم‌السلام ) اصل داستان ابراهيم (عليه‌السلام ) و ساره را تصديق كرده، و ليكن مقام شامخ آن حضرت را از دروغ و هر چيز ديگرى كه منافى با قداست ساحت انبيا (عليهم‌السلام ) است منزه دانسته است، جامع‌ترين رواياتى كه در اين باب وارد شده، روايتى است كه مرحوم كلينى آن‌را در كافى نقل کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در نظم نوین جهان که توسط انسان‌هایی پلید برنامه‌ریزی می‌شود، برخی از جوانان کشورهای غربی به سمت الحاد و عدم باور به خدا پیش می‌روند. خطر رواج این تفکر که سابقۀ هزاران ساله دارد بر کسی پوشیده نیست. این اولین بار نیست که ملحدین، ترویجِ افکار خداناباوری می‌کنند؛ در صفحات تاریخ می‌خوانیم که در زمان امام صادق (علیه‌السلام) شخصی مانند ابن ابی العوجاء (که به لحاظ علمی فردی بسیار قوی بوده است) در مسجد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌نشسته و افکار و آراء باطل خویش را ترویج می‌کرد. امام صادق (علیه‌السلام) با تجهیز علمی اصحابی مانند هشام بن حکم و مفضل‌بن‌عمر به شبهات بی‌اساس این فرد جواب‌هایی مستدل و متقن می‌دادند. این شیوه برخورد امام صادق(علیه‌السلام) با ملحدین به ما می‌آموزد، مؤمنین باید اعتقاد خود را از راه عقل به دست آورند تا کسی به راحتی آن‌ها را فریب ندهد و اعتقادات آنان را متزلزل نسازد و جواب‌هایی فاخر برای شبهات آنان داشته باشند.

در شبکه‌های مجازی افراد ملحدی با نام آتئیست اقدام به انتشار افکار پلید و مادی‌گرایانه خود کرده و بر روی افکار پاک بعضی از جوانان تأثیرات مخربی می‌گذارند. یکی از راه‌های پلید آنان که ظاهرا سرمایه‌گذاری مالی بسیار قوی پشت این مسئله می‌باشد کلیپ‌های انیمیشن «من زئوس هستم» می‌باشد.
از جمله کلیپ‌هایی که در این نوشته مورد بررسی و نقد قرار خواهد گرفت کلیپ 185 می‌باشد: گذشته از این‌که تمامی کلیپ‌های موجود زئوس از روش‌هایی غیرعلمی مانند بدون سند و دلیل صحبت کردن، بازی با الفاظ و مغلطه‌کاری و ...  برای رسیدن اهداف شوم خود استفاده می‌کند، در این کلیپ نیز زئوس سعی دارد، با جعل تاریخ و ساختن داستان‌هایی، عمل شنیع ازدواج با محارم را عادی جلوده دهد، و این فاجعه را تا سطح یک کراهت اجتماعی و پزشکی پایین بیاورد.
نکته: در این نوشته که ادامه مقاله نقد و بررسی شبهات قسمت 185 می‌باشد،[1]  سعی داریم به شبهه ازدواج حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) با ساره بپردازیم. و آن را طبق قرآن و تورات و شواهد تاریخی بررسی کنیم.

زئوس می‌گوید: مسلمانان که ازدواج با محارم را بد می‌دانند، چرا یکی از پیامبران اولوالعزمشان با مَحرم خود ازدواج کرده است؟! این ازدواج در تورات نیز ذکر شده است (!)
نقد وبررسی:
اولا: مبنای اعتقادی یهودیت با اسلام فرق دارد، و خلط مباحث دین اسلام و دین یهود موجود در کلیپ، مغالطه‌ای بیش نیست. پس برای اثبات و نفی اعتقادِ مذهبی باید با آن ادله‌ای که آن گروه و مذهب به آن استدلال می‌کنند، احتجاج کرد. و در اسلام چهار چیز مورد استناد قرار داده می‌شود؛ قرآن، سنت، اجماع و عقل.
ثانیا: در تورات خیلی مطالب آمده که با عقل اسلامی شیعی سازگاری ندارد، مانند نسبت دادن نوشیدن شراب، لواط، زنا، کشتی گرفتن با خدا و ... به پیامبران که باید در جای خود بررسی شود.
ثالثا: ازدواج حضرت ابراهیم با ساره در همان آدرس ذکر شده کلیپ 185، ازدواج با خواهر ناتنی است، نه خواهر تنی(!)

حال اصل مطلب چیست؟ در تورات چنین آمده است: «چون (ابراهیم) نزدیك به ورود مصر شد، به زن خود سارا گفت: «اینک می‌دانم كه تو زن خوش منظری هستی. همانا چون اهل مصر تو را ببیند گویند: این زوجه اوست، پس مرا بكشند و تو را زنده نگاه دارند. پس بگو كه تو خواهر من هستی تا به خاطر تو برای من خیریت شود و جانم به سبب تو در امان ماند.» (و) به مجرد ورود ابرام به مصر، اهل مصر آن زن را دیدند كه بسیار خوش منظر است. و امرای فرعون او را دیدند و او را در حضور فرعون ستودند. پس وی را به خانه فرعون در آوردند. (و) به خاطر وی با ابرام احسان كرد و او صاحب میش‌ها و گاوان و حماران و غلامان و كنیزان و ماده الاغان و شتران شد. (و) خداوند، فرعون و اهل خانه او را به سبب سارای، زوجه ابرام به بلایای سخت مبتلا ساخت فرعون ابرام را خوانده گفت: «این چیست كه به من كردی؟ چرا به من خبر ندادی كه او زوجه توست. چرا گفتی او خواهر من است كه او را به زنی گرفتم؟! الان زوجه خود را برداشته روانه شو.»[2]
1. تحریف در تورات: تناقضاتی که تورات موجود، تنها در ذکر داستان ابراهیم دارد، دلیل قاطعی است بر صدق ادعای قرآن مبنی بر این‌که تورات و آن کتاب مقدسی که بر موسی (علیه‌السلام ) نازل شده، دستخوش تحریف گشته و به کلی از سندیت ساقط شده است.
و از عمده مسایلی که در کتاب مذکور اغماض شده‌، اهمال در ذکر مجاهدات ابراهیم (علیه‌السلام) می‌باشد، مثلا تورات درخشان‌ترین خاطرات زندگی ابراهیم را که همان مجاهدات و احتجاجات او با امت و آزار و اذیت دیدن از مردم است، اصلا ذکر نکرده، هم‌چنان‌که از ساختن کعبه و مأمن قرار دادن آن و نیز از احکامی که برای حج تشریع کرد هیچ ذکری به میان نیاورده.
این بی‌اعتنائی تورات به خاطر آن تعصبی بوده که تورات نویسان نسبت به کیش خود داشته که قربانگاه‌هایی را که ابراهیم (علیه‌السلام) در شکیم و در سمت شرقی (بیت‌ایل) و در (جبل‌الرب) بنا کرده، همه را اسم برده و از قربان‌گاه کعبه او اسمی نبرده‌اند.
وقتی هم که به اسماعیل (علیه‌السلام) می‌رسند طوری این پیغمبر بزرگوار را وصف می‌کنند و درباره آن‌جناب چیزهایی می‌گویند که قطعا نسبت به عادی‌ترین افراد مردم هم توهین و تحقیر شمرده می‌شود. مثلا او را مردی وحشی و ناسازگار با مردم و مطرود از پدر و خلاصه جوانی معرفی کرده‌اند که از کمالات انسانی جز مهارت در تیراندازی چیزی کسب نکرده، و همچنین به خود ابراهیم (علیه‌السلام) نسبتی داده که به هیچ وجه لایق مقام ارجمند نبوت و روح تقوی و جوان‌مردی نیست. مثلا تورات می‌گوید: ملکی صادق پادشاه (شالیم) که خود کاهن خدا بود نان و شراب برایش برد و او را برکت داد.
2. تناقض گوئی‌های تورات در این داستان:
الف) یكی این‌كه یك‌جا می‌گوید : حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)  به دروغ به فرعون مصر گفت: «ساره خواهر من است»، وبه خود ساره هم سفارش كرد كه این دروغ را تأیید نموده و بگوید من خواهر ابراهیم (علیه‌السلام)  هستم تا بتواند بدین وسیله مالی به دست آورده و از خطر كشته شدن هم رهایی یابد!
نسبت دروغ گفتن را به حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) می‌د‌هند و این سخن با نص  صریح آیات و روایات رسیده تعارض دارد چرا كه خداوند در قرآن درباره حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) می‌‌فرماید:«وَٱذْكُرْ فِى ٱلْكِتَٰبِ إِبْرَٰهِيمَ ۚ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقًۭا نَّبِيًّا.[مریم/41] در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو، و پیامبر (خدا) بود!»
ب) تناقض گویی دوم تورات این است كه یك جا توریه حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) را این طور ذكر كرده كه مقصود حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) این بود كه ساره خواهر دینی اوست، در جای دیگر گفته مقصود حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)  این بود كه ساره خواهر پدری او و از مادر با او جداست(!) حال چگونه حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)  كه یكی از پیغمبران بزرگ و از برگزیدگان و اولوالعزم است با خواهر خود ازدواج كرده، جوابش را از خود تورات باید مطالبه كرد![3]
ج)  ابراهیم اگر پیغمبر هم نبود و یك فرد عادی می‌بود، چگونه حاضر شد كه ناموس خود را وسیله كسب روزی قرار داده و از او به عنوان یكی از مستغلات استفاده كند، و به خاطر تحصیل پول حاضر شود كه فرعون یا ابی‌مالك او را به عنوان همسری خود به خانه ببرد؟! حاشا بر غیرت یك فرد عادی، تا چه رسد به یك پیغمبر اولوالعزم.
د) مگر خود تورات قبل از ذكر این مطلب نگفته بود كه ساره در آن ایام پیر زنی بود كه هفتاد سال از عمرش گذشته بود[4] و حال عادت طبیعی اقتضا می‌كند كه زن در هنگام پیری، شادابی جوانی و حسن جمالش از بین برود، و فرعون یا ابی‌مالك و یا هر پادشاهی دیگر كجا به چنین پیرزنی رغبت می‌كند تا چه رسد به این‌كه شیفته جمال و خوبی او شوند.[5]
اما شیعه چه می‌گوید؟ روايات رسیده از ائمه اهل‌بيت (عليهم‌السلام ) اصل داستان ابراهيم (عليه‌السلام) و ساره را تصديق كرده، و ليكن مقام شامخ آن حضرت را از دروغ و هر چيز ديگرى كه منافى با قداست ساحت انبيا (عليهم‌السلام) است منزه دانسته است، جامع‌ترين رواياتى كه در اين باب وارد شده، روايتى است كه مرحوم كلينى آن‌را در كافى نقل کرده است: «از امام صادق (عليه‌السلام ) شنيدم كه فرمود: ابراهيم (عليه‌السلام) در (كوثار) كه دهى از توابع كوفه است به دنيا آمد، پدرش نيز اهل همان قريه بود. مادر ابراهيم (عليه‌السلام) و مادر لوط، ساره و ورقه (و در نسخه‌اى ديگر رقبه) خواهر يكديگر و دختران (لاحج) بودند. و لاحج نبيى از انبياء و انذارکننده‌اى از منذرين بود، ولى رسول نبود. ابراهيم (عليه‌السلام) در ابتداى سن، در باره معارف الهى بر همان فطرتى بود كه خداوند مردم را به آن آفريده است تا اين‌كه خداى تعالى او را به سوى دين خود هدايت نموده و برگزيد.» پس ابراهيم (عليه‌السلام) با ساره دختر لاحج كه دختر خاله اش بود ازدواج نمود.[6]

پی‌نوشت:

[1]. مقاله‌ای با تیتر؛ نقد «من زئوس هستم» ازدواج با محارم.
[2]. سفرپیدایش، 12: 19-12.
[3]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، دار إحیا التراث العربی، ج7، ص 315.
[4]. سفر پیدایش، 18: 11.
[5]. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، دار إحیا التراث العربی، ج7، ص 315.
[6]. برگرفته از: داستان‌های قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، حسین فعال عراقی، تهران، سبحان، ج1، 368.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.