تناقضی از بهاءالله پیرامون تطابق دین با علم!

  • 1395/06/24 - 23:37
حسینعلی نوری مدعی است هم‌چون پیامبران، دارای علم الهی است. وی در اظهار نظری می‌گوید که اگر فلز مِس در معدن و به دور از رطوبت باقی بماند، پس از هفتاد سال به طلا تبدیل می‌شود. اینک با توجه به واضح‌البطلان بودن این ادعا و سرچشمه‌ی واحد علم و دین از خداوند، باید گفت که ایشان در مورد پیامبری و علم خود، دچار توهم شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حسینعلی نوری، رهبر فرقه‌ی بهائیان، مدعی است که همچون پیامبران، از علمی الهی برخوردار بوده و خداوند، تمامی علوم موجود را به او آموخته است. همچنان که در نامه‌ای به ناصرالدین‌شاه، این‌گونه می‌نویسد: «یا سُلطانُ! إنّی کُنتُ کَأَحَدٍ مِنَ العِبادِ، راقِداً عَلی المِهادِ؛ مَرَّت عَلَیَّ نَسائِمَ السُّبحانِ وَ عَلَّمَنی عِلمَ ما کانَ... ما قَرَأتُ ما عِندَ النّاسِ مِنَ العُلُومِ وَ ما دَخَلتُ المَدارِسَ. فَسألِ المَدینةَ الَّتی کُنتُ فیها لِتُوقِنَ بِأنّی لَستُ مِنَ الکاذِبِین [1]؛ ای سلطان، من همچون دیگر بندگان، بر فراش خود خوابیده بودم که بر من نسیم خداوند وزید و تمامی علوم موجود را به من آموخت... همانا من مانند سایر انسان‌ها، علوم را نیاموخته‌ام و به مدرسه‌ای وارد نشدم. پس از همشهریان من این مسأله را بپرس تا بدانی که من از دروغ‌گویان نیستم».
با در نظر داشتن ادعای احاطه‌ی حسینعلی نوری به تمامی علوم، باید گفت که ایشان گاهی در آثار خود، به مطالبی استناد کرده که در تناقضی آشکار با علوم ثابت شده نزد بشر است. حسینعلی نوری در برخی موارد، سخنانی را به عنوان وحی الهی به خورد پیروان خود داده، که علوم تجربی بشری تمام قد در برابر آن ایستاده و با انجام چند آزمایش ساده، عدم مطابقت سخنان او (به عنوان شخصی که مدعی علمی الهی است) با واقع، نمایان می‌شود.
به طور مثال جناب حسینعلی نوری، در مورد نحوه‌ی تبدیل شدن فلز مِس به طلا می‌گوید: «در ماده‌ی نحاسی (مِس) ملاحظه فرمایید که اگر در معدن، از غلبه‌ی یبوست (متضاد رطوبت= خشکی) محفوظ بماند، در مدت هفتاد سَنه (سال) به مقام ذهبی می‌رسد (طلا می‌شود)».[2] حال باید پرسید که چگونه می‌شود فلز مِس، با باقی ماندن در معدن و بدون انجام هیچ‌گونه فرایند خارجی، به طلا تبدیل خواهد شد! و رابطه‌ی خشکی مِس با تبدیل شدنش به طلا چیست! آیا هیچ عالمی می‌تواند باور کند که این جمله، از شخصی که مدعی علم به تمامی اشیاء و احوال است، سربزند!
پس می‌توان (از ادعای «علم به ما کان» حسینعلی نوری و مقایسه‌ی آن با نظر علمی او مبنی بر تبدیل شدن مِس به طلا)، این‌گونه نتیجه گرفت که ایشان در مورد پیامبری و علم خود، دچار توهم شده است. چرا که علم و دین، از منبعی واحد، یعنی خداوند سرچشمه گرفته‌اند و بنا به گفته‌ی عبدالبهاء، هر دینی که با علم و عقل در تضاد باشد، توهمی بیش نیست: «دیگر آن‌که دین باید مطابق با عقل باشد، مطابق با علم باشد؛ زیرا اگر مطابق با علم و عقل نباشد، اوهام است. خداوند قوّه عاقله داده تا به حقیقت اشیاء پی ببریم و حقیقت هر شیء را ادارک کنیم. اگر مخالف علم و عقل باشد، شبهه‌ای نیست که اوهام است».[3]

پی‌نوشت:

[1]. حسینعلی نوری، لوح سلطان مبارک سلطان ایران، هندوستان، دهلی‌نو: محفل ملّی روحانی بهائیان هندوستان، 132 بدیع، ص 8-7.
[2]. حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار بهائی به زبان فارسی و عربی، 1988 م، ص 104.
[3]. عباس افندی، خطابات عبدالبهاء، مصر: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، 1921 م، ج 2، ص 219.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم این مقاله در کانال نقد و بررسی بهائیت و شیخیه منتشر شد. به ✡ کانال نقد بهائیت و شیخیه✡ بپیوندید. https://telegram.me/joinchat/DImSwD9aTSylaU60Rh8B2A

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.