نقدی بر آیین ذن بودیسم

  • 1395/05/28 - 20:08
اساس مکتب ذن، بوداست و این آیین مملو از ایده‌های فرهنگ هندو است. نفی منطق و عقلانیت از دیگر مؤلفه‌های آیین بودیسم است. آیین ذن با هرگونه تعقل، خردورزی و ذهن‌گرایی مخالف است. ذن در میان تمامی مکتب‌ها و فلسفه‌های شرق تنها مسلکی است که تأکید فراوان بر نفی منطق و تحلیل‌های عقلی دارد. در این رابطه با دو گونه تعبیر مواجه می‌شویم...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «ذن» یک لغت ژاپنی است. در واقع بسیاری از چیزهایی که ما درباره‌ مکتب ذن می‌دانیم از راه ژاپن به ما منتقل شده است، از طریق نوشته‌های یک راهب بزرگ بودائی به نام «سوزوکی». ولی ژاپن، خواستگاه ذن نیست. ذن از چین آمده است و در آنجا به آن «چَن» گفته می‌شود. اساس و شالوده‌ی چن هم مکتب بودائی است که در هند پدید آمده است و با تعالیم لائوتزو ممزوج شده است.[1]
در مکتب ذن متون مقدس جایگاهی ندارد، مناسک و علم و ساختن معبد نفی شده است. انزواطلبی مطلق حاکم است. هرگونه عقلانیت و فلسفه مطرود است. علم هم در نظر این مکتب جایی ندارد.
در آیین ذن خدا نیست، معاد نیست، وحی و نبوت نیست و اساساً دینی وجود ندارد. آنچه در این آیین به چشم می‌خورد نیروی تائو و عوامل طبیعی است که هیچ ارتباطی به عرفان ندارد. اساس مکتب ذن، بوداست و این آیین مملو از ایده‌های فرهنگ هندو است. نفی منطق و عقلانیت از دیگر مؤلفه‌های آیین بودیسم است. آیین ذن با هرگونه تعقل، خردورزی و ذهن‌گرایی مخالف است. ذن در میان تمامی مکتب‌ها و فلسفه‌های شرق تنها مسلکی است که تأکید فراوان بر نفی منطق و تحلیل‌های عقلی دارد. در این رابطه با دو گونه تعبیر مواجه می‌شویم؛ گاهی گفته می‌شود ذن مخالف منطق است و گاهی هم بیان می‌شود که ذن چه به لحاظ اثبات یا به لحاظ نفی، نظری به منطق ندارد: «محققاً ذن نظامی نیست که بر مبنای منطق و تحلیل استوار شده باشد. بلکه برعکس، ذن مخالف منطق است».[2]
ذن پایبندی به منطق را مجاز نمی‌داند و بر این باور است که مادامی‌که انسان دربند منطق و واژه‌ها باشد در عذاب خواهد بود. چنانچه از فرازهای پیش‌گفته به دست می‌آید، ظاهراً منطق را کنار واژه‌ها و الفاظ قرار داده‌اند این درحالی است که محور منطق، ذهن و فکر است و الفاظ، محورِ ادبیات.
به بیان دیگر انسان دارای دو بعد است؛ یکی تفکر، دیگری تکلم و هرکدام از این دو قواعدی دارد. منطق متکفل قواعد فکر و ذهن است و علوم ادبی عهده‌دار بیان قوانین زبان و کلام. ذن‌گراها براین باورند که ذن، آیین عملی است. لذا آن‌ها با تفکرات فلسفی، پیچیدگی‌های منطقی و باریک‌اندیشی‌های فکری سروکار ندارند.
نکته‌ی ظریف دیگر اینکه در ذن تناقض‌های فراوانی مشاهده می‌شود و امور متعددی که نقیض یکدیگرند کنار هم قرار می‌گیرند. درحالی‌که منطق با این اصل اولی آغاز می‌کند که اجتماع نقیضین محال است. بر این اساس طبیعی است که پیروان ذن سخن از مخالفت جدی با منطق داشته باشند.
ذن نه‌تنها با منطق مخالفت می‌کند بلکه به‌صورت جدی به منطق حمله می‌کند و حتی یک گام هم فراتر نهاده با هرگونه عقلانیت و تفکرات تجریدی مخالفت می‌ورزد.
در رابطه با نسبت میان ذن و منطق نکات متعددی قابل‌ذکر است که در اینجا تنها به یک نکته اکتفا می‌شود؛ اگر در مقابل فردی چند سیستم عرفانی وجود داشت، او به ناچار باید انتخاب کند. سؤال این است که این شخص چگونه انتخاب می‌کند و با توجه به چه معیار و ملاک‌هایی یکی از آن مسلک‌ها را بر می‌گزیند؟ فعلاً این مهم نیست که کدام مکتب را برمی‌گزیند و این نیز مهم نیست که کدام ملاک و معیار را مدنظر قرار می‌دهد بلکه این مهم است که او بالاخره یک سلسله ملاک‌ها و منطق‌هایی را مد نظر گرفته بر اساس آن مسلکی را برمی‌گزیند. این ملاک‌ها و معیارها هر چه باشند، معیارهای عقلانی‌اند و این بدین معناست که ذن اگر بخواهد به‌عنوان یک طریقت روحانی برگزیده شود نیازمند عقلانیت است و ضروری است بهره‌ای از تعقل داشته باشد. لذا مکتبی که ضد عقلانی است ناپذیرفتنی است.
گذشته از اینکه آیین ذن حاوی مباحث فراوان نظری است و این، بدین معناست که عرفان ذن مباحث عقلی را پذیرفته است و هرجا سخن از تعقل و خردورزی باشد ادراکات تجریدی و قواعد منطقی هم جریان و سریان دارند. لذا ذن به‌عنوان یک مسلک عرفانی هرگز نمی‌تواند جدای از عقلانیت و منطق باشد هرچند شعار منطق ستیزی می‌دهد.
نفی ذهن خصیصه بارز آیین ذن است. ذن با ذهن رابطه‌ای ندارد. برجسته‌ترین ساخته‌های بشری یعنی ذهن و عقلانیت در ذن جایگاهی ندارد. یک بودائی ذن، به دنبال محتوای عرفانی است و ادراکات عرفانی در دسترس عقل قرار نمی‌گیرد. البته ممکن است یافته‌های عرفانی پیرو ذن بعد از حصول در دسترس عقل قرار بگیرد اما نیل به آن یافته‌ها تنها از طریق آزمایش‌های شخصی و دریافت‌های باطنی امکان‌پذیر است، درحالی‌که این همه مباحث که در باب آیین ذن مطرح است و ده‌ها کتاب و صدها مقاله که نگاشته شده است همه تبلور ذهن است[3]: «اگر از اندیشه‌ات برای تحصیل واقعیت استفاده کنی، نه واقعیت را می‌فهمی و نه اندیشه‌ات را اگر واقعیت را بدون استفاده از اندیشه‌ات تحصیل کنی، هر دو را خواهی یافت».[4]

پی‌نوشت:

[1] . آلبرت لو، دعوت به تمرین ذن، ترجمه‌ی ع. پاشایی، تهران: نشر میترا، ۱۳۷۸، ص ۲۹.
[2] . د. ت. سوزوکی، مقدمه‌ای بر ذن بودیسم، ترجمه‌ی منوچهر شادان، تهران: نشر بهجت، ۱۳۸۳، ص ۴۵.
[3] . محمد‌تقی فعالی، آفتاب و سایه‌ها، تهران: نشر عابد، ۱۳۹۰، ص ۳۷۵.
[4] . بودیدارما، تعلیم ذن بودیدارما، ترجمه‌ی نامدار نادری، تهران: نشر بهجت، ۱۳۸۲، ص ۹۸.

جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: محمد‌تقی فعالی، آفتاب و سایه‌ها...

تولیدی

دیدگاه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.