تعدیل معیشت عمومی در بهائیت از ادعا تا عمل

  • 1395/05/21 - 20:36
شعار «تعدیل معیشت عمومی» به زعم عبدالبهاء از تعالیم بدیع بهاءالله است که برای رفع فقر و تبعیض، باید به صورت قانون درآید و ثروتمندان ملزم به رعایت آن باشند، از طرفی انفاق و رسیدگی به فقرا یک امر اخلاقی و انسانی است که با اجبار سازگاری ندارد؛ لذا عبدالبهاء برای جمع این دو، به قانون اختیاری روی آورده و عمل به آن را اختیاری می‌داند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالبهاء معتقد است که بهاءالله راه حل و چاره‌ی مسائل اقتصادی را به گونه‌ای ارائه کرده که هیچ ‌یک از کتب مذهبی پیامبران پیشین درباره‌ی این امر مهم بشری، سخن نگفته‌اند. او برای نجات بشریت از تبعیض و فاصله طبقاتی و ریشه کن شدن فقر، تعدیل معیشت عمومی را به عنوان آموزه‌ی بدیع بهاءالله به جهان عرضه کرده است.
او می‌گوید: «طبقات ناس مختلفند، بعضی در نهایت غنا هستند، بعضی در نهایت فقر، یکی در قصر بسیار عالی منزل دارد، یکی سوراخی ندارد. یکی انواع طعام در سفره‌اش حاصل است، یکی نان خالی ندارد، قوت یومی ندارد.»[1] و برای رفع آن می‌گوید: «باید قوانین و نظاماتی گذارد که جمیع بشر براحت زندگانی کنند... امر تعدیل معیشت، بسیار مهم است و تا این مسئله تحقّق نیابد، سعادت برای عالم بشر ممکن نیست.»[2]
او همچنین معتقد است: «جایز نیست که بعضی در نهایت غنا باشند و بعضی در نهایت فقر، باید اصلاح کرد و چنان قانونی گذاشت که از برای کلّ، وسعت و رفاهیت باشد، نه یکی به فقر مبتلا و نه یکی، نهایت غنا را داشته باشد. مثلاً شخص غنی که منتهای غنا را دارد، نگذارد شخص دیگر منتهای فقر را داشته باشد، مراعات او را بکند تا او هم راحت باشد. این را باید به قوانین اجرا کرد، نفوس اغنیا باید خودشان زیادی مال خود را به فقرا انفاق کنند و همچنین قوانین مملکت باید نوعی باشد که به موجب شریعت الله هرگونه آسایش داشته باشد.»[3]
مستحضریم که  اجرای قانون اختیاری نیست، بلکه اجباری است و عبدالبهاء که خود به این مسئله واقف است، میل و رغبت را به این آموزه اضافه می‌کند و می‌گوید: انفاق اغنیا به فقرا باید از روی میل و رغبت باشد، نه از روی اجبار؛ یعنی قانونی وضع شود که هرکه دلش خواست آن را رعایت کند و هرکسی هم خواست زیر پایش بگذارد. قانونی بدون ضمانت اجرایی که ثروتمندان را به دلخواه ملزم می‌کند به بخشیدن قسمتی از دارایی خود!
وی می‌گوید: «اغنیا رحم به فقرا کنند، امّا به میل خودشان نه مجبوراً. اگر مجبوری باشد، فایده ندارد. نه آنکه به جبر باشد، بل به موجب قانون عمومی هر کس تکلیف خود را بداند.»[4]
تناقض آشکار سخن جناب عبدالبهاء حاکی از این است که ظاهراً او یا تفاوت مسائل اخلاقی اختیاری را با قوانین لازم ‌الإجرای اجباری نمی‌داند و یا اینکه خود به ناممکن بودن این تعلیم در خارج کاملاً اشراف دارد که عنصر اختیار را به قانون ضمیمه می‌نماید؛ چراکه همیشه آنچه انسان دلش می‌خواهد و آرزو دارد، در واقع میسر و محقق نمی‌شود.
مدینه‌ی فاضله‌ای که عبدالبهاء می‌سازد، سرشار است از قوانین اختیاری.

پی‌نوشت:
[1]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 134 (به نقل از عبدالبهاء).
[2]. عبدالبهاء، خطابات، ج 2، ص 148.
[3]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، صص134-135 (به نقل از عبدالبهاء).
[4]. همان، ص 148 (به نقل از عبدالبهاء).

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.