عزلت صوفیانه

  • 1395/05/04 - 13:44
بزرگان صوفیه عزلت را از شروط و مراحل سیروسلوک دانسته‌اند و بعضی حتی آن را تنها راه شناخت حق می‌دانند ولی با این که موارد مختلفی از عزلت پیامبران و اولیاء الهی در قرآن ذکر شده است ولی طبق روایات عزلت کار ناپسندی است که بسیار مورد مذمت قرار گرفته است الا مواردی که توسط خداوند متعال و اهل بیت(علیهم السلام) استثناء شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گوشه‌گیری و عزلت یکی از اموری است که جمعی از ارباب سیروسلوک توصیه می‌کنند ولی باید توجه داشت که این گوشه‌گیری، عزلت منفی و افراطی که انسان را از خدا و خلق خدا دور می‌کند نباشد بلکه عزلت و گوشه‌گیری مثبت باشد تا موجب صفای روح و سیر و قرب الی الله شود که در قرآن کریم نیز می‌توان نمونه‌های مختلفی از عزلت مثبت را دید ازجمله عزلت اصحاب کهف یا عزلت مریم مقدس(سلام‌الله علیها) یا عزلتی که حضرت موسی(علیه‌السلام) طی چهل شب داشت.
در روایات و در زندگی اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نیز گوشه‌گیری و عزلت دیده می‌شود همان‌گونه که آمده است که قبل از بعثت مدت‌ها پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) به غار حرا می‌رفت و عزلت اختیار می‌کرد و به ذکر پروردگار و مناجات با خداوند مشغول بود تا زمانی که فرمان نبوت برای او صادر شد یا در حالات امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) است که شب‌ها را به عزلت و گوشه‌گیری در نخلستان‌ها می‌گذراند و به عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال می‌پرداخت و در روایتی می‌فرمایند: «الوصله بالله فی الانقطاع عن الناس[1] ارتباط و اتصال با خدا در جدا شدن از مردم است.»
اما از روایات استفاده می‌شود که عزلت و گوشه‌گیری از دیدگاه اسلام کاری منفور و ناپسند است مگر در مواردی که توسط خداوند و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) استثناء شده است مانند زمانی که جامعه به‌قدری فاسد شود که انسان در هر جای آن گام می‌گذارد آلوده گناه می‌گردد. اگر در چنین جامعه‌ای بتواند گوشه‌گیری کند به‌گونه‌ای که زندگی خانواده او خراب نشود و به هم نریزد کار خوب و پسندیده‌ای است. عزلت اصحاب کهف نیز از همین قبیل بود چرا که جامعه آنها غرق بت‌پرستی شده بود و آنها نیز در فشار بودند که به این آیین درآیند.
نمونه دیگر عزلت مطلوب این است که انسان در طول شبانه‌روز گاهی با خدای خود خلوت و راز و نیاز کند و از هیاهوی جامعه و زندگی مادی دور باشد تا بتواند به تصفیه باطن و خلوص نیت و قرب به پروردگار برسد که نماز شب یک نمونه پسندیده از عزلت مثبت است که عزلت حضرت مریم(سلام الله علیها) یا عزلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نیز از همین قبیل است.
اما صوفیه عزلت را به‌صورت افراطی آن پذیرفته‌اند و پیروان خود را به آن دعوت می‌کنند مثلاً بایزید بسطامی عزلت و گریختن از مردم را علامت شناخت حق توصیف کرده است[2] یا احمد بن عاصم انطاکی یکی از علامات صوفی را بیزاری از خلق می‌داند[3] یا محی‌الدین عربی عزلت را یکی از پنج چیزی برشمرده که در مسیر سیروسلوک به انسان کمک می‌کند[4] و برای آن مراحل سه گانه ای قائل شده است، عزلت در مسائل اخلاقی، عزلت در خطورات قلبی، عزلت از مردم و دوری از آنها. سپس درباره عزلت می‌گوید: «بعضی از آنها یا اکثرشان نمی‌توانند با مردم معاشرت کنند و آنها را از سخنان نامربوط  و ناموزون بازدارند و این سبب می‌شود که عزلت و انقطاع از مردم را برگزینند، به خلوت بروند درها را به روی خود ببندند و جمعی نیز از شهرها و آبادی‌ها جداشده به کوه‌ها و دره‌ها و سواحل خالی از سکنه روی‌آورند یا با وحوش بیابان انس بگیرند و بعضی از آنها با جن مجالست پیدا می‌کنند.»[5]
اما ابونصر سراج درباره گمراهی صوفیه در عزلت و گوشه‌گیری می‌گوید: «گروهی دیگر عزلت گرفته‌اند و در کنج غارها خزیده‌اند و پنداشته‌اند که از خلق می‌گریزند و در کوه‌ها و فلات آرام می‌گیرند و از بدی‌ها می‌رمند و به انفراد و خلوت به انفراد و خلوت به خدا می‌رسند چنان‌که اولیا رسیده‌اند و این رسیدن درمیان مردمان دست نمی‌دهد. اینها هم گمراه‌اند، چون بزرگانی که کم می‌خوردند و در خلوت می‌زیستند و تنهایی را بر می‌گزیدند از سر علم و آگاهی بود به همین جهت سیر سرشار اشراق و علم و قوت حال آنها را در خود فرو می‌برد و یاد یار و دیار را از یادشان می‌زدود و خوردن و نوشیدن را از ذهنشان پاک می‌نمود و حق، آنها را به خود جذب می‌کرد و چنان پر می‌ساخت که دیگر نیازی به‌غیراز او نبود. هر کس چنین توانایی درون و آگاهی‌های عمیق نباشد و نفس را به تکلیف به‌تنهایی و ناتوانی وادارد و آسیب و زیان به او رساند و چیزهایی را در انزوا از دست دهد که نتواند به کف آرد و پندارد که به مقام بزرگان و مخصوصان رسیده است، سخت گمراه است».[6]
اما نه تنها این عزلت‌نشینی افراطی، سیره و مورد تأیید اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نبوده بلکه با آن به‌شدت برخورد می‌کردند که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند: لا رَهْبانِیَّةَ فِى الإِسلامِ[7]در میان امت من، گوشه‌نشینی و رهبانیت نیست و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) وقتی درباره زهادی که از خانه و خانواده خود دوری می‌کردند شنید به مسجد رفتند و فرمودند: «ما بال أقوام یحرمون علی أنفسهم الطیبات ألا انی أنام اللیل و أنکح و أفطر بالنهار فمن رغب  عن سنتی فلیس منی[8] چرا گروهی از مردم نعمت‌ها پاکیزه الهی را بر خود حرام می‌کنند. آگاه باشید من شب می‌خوابم و با همسران آمیزش دارم و روز را اوقات افطار می‌کنم. کسی که از سنت من چشم‌پوشی کند از من نیست».
در حقیقت اصل و اساس تعلیمات اسلام بر اجتماعی زیستن، شرکت در نمازهای جماعت پنج گانه، نماز جمعه، حج، نماز عیدین، و صله‌رحم و عیادت مریض و تشیع جنازه و شرکت در مجالس تعلیم و تعلم و امثال آن است. نه دوری گزیدن از مردم و جامعه برای شناخت حق یا رسیدن به صفای باطنی و اگر صوفیه معتقدند که فقط با عزلت و گوشه‌گیری است که به‌حق می‌رسند پس چرا اهل‌بیت(علیهم‌السلام) اینقدر سفارش به زندگی اجتماعی کرده‌اند؟

پی‌نوشت:

[1]. تیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالحکم، انتشارات دفتر تبلیغات، قم، 1366، ح 3954
[2]. عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکره الاولیا، ص 136
[3]. محمد بن منور، اسرارالتوحید فی مقامات أبی سعید، تصحیح و تنظیم شفیعی کدکنی، محمدرضا، انتشارات آگاه، تهران، 1386، ص 28
[4]. ابن عربی، محی‌الدین، فتوحات مکیه، جلد 1، باب 53
[5]. همان، ج 1، باب 51، فی معرفه رجال من اهل الورع
[6]. سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، انتشارات اساطیر، تهران، 1388، ص 436 و 437
[7]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، انتشارات دار احیاء التراث العربی، لبنان، ج 70، ص 15
[8]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، انتشارات موسسه آل البیت، قم، 1409 ق، ج 16، باب 19، ح 1

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.