بسر بن ارطاة، نماد عدالت صحابه

  • 1395/05/03 - 22:46

یکی از مباحثی که در نزد اهل‌سنت مهم است و روی آن بسیار تأکید دارند، و جزو خطوط قرمز آن‌ها محسوب می‌شود، بحث عدالت صحابه است. عقیده اهل‌سنت درمورد صحابه پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) این است که همه آن‌ها عادل هستند و به دلیل مصاحبت با پیامبر اهل اجتهاد بوده و هیچ گاه از سر عمد و علم مرتکب گناه و خلاف نمی‌شوند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مباحثی که در منظر اهل‌سنت مهم است و روی آن بسیار تأکید دارند، و جزء خطوط قرمز آن‌ها محسوب می‌شود، بحث عدالت صحابه است. عقیده اهل‌سنت درباره صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این است که همه آن‌ها بدون استثناء، عادل هستند و کسی از آن‌ها را نمی‌توان متهم به فسق و گناه کرد. زیرا همه آن‌ها به دلیل مصاحبت با پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، اهل اجتهاد بودند و هیچ‌گاه از سر عمد و علم مرتکب گناه و خلاف نمی‌شدند.
اما وقتی به تاریخ رجوع می‌کنیم، اصحابی را می‌یابیم، که اعمال آن‌ها با عدالت و مبرا بودن از گناه و اشتباه منافات دارد.

بسر بن ارطاة يکی از آن صحابه‌ای است، که کارنامه درخشانی ندارد و از نواصب و دشمنان سرسخت حضرت علی و اهل بيت (علیهم السلام) و از طرفداران عثمان[1] و از سران لشکر معاويه است. او جزء آن تعداد افرادی است، که هنگام مناظره‌ی نماينده حضرت علی (علیه السلام) با شرحبيل بن سمط، با هماهنگی معاويه شهادت دروغ داده و حضرت را، قاتل عثمان معرفی کرد.[2]
در خباثت بسر بن ارطاه مورخین و بزرگان اهل‌سنت اتفاق نظر دارند.
ذهبی در کتابش گفته است که يحيی بن معين، او را جرح کرده و می‌گويد: «کانَ رَجُلٌ سوُء.[3] وی فرد بدی بود.»
هم‌چنین ابن‌عساکر گفته است، که دارقطنی در جرح بسر بن ارطاة می‌گوید: «لَهُ صُحبَة وَ لَم تَکُن لَه إستِقامَة بَعدَ النَّبی وَ هُوَ الَّذي قَتَل طِفلَین لِعُبیدِالله بنِ عَبّاسِ بن عَبدُالمُطَلِب بِالیَمَن في خِلافَة مُعاویَة...[4] بسر بن ارطاة، بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسير درست قرار نداشت. او کسی بود، که دو فرزند کوچک عبيدالله بن عباس را، در یمن و در زمان خلافت معاویه کشت.»

آیا بسر بن ارطاة، صحابی بوده است؟
برخی که نتوانستند از جنایات و خطاهای بسر بن ارطاة چشم بپوشند، ناچاراً در صحابی بودن او تردید کردند، تا بتوانند از نظریه ساختگی عدالت صحابه، دفاع کنند، ولی غافل از این‌که بزرگانی از اهل‌سنت، هم‌چون ابوحاتم رازی و ذهبی و دیگران، بسر بن ارطاة را صحابی می‌دانند.[5]

جنایات بسر بن ارطاة
مورخان از اهل‌سنت، جنایات زیادی در مورد بسر بن ارطاة نوشته‌اند. ابن‌عساکر در کتابش به نقل از ابوسعيد بن يونس می‌نويسد: «أمَرَه أن یَتقَرّی مَن کانَ في طاعَة عَلي فَیوقِعَ بِهِم، فَفَعَل بِمَکة وَ المَدینَة وَ الیَمَن أفعالاً قَبیحَة.[6] معاويه بسر بن ارطاة را، به يمن فرستاد و دستور تعقيب و قتل شيعيان حضرت علی (علیه السلام) را به او داد. بُسر در مدينه و مکه و يمن افعال و اعمال زشتی، مرتکب شد.»
بلاذری در کتابش می‌نويسد: معاويه هنگام فرستادن بُسر، به سمت منطقه حجاز و يمن به او گفت: «وَ أقتُل کُلُّ مَن کانَ في طاعَة عَلي إذا امتَنَعَ مِن بِیعَتِنا وَ خُذ ما وَجَدت لَهُم مِن مال...[7] هر کسی را که با علی بيعت کرده، اگر با ما بيعت نکرد، به قتل برسان و اموال و دارايی‌هايشان را مصادره کن.»

سب و دشنام نسبت به امیرالمؤمنین
از اعمال قبیح بسربن ارطاة، سب و دشنام به وجود مقدس حضرت علی (علیه السلام) است. در ناصبی بودن بسر بن ارطاة، شک و تردیدی نیست، او در سب و دشمنی حضرت علی(علیه السلام) کوتاهی نمی‌کرد. تاریخ مواردی از جسارت‌های او را ذکر کرده است. یکی از آن موارد، زمانی بود که او والی بصره بود.
صاحب کتاب انساب الاشراف و برخی کتب تاریخی دیگر، در این خصوص نوشته‌اند، که بسر بن ارطاة، در حدود سال 41 هجری از طرف معاويه والی بصره گرديد و تقریباً شش ماه اين مقام را به‌عهده داشت. روزی بالای منبر رفت و حضرت علی (علیه السلام) را سب و تنقیص نموده و با الفاظ بسيار زشتی از ايشان ياد نمود و سپس به حاضرين در مسجد گفت: «أیَهُا الناس! أنشَدَکُم بالله! أما صَدَقتُ؟ فقال أبوبکرة: إنَّكَ تَنشِدُ عَظیماً. وَالله ما صَدَقتَ وَ لابَررتَ. فَأمَر بأبي‌بکرة، فَضَرب حَتّی غُشي عَلیه، فأفاق... فَقالَ إبنَه لَه یا أبة! ألَم تَعلَم أنّ القوم أعداءَ الرَّجُل؟ فقال: یا بُني... َوالله لأن أکونَ ذُباباً أنتَقَل عَلَی الجیفِ أحَبُّ إليّ أن أدخُلَ فیما دَخلَ فیه عَلي، ولکِنّه قالَ فیهِ غَیرُ الحَق وَ سَألنا بالله أما صَدَقتُ؟ فأخبرناهُ أنّه لَم یَصدُق وَ أنّ عَلیاً غَیر مَطعوُن عَلَیه في بَطنٍ و لا فَرجٍ وَ لا نَسَبٍ وَ لا سابقةٍ.[8] شما را به خدا سوگند می‌دهم، آيا سخنانی که درباره علی گفتم، راست نبود؟ ابوبکره  که يکی از حاضرين در مسجد بود، در پاسخ بسر گفت: به خدا سوگند! سخنانی که درباره علی (علیه السلام) گفتی، درست نبود و دروغ است. بسر دستور داد، ابوبکره را چنان زدند، که بيهوش شد. پس از مدتی به هوش آمد. فرزندش به او گفت: پدر جان! مگر نمی‌دانی اين گروه، دشمنان علی (علیه السلام) هستند؟ ابوبکره گفت: فرزندم! ... به خدا قسم! اگر پشه‌ای باشم و مجبور باشم، بر روی مردارها بنشينم، در اموری که علی وارد شده، دخالت نخواهم کرده. ولی بسر بن ارطاة، مطالب دروغ و غير واقعی درباره علی (علیه السلام) گفت و ما را به خداوند قسم داد و گفت: آيا سخنان من راست نبود؟ من به‌خاطر قسمی که داده بود واقعيت را گفتم. علی در اسلام، دارای سابقه درخشانی است و از اصل و نسب پاکی برخوردار بوده و هيچ‌گونه لقمه حرامی نخورده و مرتکب فحشا و زنا و ساير محرمات نيز نشده است.»
هر چند سخنان دروغ بسر بن ارطاة، درباره حضرت علی (علیه السلام) از سوی مورخين نقل نشده است، اما از پاسخی که ابوبکره داد، تا حدودی می‌توان حدس زد، که سخنان زشت بسر بن ارطاة، چه بوده است. به‌نظر می‌رسد، او سابقه درخشان حضرت در اسلام را منکر شده و در اصل و نسب آن حضرت، ايجاد شک و شبهه نموده و حضرت را به ارتکاب محرمات متهم نموده است.

هدف از ذکر شرح حال بسر بن ارطاة این است، که آیا می‌توان در مورد این‌چنین شخصیتی، صفت عدالت را به‌کار برد؟ آیا این شخص، با تمام جنایات و کشتاری که انجام داده است، قابل دفاع است و می‌توان گفت که او مبرا از خطاست؟ برادران اهل‌سنت در خصوص این افراد که در میان صحابه کم نیستند، چگونه رفتار خواهند کرد؟ آیا می‌توان، بسر بن ارطاة و مانند او را عادل خواند؟
فراتر از آن، این‌که اهل‌سنت در خصوص جنگ‌هایی که در زمان حضرت علی (علیه السلام) علیه ایشان، توسط معاویه و برخی دیگر از صحابه، مانند طلحه و زبیر، به‌راه انداخته شد، چگونه سخن خواهند گفت؟ آيا در جنگ صفین، حق با حضرت علی (علیه السلام) بود، يا با معاويه؟ مسلماً هر دو، با این‌که صحابه بودند، ولی حق نبودند، چون كه هيچ‌گاه دو حق با هم نزاع و ستیز نخواهند کرد؟ در اين جنگ كه بسیاری از مسلمانان كشته شدند، چه كسی حق و چه كسی باطل بود؟ مسلماً یکی از آن دو گروه باطل بودند. پس چگونه می‌توان گفت که گروه باطل، عادل هم بودند؟
و بسیاری از این سؤالات، که باید برادران اهل‌سنت نسبت به آن‌ها پاسخ‌گو باشند.

پی‌نوشت:

[1]. «کان عثمانیاً». الطبقات الکبری، ابن‌سعد، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج7، ص409، شرح حال بسر بن أرطاة.
[2]. «... فهیأ له رجالاً یشهدون عنده أنّ علیاً قتل عثمان، منهم بسر بن أرطاة و...» الإستیعاب في معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص256، رقم1137، شرح حال شرحبیل بن سمط
[3]. میزان الإعتدال فی نقد الرجال، ذهبی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص309، رقم1168، شرح حال بسر بن أرطاة. 
[4]. الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص241، رقم175، شرح حال بسر بن أرطاة
تاریخ دمشق الکبیر، ابن‌عساکر، داراحیاء التراث العربی، بیروت: ج10، ص128، رقم 1090، شرح حال بسر بن أرطاة
[5]. ابوحاتم رازی می‌گوید: «له صحبة» الجرح و التعدیل، ابوحاتم رازی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص422، رقم 1678، شرح حال بسر بن أرطاة
 العبر في خبر من غبر، ذهبی، دارالفکر، بیروت: ج1، ص30
[6]. تاریخ دمشق الکبیر، ابن‌عساکر، داراحیاء التراث العربی، بیروت: ج10، ص128، رقم1090 شرح حال بسر بن أرطاة
[7]. أنساب الأشراف، بلاذری، دارالکتب العلمیة، بیروت:ج3، ص212
[8]. أنساب الأشراف ، بلاذری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج 2، ص 136
المنتظم في تواریخ الملوك و الأمم، ابن‌جوزی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج4، ص8، حوادث سنة 41 هجری

نویسنده: محمد یاسر بیانی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.