طاهری و تفسیر به رأی قرآن!

  • 1395/05/02 - 11:38
طاهری در مباحث خود آیات قرآن را بر اساس مشرب و دریافت‌های شخصی خویش تفسیر می‌کند! با توجه به محکمات و متشابهات قرآنی، تفاسیر طاهری مصداق کامل تفسیر به رأی است. در اسلام، همواره مردم از پذیرش تفاسیری که بر مبنای الهام و دریافت‌های ماورایی باشد، نهی شده‌اند. این‌گونه تفاسیر به حدی سطحی و کوته‌بینانه است که هرکس با اندکی تأمل و بر اساس حداقل اعتقادات و اندیشه‌های دینی، به انحراف آن‌ها پی می‌برد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ طاهری در مباحث خود آیات قرآن را بر اساس مشرب و دریافت‌های شخصی خویش تفسیر می‌کند! با توجه به محکمات و متشابهات قرآنی، تفاسیر طاهری مصداق کامل تفسیر به رأی است. در اسلام، همواره مردم از پذیرش تفاسیری که بر مبنای الهام و دریافت‌های ماورایی باشد، نهی شده‌اند. این‌گونه تفاسیر به حدی سطحی و کوته‌بینانه است که هرکس با اندکی تأمل و بر اساس حداقل  اعتقادات و اندیشه‌های دینی، به انحراف آن‌ها پی می‌برد، مگر این‌که از آموزه‌های اسلامی هیچ اطلاعی نداشته و یا رابطه‌ی مراد و مریدی، اطاعت کورکورانه و پذیرش بی‌چون و چرای او در پی داشته باشد. در ادامه به مواردی از این تفسیر به رأی‌ها اشاره می‌شود. طاهری در ابتدا برای معرفی فرادرمانی، برای اثبات ادعای خود مبنی بر اتصال به روح‌القدس! و سپس به خداوند و تشکیل حلقه وحدت، آیه زیر را شاهد می‌آورد: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِى ٱلْأَرْضِ ۖ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَآ أَدْنَىٰ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا۟ ۖ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا۟ يَوْمَ ٱلْقِيَٰمَةِ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌ. [مجادله/7] آیا نمی‌دانی که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است می‌داند؛ هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست، و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن مگر اینکه او همراه آنهاست هر جا که باشند، سپس روز قیامت آنها را از اعمالشان آگاه می‌سازد، چرا که خداوند به هر چیزی داناست!»

طاهری، به گمان خود، در این آیه، مفهوم دلخواه خود را یافته است و آن را برای توجیه ایجاد فرقه حلقه و وحدت با معنایی که به درک آن رسیده، به کار می‌برد. او حتی به خود زحمت نداده به آیات بعدی آن توجه کند و چنان‌چه درباره این آیات سوره مجادله، اندیشه‌ای کوتاه صورت گیرد، مطلب پیچیده‌ای ندارد و این فقط از غفلت و بی‌اطلاعی رهبر فرقه حلقه حکایت دارد. ترجمه آیات بعدی آیه یاد شده چنین است: « آیا ندیدی کسانی را که از نجوا [= سخنان درگوشی‌] نهی شدند، سپس به کاری که از آن نهی شده بودند بازمی‌گردند و برای انجام گناه و تعدّی و نافرمانی رسول خدا به نجوا می‌پردازند و هنگامی که نزد تو می‌آیند تو را تحیّتی (و خوشامدی) می‌گویند که خدا به تو نگفته است، و در دل می‌گویند: «چرا خداوند ما را بخاطر گفته‌هایمان عذاب نمی‌کند؟!» جهنم برای آنان کافی است، وارد آن می‌شوند، و چه بد فرجامی است!  ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که نجوا می‌کنید، و به گناه و تعدّی و نافرمانی رسول (خدا) نجوا نکنید، و به کار نیک و تقوا نجوا کنید، و از خدایی که همگی نزد او جمع می‌شوید بپرهیزید!  نجوا تنها از سوی شیطان است؛ می‌خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند؛ ولی نمی تواند هیچ گونه ضرری به آنها برساند جز بفرمان خدا؛ پس مؤمنان تنها بر خدا توکّل کنند!»[1]

درباره این آیات شأن نزول‌هایی[2] نقل شده است؛ صاحب تفسیر نمونه می‌گوید: «جمعى از یهود و منافقان در میان خودشان جدا از مؤمنان نجوا مى‏کردند و گاه با چشم‌هاى خود اشاره‏هاى ناراحت کننده‏اى به مؤمنان داشتند، و همین باعث غم و اندوه مؤمنان مى‏شد، هنگامى که این کار را تکرار کردند مؤمنان شکایت به رسول خدا (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) نمودند، پیامبر (صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله) دستور داد که هیچ کس در برابر مسلمانان با دیگرى نجوا نکند، اما آن‌ها گوش ندادند، باز هم تکرار کردند، آیه نازل شد (و آن‌ها را سخت بر این کار تهدید کرد).»[3]

هر چند ترجمه آیات به طور کامل و گویاست (باتوجه به شأن نزول آیه) ولی بیان چند نکته لازم است؛ طاهری «نجوا» را که خداوند به صراحت در قرآن از القائات شیطان معرفی کرده، در تشکیل فرقه حلقه، عملی رحمانی دانسته است، غافل از این‌که مردم از آن عمل نهی شده‌اند و هدف از بیان این آیات، تذکر و یادآوری سلطه‌ی خداوند بر بندگان است.

در نجوای چند نفر، آن‌چه از نظر آنان سرّ شمرده می‌شود، برای خداوند ظاهر است؛ البته نه این‌که خدا مانند اهل نجوا وجودی محدود دارد؛ وجودی که دومی و سومی هم برایش فرض شود؛ زیرا خداوند در سوره مائده معتقدان به ثالث ثلاثه بودن خدا را کافر خوانده است.[4]
بنابراین، اولا نجوا به معنای درگوشی صحبت کردن است و به ادعای اتصال به روح‌القدس و سپس به خداوند هیچ ربطی ندارد؛
ثانیا، آیه 7 سوره مجادله که در کتاب «انسان از منظر دیگر» به آن استناد شده، هشدار خداوند به نجوا کنندگان است مبنی بر این‌که خداوند همواره حاضر، شاهد و آگاه به اعمال انسان‌هاست. همچنین خداوند در آیه 10 سوره مجادله می‌فرماید: « إِنَّمَا النَّجْوَی مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا. [مجادله/9] جز این نیست که نجواى منافقان و بیماردلان برخاسته از وسوسه هاى شیطان است . او آنان را به نجوا وامى دارد تا کسانى را که ایمان آورده اند اندوهگین کند و افکارشان را به گمان این که حادثه ناگوارى رخ داده است مضطرب و پریشان سازد . ولى مؤمنان بدانند که کارها به دست خداست » در واقع، طاهری در اتصال حلقه، حضور خداوند را به حضور سه نفر دیگر مشروط دانسته، می‌گوید: وقتی آن سه عضو حاضر شدند، نفر چهارم خداست. پس از حضور فرادرمان‌گر، فرادرمان‌گیر و روح‌القدس، خداوند نفر چهارم حاضر است و این حضور مشروط خدا به علت نشناختن صفات خدا و تفسیر به رأی آیه یاد شده است. خداوند همواره شاهد و ناظر است و برای جاری کردن رحمانیت خود (رحمت عام) به شرط و حضور غیر نیاز ندارد. این، شرک خفی و یکی از موارد تفسیر به رأی طاهری‌ست که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بسیار از آن نهی کرده‌اند.[5]
همچنین در تفسیر عیاشی از ابی بصیر و او از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده که ایشان فرمود: «کسی که قرآن را به رأی خود تفسیر کند، اگر هم تفسیرش به طور اتفاقی درست باشد، اجر نمی‌برد و اگر به خطا رود، از آسمان دورتر خواهد شد.»(یعنی دوری‌اش از خدا بیش از دوری‌اش از آسمان خواهد بود.)[6]
از حضرت امام رضا (علیه‌السلام) نیز روایت شده که فرمودند: «رأی دادن درباره کتاب خدا کفر است.»[7] این روایات نشان می‌دهد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) خواسته‌اند افراد را از خودسری در تفسیر نهی کنند، پش مفسر نباید در تفسیر آیات قرآنی به اسبابی که برای فهم کلام عربی در دست دارد، اکتفا و کلام خدا را با کلام مردم مقایسه کند؛ برای این‌که کلام خدا با کلام بشری فرق دارد و طاهری که قدرت فهم کلام عربی را ندارد، خودسرانه به تفسیر قرآن می‌پردازد؛ گویا او مصداق این روایات و مصداق آیه شریفه است که خداوند از زبان شیطان می‌فرماید که او گفت: « قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ [حجر/39] ابلیس گفت: پروردگارا، بدان سبب که مرا به گمراهى افکندى، من هم اعمال و عقاید نادرست را در زمین براى مردم مى آرایم و قطعاً همه آنان را به بیراهه مى افکنم.»

پی‌نوشت:

[1]. مجادله، آیه 8-10.
[2]. کتب تفاسیر، ذیل آیه 7 سوره مجادله.
[3]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 23، ص 430-438.
[4]. مائده، آیه 73.
[5]. ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج3، ص 117 و 118.
[6]. تفسیر العیاشی، محمدبن مسعود عیاشی، المکتبة الاسلامیة، تهران، ج1، ص17.
[7]. همان، ص 18.
برای اطلاع بیشتر: حلقه اسارت، جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، تسنیم اندیشه، ص 286.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.