شیطان در عرفان حلقه

  • 1395/04/28 - 12:09
دیدگاهی که در فرقه کیهانی درباره شیطان بیان می‌شود، از مباحث مهم و ابهام‌برانگیز است و با دیدگاه توحیدی بسیار فاصله دارد. از آن‌جا که ابلیس نیز یکی از مخلوقات الهی است، ایمان و اعتقاد داشتن به قدرت و توانایی تسلط او باعث می‌شود تا جایگاهش در هستی، بیش از یک مخلوق بوده، به نگرش توحیدی خدشه وارد سازد. به بیان روشن‌تر، با اعتقاد به استقلال داشتن شیطان و انتساب قدرت و اراده‌ای خاص به او، نعوذبالله، قدرت الهی محدود دانسته می‌شود و این با کمال مطلق الهی و توحید مخالفت است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دیدگاهی که در فرقه کیهانی درباره شیطان بیان می‌شود، از مباحث مهم و ابهام‌برانگیز است و با دیدگاه توحیدی بسیار فاصله دارد. از آن‌جا که ابلیس نیز یکی از مخلوقات الهی است، ایمان و اعتقاد داشتن به قدرت و توانایی تسلط او باعث می‌شود تا جایگاهش در هستی، بیش از یک مخلوق بوده، به نگرش توحیدی خدشه وارد سازد. به بیان روشن‌تر، با اعتقاد به استقلال داشتن شیطان و انتساب قدرت و اراده‌ای خاص به او، نعوذبالله، قدرت الهی محدود دانسته می‌شود و این با کمال مطلق الهی و توحید مخالفت است. در عرفان حلقه، شیطان از موجودات غیرارگانیک[1] به شمار می‌رود که در امور زندگی انسان بسیار اثرگذار است. طاهری دراین‌باره در کتاب «انسان و معرفت» می‌نویسد: «شیطان نیز می‌تواند از دو منظر مورد ارزیابی قرار گیرد؛ در نگاه اول، او عامل گمراهی و به همین دلیل منفور است و در نگاه موشکافانه‌تر، زمینه‌ساز امتحان و آزمایش انسان است که بدون وجود آن، کمال معنا ندارد و هنر انسان در غلبه بر آن آشکار می‌شود؛ بنابراین، دوری جستن از شیطان و لعن او به معنای پلید دانستن او نیست. ... می‌توان گفت، دلیل خلق انواع شیاطین جن، ضرورت وجود عوامل برای پختگی انسان است.»[2]

پس آن‌ها موجوداتی هستند بدون اندام‌های زیستی و مواد آلی و معدنی؛ از سوی دیگر، طاهری و افراد این فرقه معتقدند که آن‌ها تأثیر فراوانی بر زندگی انسان دارند. در عرفان حلقه، موجودات غیرارگانیک به دو گروه A  و B تقسیم می‌شوند. گروه A، جن و گروه B، کالبد ذهنی هستند و هردوی این‌ها از طریق امکان تسخیر کالبد ذهنی افراد، مزاحمت و بیماری را در پی دارند. آن‌ها در انتخاب افراد نیز نفوذ دارند.[3]
از نظر رهبر فرقه حلقه، ملائک، همه ارکان هستی بوده، قوانین آن را اجرا می‌کنند تا صحنه‌ای برای حضور انسان و آزمایش و پختگی او فراهم شود. طبق دیدگاه طاهری، چون شیطان نیز کارهایی را در عالم هستی انجام می‌دهد، ملِکی مانند دیگر کارگزاران الهی (ملائک) است که در چرخهی جهان دوقطبی مأموریت مشخصی دارد.[4] پس در دیدگاه این فرقه، شیاطین و ابلیس همه ارکان هستی هستند!

همچنین شیاطین جنی موجوداتی هستند که کارهای‌شان را با اختیار انجام می‌دهند و مأموریت ویژه‌ای دارند و مأموریت هر گروه از کارگزاران، در هر مرحله‌ای از مسیر بازگشت آدم به مبدأ آفرینش به پایان می‌رسد، اما از میان ملائک، مأموریت ابلیس تا پایان چرخه ادامه دارد. «در میان کارگزاران، تنها ابلیس است که مأموریت او تا پایان این چرخه ادامه دارد و به عبارت دیگر، تا رسیدن به سرانجام چرخه سر به سجده بر آدم فرود نمی‌آورد.»[5] مأموریت ابلیس در ساختن انسان آن‌قدر مهم است که تا پایان چرخه ادامه می‌یابد؛ زیرا عامل دو قطبی بودن این چرخه است و بدون نقش داشتن او در این عالم، تضاد (خیر و شر) به وجود نمی‌آمد و بدون تضاد، اختیار و انتخاب آدم و رشد او در جهت کمال بی‌معنی خواهد بود.[6]

در عرفان  حلقه، جهان، دو قطبی (خیر و شر) دانسته می‌شود و ابلیس، ایجاد جهان تضاد را برعهده داشته، انسان را به کمال می‌رساند و موجودی‌ست که در تمثیل، از جنس آتش برشمرده می‌شود؛ زیرا انسان را به پختگی می‌رساند. اگر رویارویی با این آتش نباشد، گل وجود انسان خام می‌ماند و چون هیچ مقاومت و کشش مخالفی در مسیر رشد و تعالی او وجود ندارد، در حقیقت، کمال نیز برای او بی‌معنا خواهد بود.[7]
بنابراین در عرفان حلقه، ابلیس از جهت داشتن نقش آتش در برابر انسان، در زمره‌ی جن‌ها محسوب می‌شود، اما در جایگاه کارگزاری که براساس طرحی از پیش تعیین شده، مأموریت خود را انجام داد (آدم را به صحنه آزمایش و پختگی کشاند)، در گروه ملائک جای می‌گیرد.[8]

پس می‌توان گفت، هرکسی که کارگزار الهی‌ست و در این چرخه کاری انجام می‌دهد، ملک است. با این تعریف، همه موجودات الهی ملک محسوب می‌شوند، چون بخشی از امور عالم هستی به دست آن موجودات است. اما نگاه قرآن با این نظریه متفاوت است و خداوند در قرآن درباره شیطان می‌فرماید: «كانَ مِنَ الْجِنِّ.[کهف/50] که از جن بود».
در آموزه‌های عرفان حلقه، ابلیس، پدید آورنده عالم تضاد است؛ به عبارت روشن‌تر، ابلیس قدرت آفرینش دارد، همان‌گونه که خداوند می‌تواند بیافریند. با این تعبیر، قدرت نامحدود و بی‌پایان الهی نادیده گرفته، قدرت شیطان در برابر خداوند، به شکل یک خالق توانمند عالم تضاد ترسیم می‌شود. این نگاه فرقه حلقه با روایات و آیات تعارض آشکاری دارد.

از سوی دیگر، این‌گونه نیست که به دلیل وجود ابلیس، انسان اختیار دارد و با نبود او، اختیار انسان بی‌معنا خواهد بود؛ خداوند، از همان ابتدا انسان را موجودی مختار آفرید؛ زیرا بنای الهی بر این بود که انسان خودش انتخاب کند و در پس هر انتخاب درست، به سعادت رسیده، با انتخاب‌های نادرست به شقاوت نزدیک شود. خداوند قوای درونی انسان را به گونه‌ای آفریده که گرایش به خیر و شر در نهادش به امانت گذاشته شده است و همین امر انتخاب‌گری او را در پی دارد.

پی‌نوشت:

[1]. موجودات غیرارگانیک، محمد علی طاهری، آمریکا، Create Space، ص 11.
[2]. انسان و معرفت، محمد علی طاهری، ارمنستان، گریگور تاتواتسی، ص 220-221.
[3]. موجودات غیرارگانیک، محمد علی طاهری، آمریکا، Create Space، ص 11.
[4]. همان، ص 12-14.
[5]. همان، ص 14.
[6]. همان.
[7]. همان، ص 13.
[8]. همان.
برای اطلاع بیشتر، حلقه اسارت، جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، انتشارات تسنیم اندیشه، قم، ص 234.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.