اختلاف بین بزرگان اهل سنت، بر سر تولد حضرت مهدی (ع)

  • 1395/04/27 - 10:13

شیعیان و بسیاری از علمای اهل سنت، معتقدند حضرت مهدی(ع) به دنیا آمده و هم‌اکنون در پس پرده غیبت است، که این غیبت پس از شهادت پدر بزرگوارشان آغاز گردیده و هنوز هم ادامه دارد. اما در میان علمای اهل سنت، اختلاف نظر وجود دارد که او هنوز به‌دنیا نیامده است و این اختلاف اساسی باعث شده که به دو گروه موافق و مخالف تقسیم شوند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به اعتقاد عالمان شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، حضرت مهدی (علیه السلام) به‌دنیا آمده و هم‌اکنون در پس پرده غیبت است، که با رحلت پدر بزرگوارشان در سال 260 هجری قمری آغاز گردیده و هنوز هم ادامه دارد. اما در میان علمای اهل سنت، این اختلاف نظر وجود دارد، که برخی می‌گویند او هنوز به‌دنیا نیامده است و این اختلاف اساسی، باعث گردید که در میان خود، به دو گروه موافق و مخالف تقسیم شوند، گروه موافق از علمای اهل سنت که تعداد آنان کم هم نیست، تصریح کرده‌اند که حضرت مهدی (علیه السلام) متولد شده و در وقتی که خداوند مصلحت بداند، خروج خواهد کرد و عدالت را در پهنه گیتی گسترش خواهد داد. لذا به ذکر چند نمونه از سخنان آنان بسنده می‌کنیم.
ابن صباغ مالکی در کتاب خود می‌نویسد: «ابوالقاسم محمد بن الحسن در نیمه شعبان سال 255 هجری در شهر سرّ من رای، به‌دنیا آمد.»[1] و بعد در همین کتاب هم، علت پنهان نگه‌داشتن تولد امام از عموم مردم را می‌نویسد: «ابومحمد، فرزندش حجت قائم منتظر را، برای بنیان‌گذاری حکومت حق، جانشین خویش ساخت و میلادش را از مردمان مخفی و امرش را پوشیده ساخت، چرا که شرایط زمان و ترس از حاکمان جابر و دست‌گیری شیعیان و حبس و شکنجه آنان، چنین اقتضا می‌کرد.»[2]
یکی دیگر از عالمان اهل سنت، سبط ابن جوزی حنفی است او در کتاب خود می‌نویسد: «از جمله فرزندان امام عسکری، محمد است، او محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب است و کنیه‌اش ابوعبدالله و ابوالقاسم است و او جانشین امام، صاحب الزمان و قائم و آخر است و او آخر امامان اهل بیت می‌باشد.»[3]
و هم‌چنین گنجی شافعی، یکی دیگر از بزرگان اهل سنت هم می‌نویسد: «چه امتناعی از زنده بودن مهدی وجود دارد، در حالی‌که عیسی و الیاس و خضر که از اولیای الهی هستند، هنوز زنده می‌باشند، دجّال و ابلیس که از دشمنان الهی می‌باشند، هنوز زنده هستند. اینان را چه می‌شود، که بر زنده بودن آن‌ها اتفاق نظر دارند، اما زنده بودن مهدی را انکار می‌کنند، من طوری زنده بودن آن‌ها را بیان و استدلال می‌کنم، که برای هیچ عاقلی، جای انکار زنده بودن مهدی باقی نماند».[4] لذا او تولد امام مهدی را از مسلمات تاریخ می‌داند و برای پاسخ‌گویی به شبهات افرادی که منکر زنده بودن آن حضرت هستند، در همین کتاب یک باب مستقلی را مطرح می‌کند، با عنوان «مهدی از هنگام غیبتش تاکنون زنده است» و با دلایل زیبا و استدلال منطقی، سخنان افراد منکر را ردّ می‌کند، و نیز در همین کتاب می‌نویسد: «افرادی که منکر ولادت حضرت مهدی هستند، برای این‌که از طول عمر آن حضرت فرار کنند، به اصل ولادت امام خدشه می‌کنند و منکر آن هستند، چرا که بعید است، فردی یک چنین طول عمر بلندی داشته باشد.»[5]
از طرف دیگر مخالفین ولادت حضرت، افرادی دیگر از علمای اهل سنت هستند، که عبارتند از: ابن خلدون و ابن ابی‌الحدید و رشید رضا؛ که در کتب خود منکر تولد امام زمان هستند، مثلاً ابن ابی الحدید معتزلی در کتاب شرح نهج البلاغه، طی فرمایش و سخنان حضرت علی (علیه السلام) که فرمود: «بابی ابن خیره الاماء؛ می‌نویسد، امامی که گمان می‌برند منظور کلام حضرت، امام دوازدهم آن‌هاست، که فرزند کنیزی به نام نرگس است، ولی اصحاب ما گمان دارند، که او مردی فاطمی است و در آینده از کنیزی متولد می‌شود...»[6]
البته در این‌جا سؤالی مطرح می‌شود که: اولاً: در حال حاضر از کجا کنیز پیدا می‌شود، تا حضرت از او متولد شود، چه برسد به زمان آینده.
ثانیاً: این همه روایات صحیح السند و معتبر از کتب اهل سنت را، چگونه او و امثال او توجیه می‌کنند؟
ثالثاً: جهت اطلاع او و هم‌فکرانش، نام تعدادی از بزرگان اهل سنت را که معتقد به ولادت حضرت هستند و در کتب خود متذکر این موضوع شده‌اند، را می‌بریم که عبارتند از: بیهقی در کتاب شعب الایمان؛ ابن حجر عسقلانی در کتاب الصواعق المحرقه؛ ابن اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ؛ یاقوت حموی در معجم البلدان؛ شبراوی در کتاب الاتحاف؛ ذهبی در کتاب دول الاسلام؛ ابن سعد در کتاب طبقات الکبری؛ متقی هندی در کتاب البرهان، و... لذا نتیجه این‌که وجود امام مهدی (علیه السلام) حتمی و یقینی است، تا مصلحت خداوند در برهه‌ای از زمان، بر این امر صورت گیرد، که او قیام جهانی کند و ریشه ظلم و ستم را نابود سازد و از طرف دیگر، همگان به‌وجود او با شواهد و قرائن، تصدیقش کنند و منکرین او خوار و ذلیل‌تر گردند.

پی‌نوشت:

[1]. فصول المهمه، ابن صباغ مالکی، دارالاضواء، بیروت، لبنان، چاپ دوم، (1409ق)، ص274.
[2]. همان، ص272.
[3]. تذکره الخواص، سبز ابن جوزی، اهل البیت، بیروت، لبنان، بی تا، ص325.
[4]. البیان فی اخبار آخر الزمان، گنجی شافعی، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، ایران، (1409ق)، ص521.
[5]. همان، ص533.
[6]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1404ق)، ج2 ص179.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.