تصریح ابن‌تیمیه بر جسمانیت خداوند

  • 1395/04/24 - 11:00
بنیان‌گذار فکری وهابیت، ابن‌تیمیه در گفتاری آشکار به جسمانیت خداوند تصریح کرده و می‌گوید: «در جایی از کتاب خدا، سنّت رسول و سخنان امّت سلف (صحابه و تابعین) و پیشوایان دینی نیامده که خداوند، جسم نبوده و از جسمانیّت و عرض بودن منزّه است؛ از این‌رو انکار معنایی که شرع و عقل آن را نفی نکرده، نوعی نادانی و گمراهی است.»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بنیان‌گذار فکری وهابیت، ابن‌تیمیه در گفتاری آشکار، به جسمانیت خداوند تصریح کرده و می‌گوید: «در جایی از کتاب خدا، سنّت رسول و سخنان امّت سلف (صحابه و تابعین) و پیشوایان دینی نیامده، که خداوند جسم نبوده و از جسمانیّت و عرض بودن منزّه است؛ از این‌رو انکار معنایی که شرع و عقل آن را نفی نکرده، نوعی نادانی و گمراهی است.»[1] ابن‌تیمیه در جایی دیگر صراحتاً می‌گوید: «اگر خداوند بخواهد، می‌تواند با قدرت خویش بر پشت پشه‌ای هم سوار گردد، حال چرا نتواند بر روی عرش استقرار یابد؟»[2] هم‌چنین ابن‌تیمیه به‌صراحت می‌گوید: «خداوند عزّوجل، هر شب از آسمان به زمین می‌آید...؛ کسی‌که منکر این سخن گردیده و یا آن را توجیه کند، بدعت‌گذار و گمراه است.»[3]

سخنانی که در بالا، به آن‌ها اشاره شد، از ابن‌تیمیه جای تعجب ندارد، چرا که استاد وی «ابویعلی» نیز در جسمانیت خداوند، تا آن‌جا پیش می‌رود، که همه اعضا به‌جز ریش و عورت را برای خداوند جایز می‌داند: «نسبت به آن‌چه در صفات حق گفته می‌شود، از قول من نقل کنید: من به جز ریش و عورت، هر عضوی را برای خداوند قائل می‌شوم.»[4] جالب‌تر این‌که همو در کتابی دیگر پس از نقل مطلب بالا می‌گوید: «این حدیث را بزرگان صحابه روایت کرده و هر کس در صحّت آن شک کند، جهمی است، شهادت او پذیرفته نیست، به او نمی‌توان سلام کرد و به هنگام بیماری نباید از او عیادت کرد.»[5]

جالب توجه است که ابن‌تیمیه آشکارا برای خداوند سبحان، اعضا و جوارحی هم‌چون اعضا و جوارح انسان‌ها تصور نموده، امّا برای توجیه مسأله، گفته خداوند دارای آن دسته از اعضا است که برای او کمال محسوب می‌گردد، امّا نسبت به برخی اعضاء که نشانه ضعف و نقصان است، فاقد آن‌ها می‌باشد: «از آن‌جا که خداوند درباره حضرت مسیح و مادرش فرموده: مسیح پسر مریم و مادرش هر دو غذا می‌خوردند، و این آیه دلیلی است بر نفی الوهیت حضرت مسیح، به همین دلیل باید خداوند را برای صفت نخوردن شایسته‌تر دانست. هم‌چنین باید گفت: خداوند از داشتن اعضایی هم‌چون کبد، طحال و امثال آن‌که اعضایی برای خوردن و آشامیدن هست، منزّه است؛ به‌خلاف اعضایی هم‌چون دست، که برای کار کردن لازم است؛ چنین اعضایی برای خداوند کمال، به‌شمار می‌رود و از آن‌جا که خداوند نیاز به فرزند و زاد و ولد ندارد و نیز گریه نمی‌کند، از داشتن آلت تناسلی و نیز گریه و حزن بی‌نیاز است، چرا که این‌ها باعث ضعف و عجز است...»[6] و اگر چنین است، مگر می‌توان قائل به «ترجیح بلا مرجّح» شد و هم‌چون شیر بی‌دم و سر و اشکم، گفت این خدا برخی اعضا را داشته و برخی اعضا را ندارد؟

پی‌نوشت:

[1]. التأسیس فی ردّ أساس التقدیس، ابن‌تیمیه، مکتبة ابن‌تیمیه، ج 1، ص 101.
[2]. همان، ج 1، ص 568.
[3]. کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن‌تیمیه، مکتبة ابن‌تیمیه، بیروت، ج 5، ص 61.
[4]. العواصم من القواصم، ص 210.
[5]. طبقات حنابله، ج 3، ص 81، حدیث 82.
[6]. کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن‌تیمیه، مکتبة ابن‌تیمیه، بیروت، ج 3، ص 86.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.