ولایت قمریه؛ مبارزه با اهل‌بیت

  • 1395/02/28 - 12:06
اصلی‌ترین محور اتصال برخی فرَق صوفیه به شیعه، به واسطه اصطلاح ولایت می‌باشد. بررسی ادعاهای بزرگان و رهبران صوفیه درباره مفهوم ولایت و مقام تراشی‌های ایشان همچنین بررسی مفهوم ولایت و امامت در شیعه، محکی برای سنجش اعتقادات صوفیان در عصر حاضر درباره مهدویت و ولایت‌پذیری آنان است.

پایگاه جامع فرق‌، ادیان و مذاهب_ ازآنجاکه اصلی‌ترین محور اتصال برخی فرق صوفیه به شیعه، بواسطه اصطلاح ولایت می‌باشد، بررسی این واژه و معنای آن در تصوف و شیعه لازم و ضروری می‌نماید. درباره تفاوت‌های امام و ولی و ریشه‌های این دو واژه بحث‌های زیادی شده است که ما در این مجال اندک قصد تعرض به آن را نداریم. بلکه پس از بیان مطالب طرح‌شده توسط افراد دیگر به ریشه‌یابی معنای ولی و ولایت در تصوف و شیعه خواهیم پرداخت.
شهید مطهری (رحمة الله علیه) درباره معنای کلمه امام می‌گوید: امام به معنای پیشوا است. کلمه پیشوا درست ترجمه کلمه امام در عربی است. خود کلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد. پیشوا یعنی کسی که پیشرو است و عده‌ای تابع و پیرو او هستند، اعم از آنکه عادل و درست رو باشد و یا باطل و گمراه. [1] چنانچه در قرآن نیز این کلمه برای ائمه ایمان و کفر مشترکاً استعمال شده است؛ «و جعلنا الائمة یهدون بامرنا»[سوره انبیا، آیه 73]، ما آنها را پیشوایان هادی به امر خودمان قراردادیم»؛ «ائمة یدعون الی النار.[سوره قصص، آیه 41]، پیشوایانی که مردم را به‌سوی آتش می‌خوانند».
معنای اصطلاحی امام نزد علمای شیعه عبارتست از «امامت یعنی پیشوایی و زمامداری کلی در تمام امور دینی و دنیوی». [2] که این پیشوایی به عقیده شیعه نیازمند عصمت است.
ولا، وَلایت، وِلایت از ماده «ولی» اشتقاق یافته است و معنای آن براساس «مفردات القرآن» راغب [3] قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر بدون فاصله است. پس ولی یعنی قرب و نزدیکی اعم از قرب مکانی و معنوی می‌باشد. امّا این تنها معانی این کلمه نیست، بلکه در مورد دوستی، یاری، تصدی امر، تسلط و معانی دیگر از این قبیل نیز استعمال شده است زیرا در تمام معانی یادشده نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد. [4] راغب راجع به کلمه وِلایت می‌گوید: ولایت (به کسر واو) به معنی نصرت است و اما ولایت (به فتح واو) به معنی تصدی و صاحب‌اختیاری یک کار است و گفته‌شده است که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب‌اختیاری است. [5]
همان‌طور که در اسلام امام کفر و امام حق وجود دارد، ولایت کفر و ولایت حق نیز وجود دارد.
چنانچه خداوند می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالمودة…. [سوره الممتحنه، آیه 1] ای کسانی که ایمان آوردید، دشمن من و دشمنان خودتان را ولی نگیرید که دوستی بر آنان افکنید ...» و در جای دیگر درباره ولایت حق می‌فرماید: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر"[سوره توبه، آیه 71] "مردان و زنان مؤمن بعضی ولی بعضی دیگرند به معروف امر می‌کنند و از منکر باز می‌دارند.»
ولایتی که اشخاص خاصی آن را دارا هستند و مربوط به رابطه عموم مسلمانان نیست خود سه قسم می‌باشد؛ پیشوایی، مرجعیت دینی، ولایت معنوی. بالاترین مرحله ولایت است، ولایت معنوی می‌باشد. این ولایت مختص حجت خداست که زمین هیچگاه نباید خالی از ولیی که حامل چنین ولایت است باشد.
امامت ازنظر شیعه شامل همه اقسام ولایت می‌باشد. یعنی امام کسی است که هم زعامت دینی و هم زعامت و رهبری اجتماعی و ولایت تکوینی را عهده‌دار است. بنابراین براساس معارف شیعه هیچ تفاوتی میان دو واژه امام و ولی وجود ندارد. بلکه ولایت شأن امام است. بنابراین ولایت و امامت تفاوت واقعی ندارد و امام همان ولی است و تفاوت آن تنها در این است که ولایت شأن امامت است و براساس نصوص مستند، محکم و متقن عدد ائمه و خلفای الهی در زمین پس از رسول خدا تا روز قیامت علی علیه‌السلام و یازده فرزند معصوم (علیه‌السلام) ایشان که اسم و مشخصات هر کدام به خصوص ذکر شده است، می‌باشد تا راه انحراف امت بر دشمنان دین خدا بسته شود.
امّا صوفیه همچون دیگر فرق انحرافی که ساخته و بازیچه دست حکام وقت بوده است و در قرون اخیر به فکر تشکیل حکومت افتاده و در برخی دوران موفق به این امر شده است، برای غصب بالاترین مرتبه ولایت، یعنی ولایت معنوی که منجر به تصاحب مراتب دیگر آن یعنی ولایت اجتماعی و دینی نیز می‌باشد، اقدام کرده‌اند. چنان چه ایشان پس از غیبت آخرین حجت خدا بر روی زمین با بیان عقاید خود و سوءاستفاده از برخی عقاید شیعه معتقدند که در هر دوره‌ای یک انسان کامل وظیفه هدایت مردم را دارد.
اتفاقاً اوصاف و شؤونی که برای چنین فردی لازم دانسته و معرفی می‌کنند، همان اوصاف امام در شیعه می‌باشد، امّا مصداق معرفی‌شده کسی غیر از ائمه منصوص (علیهم‌السلام) می‌باشد که البته این گروه به دلیل روحیه تأویل‌گرایی خود با تراشیدن عنوانی به نام خرقه گرفتن از ائمه (علیهم‌السلام) یا اصحاب ایشان سعی در جبران این نقیصه دارند.
مولف کتاب "در کوی صوفیان" می‌گوید: «صوفیه با چنین روش، رؤسای فرق تصوف را در عرض ولایت مطلقه الهیه قرار داده‌اند، مقامی بدون فاصله با مقام عصمت برایشان فرض داشته‌اند... این همان شخصی می‌باشد که شیخیه به نام رکن رابع در کنار پیامبر و امام و خدا قرار داده‌اند... صوفیه و شیخیه به این ترتیب، ولایت خاصه را همگانی نموده و به آن عمومیت داده‌اند تا بتوانند با عنوان ولایت قمریه، مقامی مافوق تمام انسان‌ها و دون صاحب ولایت کلیه الهیه که از آن به ولایت شمسیه تعبیر کرده‌اند برای رؤسای صوفیه قائل شوند.»
سپس می‌افزاید «ولایت قمریه، دنباله پدیده ولایت بدون امامت امام عصر در زمان غیبت کبری می‌باشد و بدین ترتیب، صوفیه در عصر غیبت کبری ولایت قمریه را در مقابل ولایت زعامت و ولایت خلافت که جایگاهش در شیعه مشخص و مظهرش معین است مطرح نموده‌اند.» [7]
پس فرقه صوفیه به اسم ولایت اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، دم از ولایت اقطاب و بزرگان خویش زده و قصد دارد از این نمد برای خود کلاهی بسازد تا شاید در بوران حوادث اجتماعی، بتواند جایگاهی برای تفکرات انحرافی خویش فراهم سازد.

پی‌نوشت:
[1]. مطهری مرتضی، امامت و رهبری، انتشارات صدرا، 1364، تهران، چاپ دوم، ص 46.
[2]. امینی ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی(بوستان کتاب)،قم، 1386، ص 27.
[3]. حسین‌بن‌محمد راغب‌اصفهانی, مقردات الفاظ القرآن، مترجم: غلامرضا خسروی‌حسینی، مرتضوی، تهران، 1383، مادی ولی.
[4]. مطهری مرتضی، ولاءها و ولایت‌ها، انتشارات صدرا، 1370، تهران، چاپ ششم، ص 13-15.
[5]. حسین‌بن‌محمد راغب‌اصفهانی, مقردات الفاظ القرآن، مترجم: غلامرضا خسروی‌حسینی، مرتضوی، تهران، 1383، مادی ولی.
[6]. بلخی، جلال الدین، مثنوی معنوی، چاپ نشر طلوع، ج 2، ص 239، اشعار 825.
[7]. واحدی، سیدتقی، از کوی صوفیان تا حضور عارفان، تصحیح محمدمهدی خلیفه، چ دوم، بیجا، بی نا،1375، ص 165ـ 167

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.