شواهد عینی یا داستان ساختگی در «قانون جذب»

  • 1395/02/11 - 14:38
شاید کاستی در تبیین علمی قانون جذب باعث شده است که مروّجان این ایده، به نشان دادن شواهد عینی برای درستی قانون جذب رو آورده‌اند. ولی این شواهد به روش علمی و با تعیین گروه آزمون و گروه شاهد ارائه نمی‌شوند و شواهد آن‌ها بیشتر شبیه داستان‌سرایی است. در این‌جا نمونه‌ای از داستان‌سرایی‌هایی را که در کتاب و فیلم راز مطرح شده، بررسی می‌کنیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شاید کاستی در تبیین علمی قانون جذب باعث شده است که مروّجان این ایده، به نشان دادن شواهد عینی برای درستی قانون جذب رو آورده‌اند. ولی این شواهد به روش علمی و با تعیین گروه آزمون و گروه شاهد ارائه نمی‌شوند و شواهد آن‌ها بیشتر شبیه داستان‌سرایی است. در این‌جا نمونه‌ای از داستان‌سرایی‌هایی را که در کتاب و فیلم راز مطرح شده، بررسی می‌کنیم.
راوی داستان جان آساراف است. او تصویر خانه‌ی دلخواه خود را روی تخته‌ی آرزوهایش نصب کرده و هر روز به آن می‌نگریسته و خود را در آن تجسم می‌کرده است؛ اما بعد از پنج سال وقتی که فرزندش او را وادار می‌کند تا یک جعبه‌ی قدیمی را باز کند و داخلش را ببیند، جان متوجه می‌شود که اکنون در خانه زندگی می‌کند که پنج سال پیش تصویر آن را در تابلوی آرزوهای خود قرار داده بوده است و ماجرای این عکس‌ها و قانون جذب را برای فرزندش تعریف می‌کند.[1]
آیا این داستان می‌تواند واقعی باشد؟ یعنی کسی پس از آشنایی با قانون جذب برود و تصویر خانه رؤیایی خود را تهیه کند و در برابر چشمش قرار دهد و مدتی هر روز به آن بنگرد و با تخیل و تجسم احساس کنند که آن خانه مال او شده است. و چنان قدرتمندانه این کار را انجام دهد که پس از پنج سال به آن خانه برسد. و پس از بازدید، خرید، تعمیرات، اسباب کشی و اقامت در آن متوجه نشود که این خانه‌ای بوده که پنج سال پیش آرزوی داشتنش را داشته است!
ذهن و حافظه‌ی انسان‌های معمولی که نمی‌توانند در پنج سال خانه‌ی مورد علاقه خودشان را جذب کنند، بهتر از ذهن جان آساراف کار می‌کند. وقتی یک تصویر با هیجانات همراه می‌شود ماندگاری بیشتری در ذهن پیدا می‌کند و هنگامی که تکرار ارتباط از طریق حواس، مثل دیدن یا شنیدن به آن اضافه می‌شود، بسیار ماندگار می‌شود؛ یعنی جان آساراف به محض دیدن آن خانه باید متوجه می‌شد که این خانه‌ی آرزوهایش بوده است. اساسا اگر قانون جذب را قبول داشته، نباید سراغ خانه‌ای غیر از خانه آرزوهایش می‌رفته و برای خرید آن اقدام می‌کرده است.
بسیاری از داستان‌های نقل شده در فیلم‌ها و کتاب‌های تبلیغاتی قانون جذب مثل همین مورد، به راستی محل تردید است و به نظر می‌رسد که برای برانگیختن مخاطب ساخته شده است. بررسی این داستان نشان می‌دهد که قانون جذب با واقعیت‌های زندگی بسیار فاصله دارد و اگر نمونه‌های واقعی برای قانون جذب وجود داشت، همان‌ها در فیلم‌ها و کتاب‌ها گفته می‌شد. مروّجان قانون جذب می‌خواهند با این داستان‌ها، نمونه‌های تجربی برای اثبات قانون جذب ارائه دهند. بر فرضِ صحت این داستان‌ها، آیا با چند خاطره، داستان و ماجرا زندگی می‌توان به یک اَبَرقانون حاکم بر کائنات و زندگی انسان دست یافت و آن‌را اثبات کرد؟
استفاده علمی از شواهد عینی برای اثبات قانون جذب به شرطی امکان‌پذیر است که دو گروه از افرادی که به لحاظ هوش و موقعیت اقتصادی و اجتماعی برابرند، انتخاب شوند؛ به یک گروه قانون جذب آموزش داده شود (گروه آزمون) و گروه دیگر به طور معمولی به زندگی ادامه دهند (گروه شاهد). هر دو گروه آرزوهای خود را مشخص کنند که در پایان، رسیدن یا نرسیدن به آن‌ها قابل سنجش باشد. سپس باید گروه آزمون هر روز به برنامه قانون جذب، یعنی خواستن از طریق تصویرسازی ذهنی عمل کنند.
سرانجام پس از یک دوره زمانی، مثلا پنج سال یا ده سال، این افراد با هم مقایسه شوند. در صورتی که میزان دست‌یابی گروه آزمون به اهدافش تفاوت  معناداری داشته باشد، قانون جذب می‌تواند درست باشد. تکرار این آزمایش در شرایط مختلف به تدریج موجب اثبات این قانون خواهد شد. اما تاکنون در هیچ جای دنیا یک آزمایش کنترل شده و علمی برای اثبات قانون جذب انجام نشده است.

پی‌نوشت:

[1]. راز، راندا برن، 1386، نشر پیکان، تهران، ص 109، 110.
[2]. برای اطلاع بیشتر: نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 65.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.