اقوال مختلف درباره زمان تشکیل تصوف

  • 1395/02/08 - 12:02
درباره زمان تشکیل تصوف اختلاف زیادی وجود ندارد و تقریبا همه کسانی که به نحوی در مورد تصوف اظهار نظر کرده و می‌کنند زمان تشکیل و نام‌گذاری تصوف را قرن دوم می‌دانند. نیکلسون در مقدمه اللمع سراج درباره زمان شروع تصوف می‌گوید: «تصوف در قرن دوم هجرى شروع مى‏‌شود و در قرن چهارم (تقریبا از سال 700 تا 1000 میلادى) پایان مى‌‏یابد.»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درباره زمان تشکیل تصوف اختلاف زیادی وجود ندارد و تقریبا همه کسانی که به نحوی در مورد تصوف اظهار نظر کرده و می‌کنند زمان تشکیل و نام‌گذاری تصوف را قرن دوم می‌دانند. نیکلسون در مقدمه اللمع سراج درباره زمان شروع تصوف می‌گوید: «تصوف در قرن دوم هجرى شروع مى‏‌شود و در قرن چهارم (تقریبا از سال 700 تا 1000 میلادى) پایان مى‌‏یابد.»[1]
اما از آن جایی که دعوای زمان تشکیل تصوف امری تازه نیست و حتی در قرون اولیه موافقان و مخالفانی داشته، لذا ابونصر سراج طوسی در کتاب اللمع بابی به این موضوع اختصاص داده است. وی می‌گوید: «باب یازدهم در ردّ كسانى كه مى‌‏گویند نامى از صوفیه نشنیده‏‌ایم و اسمى محدث است‏؛ اگر كسى بپرسد چرا اسم صوفى درباره یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نه نیز بعد از آنان نیامده است و چرا عابدان و زاهدان و سیاحان و فقیران بعد را بدین نام نخوانده‌‏اند و چرا به هیچ یك از یاران او صوفى نگفته‏‌اند؟ مى‏‌گوییم -و از خدا توفیق مى‌‏جوییم- كه همنشینى با رسول خدا احترام و ویژگى‌‏هایى دارد كه هركس آن‌ها را دارا شد روا نیست كه نامى دیگر بدو داده شود چه والاتر و بالاتر از همنشینى رسول چیزى نیست. آیا نمى‌‏نگرى كه یاران رسول پیشوایان زاهدان و عابدان و متوكلان و فقرا و خوشنودان و صابران و شیدایان و نظایر آنان‌اند و به هرچه رسیدند از بركت همنشینى با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود؟ و اینان جز «صحابى» نامى دیگر نیافتند. و اما آن‏كه مى‏‌گوید صوفى نام تازه‌‏اى است كه بغدادیان آن را ساخته‌‏اند یاوه مى‏‌گوید. چون‏‌كه در زمان حسن بصرى این اسم معروف بوده است و از حسن بصرى هم كه برخى از یاران پیامبر را دیده است روایت شده كه گفت: یك صوفى را در طواف كعبه دیدم و چیزى بدو دادم و نپذیرفت، و گفت: با من چهار دانگ (پول) است كه بسنده‏‌ام مى‏‌باشد. و از سفیان ثورى روایت شده كه گفت: اگر ابو هاشم صوفى نبود مفهوم دقیق ریا را نمى‏‌شناختم. و در كتابى كه اخبار مكه در آن گردآورى شده آمده است كه محمد بن اسحاق بن یسار و دیگران حدیثى را نقل كرده‏‌اند كه: پیش از اسلام روزگارى مكه خالى شد تا جایى كه كسى كعبه را طواف نمى‏‌كرد؛ اما از دیارى دور، مردى پشمینه‏‌پوش آمده‏ كعبه را طواف كرد و بازگشت. اگر این سخن درست باشد بیانگر آن است كه حتى پیش از اسلام كلمه صوفى شناخته‌شده بود و اهل فضل و صلاح را بدان نسبت مى‏‌داده‏‌اند- و خدا داناتر است.[2]
به نظر برخی از اهل سنت «لفظ تصوف و صوفیه در صدر اسلام لفظی ناشناخته لفظی ناشناخته بود و مطمئنا بعد از آن دوره به وجود آمده است، و یا از ملت های دیگری وارد دین اسلام شده است. شیخ الاسلام ابن تیمیه در مجموع الفتاوی می‌گوید: «لفظ صوفیه تا قرن سوم مشهور نبود و بعد از آن سر زبانها افتاد، و روایت شده است که افرادی مانند امام حنبل و ابوسلیمان دارانی و دیگران درباره آن سخن گفته‌اند. روایت شده است که سفیان ثوری آن را به کار برده است. و برخی نیز این امر را به حسن بصری نسبت می‌‌دهند.»[3]
بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که:
1- برخی قدمت تصوف را به قبل از اسلام رسانده و معتقدند که تصوف روح دین است و در تمامی ادیان وجود داشته است و با این دلیل قدمت تصوف را بیش از قدمت اسلام  می‌دانند. علامه طباطبایی در این باره می‌فرمایند: «تصوف جزو ابداعات مسلمین نیست و در میان اقوام پیشین، مثل نصارا و وثنیه و برهمایی‌ها و بودایی‌ها نیز وجود داشته و دارد. و این ریشه‌داری در تاریخ نیز ناشی از تأثیری است که دین فطری بر انسان دارد و آدمی را به سوی زهد و از آن جا به معرفت نفس رهنمون می‌شود.»[4]
2- برخی تصوف را مقارن با ظهور اسلام می‌دانند و معتقد هستند که تصوف روح دین است پس می‌گویند: «و من برآنم- گرچه خدا داناتر است- كه دانشمندان حقیقى كه عدل‏‌مدارند و وارثان پیامبرانند، آنانند كه پیوسته كتاب خدا را در دست دارند و بر سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) پاى مى‏‌گذارند و صحابه و تابعان را پیروى مى‏‌كنند و به راه برگزیدگان صالح و اولیاى رستگار او مى‏‌روند. آنان سه دسته‏‌اند: اصحاب حدیث و فقها و صوفیه، همین‏‌هایند سه طایفه‏‌اى كه دانشمندان راستكار و وارثان پیامبرند. گرچه دانش‏‌ها بسیارند اما دین سه شاخه دانش بیش ندارد: علم قرآن [شناسى‏]، علم سنت و بیان (آن)، و علم حقایق ایمان.»[5]
3- مشهور بر آن هستند که تصوف در نیمه قرن دوم بوجود آمد. ایشان اولین کسی را که به صوفی مشهور شد را "ابوهاشم کوفی" می‌دانند. ابوهاشم عثمان بن شریك كوفی، از صوفیان مشهور قرن دوم هجری است. تاریخ وفات ابوهاشم به درستی مشخص نیست. وی تا اواسط خلافت مهدی عباسی (158-169 ق) در قید حیات بوده و چند سال پس از سفیان ثوری درگذشته است. تاریخ درگذشت او را از 150 تا 162 قمری نوشته‌اند.ژ
کیوان قزوینی صوفی مستبصر در این زمینه می‌گوید: «اولین کسی که زیر بار این ننگ و بدعت رفت، ابوهاشم کوفی بود که رنج‌ها به خود داد تا عرّاده صوفی به راه افتاد.»[6]
عبدالرحمن جامی (متوفی 898 هجری) ضمن اطلاق نام اولین صوفی به ابوهاشم معاصر سفیان ثوری (متوفی 161 هجری) می‌نویسد:«اولین خانقاهی كه برای صوفیان بنا كردند، آن است كه به رمله شام كردند».[7] پس از جامی، احمد امین رازی (متوفی 1010هجری) نیز می‌نویسد: «ابوهاشم اول كسی است كه خانقاه جهت صوفیان ساخته و مولوی الجامی نیز در نفحات اول ذكر او نموده...».[8]
به عقیده ما نیز قول مشهور صحیح‌ است و صوفیه در قرن دوم تشکیل شد، هر چند این نوع آموزه‌ها در ادیان مختلف نیز وجود داشته است و صوفیه از آن‌ها متاثر گردیده، اما این‌که برخی قائل شوند که صوفیه از دیگر ادیان یا فرقه‌های الهی گرفته‌شده است، صحیح نیست.

پی‌نوشت:
[1]. ابونصر سراج طوسی، اللمع فی التصوف، مقدمه نیکلسون، اساطیر، تهران، ص 47
[2]. همان، صص 80 و 81
[3]. صالح بن فوزان الفوزان، حقیقت تصوف و دیدگاه صوفیه درباره اصول عبادت و دین اسلام، ترجمه اسحاق بن عبدالله دبیری العوضی، کتابخانه بنیاد دایره المعارف اسلامی، تهران، 1384، ص 20
[4]. طباطبایی سید محمدحسین، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۳۷۱، چاپ پنجم، ج ۶، ص ۱۹۳
[5]. ابونصر سراج طوسی، اللمع فی التصوف، مقدمه نیکلسون، اساطیر، تهران، ص 67
[6]. کیوان قزوینی عباسعلی، استوارنامه، به اهتمام محمود عباسی، راه نیکان، 1387،  ص22
[7]. جامی نورالدین عبدالرحمن، نفحات الانس من حضرات القدس، سخن، 1394،  ص 32 – 31
[8]. هفت اقلیم، رازی، ج 1، چاپ علمی، تهران، به اهتمام جواد فاضل، ص 112

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.