تأثیر ذهن بر جسم در «قانون جذب»

  • 1395/02/03 - 02:12
وقتی شما احساس می‌کنید، دست‌تان در معرض برخورد با یک جسم داغ است، سیستم عصبی این داده را به مغز مخابره می‌کند و مغز فرمان می‌دهد که باید دست را از آن جسم دور کرد. تصویر گرما و تصویر خطر ناشی از برخورد با جسم گرم در ذهن، روندهای شناخته شده و ناشناخته‌ای را طی می‌کند، که نتیجه‌ی آن رفتار خاصی در ارگانیسم است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از قلمروهایی که در اثر بخشی قانون جذب مورد تأکید قرار می‌گیرد، تأثیر ذهن در برخی فرایندهای جسمی است. مثلا تغییرات فیزیولوژیکی که در اثر دروغ‌گفتن پیش می‌آید قابل سنجش است،[1] یا تغییراتی که در حال خشم، ترس یا شادی تجربه می‌کنیم. سیستم اعصاب و غددی که با هیجانات و احساسات ما ارتباط نزدیک دارند، همه و همه تحت فرمان ذهن عمل می‌کنند. ذهن ما از طریق سیستم اعصاب، شامل اعصاب مرکزی و شبکه‌ی سلولی آکسون‌ها و جریان الکتریکی میان سلول‌های عصبی عمل می‌کند. بنابراین مغز می‌تواند با بکارگیری بسیار اندک و محدودِ نیروی الکتریکی در جسم تأثیر بگذارد. اما به نظر نمی‌رسد که این تأثیرات را بتوانیم قانون جذب بنامیم.
وقتی شما احساس می‌کنید، دست‌تان در معرض برخورد با یک جسم داغ است، سیستم عصبی این داده را به مغز مخابره می‌کند و مغز فرمان می‌دهد که باید دست را از آن جسم دور کرد. تصویر گرما و تصویر خطر ناشی از برخورد با جسم گرم در ذهن، روندهای شناخته شده و ناشناخته‌ای را طی می‌کند، که نتیجه‌ی آن رفتار خاصی در ارگانیسم است. به این ترتیب تصاویر ذهنی روی بدن و رفتار ما اثر می‌گذارد. همچنین با دیدن یک ظرف ترشی، یا شنیدن نام ترشی و یا دیدن این واژه در یک متن بذاق دهان ترشح می‌شود. این هم نمونه‌ای از تأثیر تصویر ذهنی روی بدن است. هم‌چنین چاقی، لاغری، بسیاری از بیماری‌ها و گاهی فرایند شفابخش آن‌ها با تأثیرات ذهن بر بدن صورت می‌گیرد.[2]
آیا مبلغان قانون جذب این روندهای فیزیولوژیکی را قانون جذب می‌پندارند؟ در این صورت آیا این روندها در جذب ماشین، خانه، معشوق، پول و یا حذف بدهی‌ها، قبض‌ها و غیره طی می‌شود؟ آیا با استناد به این فرایندها که در ارگانیسم زیستی ما اتفاق می‌افتد، می‌توانیم نتیجه بگیریم که هرچه در کائنات است با ذهن و تصویر ذهنی و احساسات خوش‌آیند به زندگی ما جذب می‌شوند؟
فراتر از آن‌چه به طور طبیعی در بدن ما اتفاق می‌افتد، هیچ رویداد خارق‌العاده‌ی دیگری روی نخواهد داد که آن را به تأثیر شگفت‌انگیز قانون جذب نسبت دهیم. برای مثال به لاغری فکر کردن و خود را با اندام مناسب تصور کردن گاهی مؤثر است، و صد البته که تنها عامل نیست. در نهایت اگر شخص تصمیم نگیرد که رژیم غذایی مناسبی را استفاده کند، لاغری رویایی دست نیافتنی خواهد بود و هرچقدر هم تصاویر جذابی از یک اندام متناسب در ذهن تجسم شود، با پرخوری نمی‌توان لاغری را جذب کرد. گذشته از این برخی از ویژگی‌های ژنتیکی که نوعی چاقی را در بدن فرد ریشه‌دار کرده، با تصویرسازی ذهنی و احساس لاغری کردن قابل اصلاح نیست.
ممکن است تغییر ذهنیت و امید، زمینه‌ی بهبود  برخی از بیماری‌ها را فراهم کند، اما تعمیم این اتفاق برای اثبات قانون جذب که از سوی برخی از مروّجان قانون جذب انجام می‌شود،[3] نابجا و تعمیم بدون دلیل است؛ زیرا بیماری‌ها و درمان آن‌ها در ارگانیسم ما اتفاق می‌افتد ودر هر حال این بدن تحت فرمان ذهن است و ممکن است فرمان‌های خاصی از ذهن موجب درمان یا کنترل بیماری شود.
نقش امید و اراده در کنترل یا بهبود بیماری از فرمول قانون جذب پیروی نمی‌کند، یعنی شخص بیمار به این فکر نمی‌کند که سالم شده و خود را در وضعیت سلامتی تجسم نمی‌کند و این‌که هر روز در خیالش کوله‌پشتی را بردارد و به کوه‌نوردی برود، یا کاری شبیه این انجام دهد. او فقط می‌خواهد که بهتر شود و امید دارد که کاری را انجام دهد و به پایان برساند، یا کسی را ملاقات کند، یا شاهد رویدادی مثل ازدواج فرزندش باشد. بنابراین او تجسم و تصویرسازی ذهنی در مورد خودش یا سلامتی انجام نمی‌دهد. از این‌رو امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «هیچ بدنی با نیت و اراده‌ی قوی ناتوان نمی‌شود.»[4] و این رازی نیست که تازه کشف شده باشد.
همچنین بسیاری از بیماری‌ها به تصور و خیالات آسیب‌زا مربوط هستند، کسی‌که فکر کند سر درد دارد، به زودی سیستم عصبی او تجربه‌‌ی درد را برایش ایجاد خواهد کرد و کسی که خود را تندرست و نیرومند می‌بیند، گاهی و نه همیشه می‌تواند بر بیماری‌هایش غلبه کند. در این‌جا می‌بینیم که در فرایند طبیعی ارگانیسم ما تفکر و احساس منفی نتیجه بخش است، اما تفکر مثبت لزوما به درمان بیماری منجر نمی‌شود، اگرچه ممکن است گیرنده‌های مغز را برای احساس درد ضعیف کند و انسان درد کمتری را احساس کند. تفاوت میان درد و رنج و سلامتی برای این است که غالبا درد و رنج ریشه‌های موهوم دارد و اساس عالم بر آرامش و نعمت و لطف و رحمت خداست. از این‌رو به سادگی با خیالات می‌توان به رنج و درد و نتایج منفی رسید، اما برای نتایج مثبت زمینه‌ها و عوامل واقعی وجود دارد، که از راه‌های واقعی و نه خیالی، به دست می‌آید.
در توصیه‌های دینی آمده است که از دردها شکایت نکنید و ناله و شیون سر ندهید. امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: بی‌تابی کردن رنج انسان را بیشتر می‌کند.»[5] در این روایات سامان‌دهی به افکار و احساسات برای کاهش رنج و نه درمان بیماری‌ها مورد تأکید قرار گرفته است.

پی‌نوشت:

[1]. شاه کلید، جک کنفیلد، نسل نواندیش، تهران، 1387، ص 28.
[2]. تأثیر شگرف ذهن بر سلامت جسم، بیل مویرز، تهران، نشر آویژه، 1378،
[3]. قدرت، راندا برن، تهران، لیوسا، 1389، ص 198.
[4]. میزان الحکمه، محمدی ری‌شهری، نشر دارالحدیث، ح 20949.
[5]. غرر الحکم و دررالکلم، تمیمی آمدی، انتشارات دانشگاه تهران، ح 1198 و 1562.
برای اطلاع بیشتر: نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، نشر صهبای یقین، ص 30.

تولیدی

دیدگاه‌ها

متوجه نشدم زیاد

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.