دیدگاه‌ها در مورد سنگ نوشته ای منسوب به کوروش

  • 1395/01/31 - 00:23
دکتر ژاله آموزگار: منشور کوروش منشوری صرفا سیاسی و برای فتح بابل است و منشوری قانون نامه ای نیست. دکتر آموزگار اشاره می‌کند که کوروش بارها در اعلامیه‌اش خود را برگزیده مردوک - خدای بابلیان - می‌نامد و آزادی دین را محترم می‌شمارد. خانم آموزگار هم معتقد به این نیست که حکومت کوروش اولین امپراتوری ایرانی است.

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ سنگ‌نوشته کوروش اگر اولین اعلامیه حقوق بشر نباشد، منشور حکومت‌داری او هست. خانم دکتر ژاله آموزگار استاد گروه باستان‌شناسی و زبان‌های باستانی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در توضیح اهمیت تاریخی منشور کوروش هخامنشی اشاره می‌کند که کتیبه کوروش در مقایسه کتیبه‌های ماقبل خود که توسط اقوامی چون آ‌شوریان و عیلامی‌ها نوشته شده است، نوشته‌ای عاری از خشونت است.
دکتر آموزگار اشاره می‌کند که کوروش بارها در اعلامیه‌اش خود را برگزیده مردوک - خدای بابلیان - می‌نامد و آزادی دین را محترم می‌شمارد. به نظر دکتر آموزگار کوروش نه تنها به آزادی مذهبی احترام می‌گذارد و دین فاتح را بر دین مغلوبان برتری نمی‌دهد که حتی اعلام می‌کند تمام کسانی که به خاطر اختلاف آرا از این سرزمین رفته‌اند، آزادند که برگردند.‏ سوالی که مطرح می‌شود آن است که ضمانت اجرایی این منشور چه بوده است. به تعبیر دیگر آیا منشور کوروش کبیر تنها یک فتح‌نامه است که به موعظه اخلاقی هم می‌پردازد یا مبنایی برای حکومت‌داری آینده بوده است. دکتر آموزگار توضیح می‌دهد که منشور کوروش ذاتا یک بیانیه اخلاقی نیست. در حالی که فی‌المثل سنگ‌نبشته حمورابی حاوی توصیه‌های اخلاقی فراوانی است و از این دست سنگ‌نبشته‌ها قبلا هم بوده است اما منشور کوروش اعلامیه‌ای است که فتح بابل توسط او را گزارش می‌کند و بنابراین این کاملا خصلت سیاسی دارد.
دکتر آموزگار منشور کوروش را قانون‌نامه نمی‌داند. هنگامی که از او درباره عبارت برگزیده شدن کوروش توسط مردوک خدای بابلیان پرسیده می شود و اینکه آیا کوروش به دین خاصی گرایش داشته است یا نه، دکتر آموزگار تصریح می‌کند کوروش بارها اهورامزدا را ستایش کرده است و اگرچه نامی از زرتشت در کتیبه‌های او نیست - و از این جهت شاید نتوان او را زرتشتی نامید - اما قطعا استفاده او از تایید مردوک، استفاده‌ای سیاسی است.
خانم آموزگار چندان هم معتقد به این نیست که حکومت کوروش اولین امپراتوری ایرانی است. او پیش از کوروش به دیاکو - موسس سلسله ماد - اشاره می‌کند که فرمانروای یک امپراتوری بوده است. اما باز تایید می‌کند وسعت پادشاهی کوروش با قبل از او قابل مقایسه نیست. از‌آن دوره هیچ متن سیاسی در دست نیست. نه تنها از دوره هخامنشی که از تمامی دوران باستان هیچ متن مدون در باب سیاست به جای نمانده است. دکتر آموزگار درباره نظام سیاسی هخامنشی پاسخ می‌دهد که نظام سیاسی هخامنشی تنها در دوره داریوش اول است که قوام می‌گیرد که البته کاملا قانون‌مند است.
البته آموزگار اضافه می‌کند که نظم و نسق امپراتوری هخامنشی را نمی‌توان ابداع خود هخامنشیان دانست. آنها در عصری زندگی می‌کردند که فرهنگ‌های متفاوتی اطراف آنها را فرا گرفته بود و بر آنها تاثیر می‌گذاشت. دکتر آموزگار از ساختار حکومتی آشوریان و بابلیان به عنوان منابع اصلی نظم و نسق امپراتوری هخامنشی یاد می‌کند. اما باز اضافه می‌کند که هخامنشیان بسیاری از قواعد را ملایم کرده‌اند. اما در مورد فلسفه سیاسی هخامنشیان دکتر آموزگار می‌گوید هخامنشیان تا آنجا که توانسته‌اند در حد سنگ‌نبشته‌ها سخن بگویند به نکاتی اشاره کرده‌اند و همین نکات نشان از توجه به امر قانون دارد.‏ به جز سنگ‌نبشته‌ها، اشارات کوتاهی در تواریخ یونانیان هم وجود دارد که شاید نشان از وجود فلسفه سیاسی در میان ایرانیان باشد.[1]
چند نکته از حرفهای خانم آموزگار استفاده می شود، اولین مورد اینکه منشور کوروش، گزارشی از فتح بابل بوده است و صرفا منشوری برای حکومتداری بوده است و حتی بیانیه‌ای اخلاقی نیست. دومین مورد اینکه کوروش بنابر عدم ذکر نام زرتشت در منشور، او را نمی توان فردی زرتشتی نامید. آخرین مطلبی که می توان از این گفتگو برداشت کرد، اینکه طبق نظر خانم آموزگار، حکومت کوروش، اولین امپراتوری ایرانی نیست و قبل از آن می توان به حکومت و امپراتوری دیاکو به عنوان اولین امپراتوری اشاره کرد و حتی نظم حکومت هخامنشی ابداع خود آنها نیست.
امروزه عده ای منشور کوروش را نمادی تبلیغاتی و برای برون رفت از بن بست تاریخ توسط حکومت پهلوی بیان می کنند. یکی از موارد را می توان نوشته ای در مجله اشپیگل[2] دید که چنین بیان می کند: «استوانه‌ای که در حال حاضر از آن به عنوان نخستین سند حقوق بشر یاد می‌کنند و یک کپی از آن را به عنوان نماد حقوق بشر در سازمان ملل متحد قرار داده‌اند چیزی جز یک نماد تبلیغاتی بی‌شرمانه نیست.» [3]
پس در نزد دکتر آموزگار، منشور کوروش منشوری صرفا سیاسی و حکومتی است که مربوط به فتح بابل است و کوروش بارها خود را برگزیده مردوک که خدای بابلیان است می داند و آزادی دین را محترم می‌شمارد و اولین امپراتوری را مربوط به امپراتوری هخامنشیان و کوروش نمی داند و اولین امپراتوری را مربوط به دیاکو پادشاه بابلیان می داند.

پی‌نوشت:
[1]. مجله شهروند، چاپ آبان 1386 شماره 24، مصاحبه با خانم آموزگار
[2]. http://www.spiegel.de/international/world/falling-for-ancient-propaganda...
[3]. بررسی دیدگاه‌های اخیر مورخین غربی درباره کوروش و منشور حقوق بشر/ از ابزار تبلیغاتی اولین شاه تا تبلیغات ابزاری آخرین شاه، نوشته نسرین رضایی

تولیدی

دیدگاه‌ها

شما بی شرمانه خورشید را چون معاویه انکار می کنید در قرآن شما ک کتاب خداست غلام و کنیز ک برده داری بوده تایید شده و حتی کنیز برده جنسی بحساب می آمده خدا به شما عقل انصاف و شرافت بده

گرامی، طبق کدام بخش مقاله بیان می دارید که بحث برده داری در اسلام و قرآن را کسی انکار کرده است؟! باستان گراها و ملی گراها از این قبیل کارها را بسیار انجام می دهند، نمونه آن مثبت نشان دادن کامل ایران باستان، بدون هیچ نقطه منفی!!! بخصوص در زمان کوروش که همه چیز مثبت بوده است و خوب و درست!!!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.